پایان جنگ و دعواهای سیاسی؛ فرصت اصلاح‌طلبان، فجر و فتح اصول‌گرایان/ایران وایر


03-07-2025
بخش گزارشها
10 بار خواندە شدە است

بە اشتراک بگذارید :

artimg

پایان جنگ و دعواهای سیاسی؛ فرصت اصلاح‌طلبان، فجر و فتح اصول‌گرایان

۱۲ تیر ۱۴۰۴

ایران‌وایر

 

جنگ ۱۲ روزه تمام شد، اما دعواهای سیاسی در داخل ایران به پایان نرسیده و ابعاد جدیدی یافته است. در حالی که صدای «انسجام ملی» در این فضا بسیار شنیده می‌شود، اما نشانه‌های بازگشت به سرکوب و طرد صدای منتقدان نیز عیان است. رهبر جمهوری اسلامی در آخرین پیام خود گفت ملت ایران «شانه‌به‌شانه و بدون هیچ‌گونه تفاوتی» در کنار یکدیگر ایستادند و با دفاع از کشور، دشمن را عقب راندند. این پیام بر قدرت نظامی، انسجام ملی و شکست دشمن تأکید داشت ولی نشانی از بحران یا نیاز به اصلاح در آن دیده نمی‌شد.

اما برخی این پیام را نشانه‌ای برای تغییر می‌دانند. «محمدرضا عارف»، معاون اول رئیس‌جمهور، در مصاحبه با خبرگزاری «ایرنا»، انسجام ملی را نشانه‌ای از یک فرصت دانست؛ فرصتی برای بازسازی رابطه میان مردم و حکومت. او ضمن الزام‌آور دانستن اصلاح در کشور گفت: «از پیام رهبر معظم انقلاب من این الزام را برداشت می‌کنم… که فاصله‌ای که مردم به خاطر عملکرد ما گرفته‌اند را کم کنیم.»

رویکرد عارف را می‌توان رویکرد جریان اصلاحات در ایران دانست. آن‌ها بر این باورند که همبستگی شکل‌گرفته در جریان جنگ، فرصت بی‌نظیری برای ترمیم اعتماد عمومی است و تنها با اصلاحات واقعی می‌توان آن را پایدار ساخت؛ در غیر این صورت، بازگشت به سیاست‌های گذشته این فرصت را از بین خواهد برد. در برابر این نگاه، اصول‌گرایان و رسانه‌های نزدیک به آن‌ها چنین روایتی را تلاشی برای مصادره پیروزی نظام می‌دانند و اصلاح‌طلبان را به غرب‌گرایی و نادیده گرفتن پیروزی امت اسلامی متهم می‌کنند. در این تقابل، پرسش اصلی این است که سیاست حاکمیت به کدام سو خواهد رفت؟

اصلاح‌طلبان، فرصت یا فریب؟

با فروکش کردن آتش جنگ، اصلاح‌طلبان تلاش کردند تا بحران اخیر را به فرصتی برای بازگرداندن ارزش‌های سیاسی خود به عرصه عمومی بدل کنند. درحالی‌که رسانه‌های رسمی بر پیروزی و بازدارندگی تمرکز دارند، اصلاح‌طلبان این لحظه «وفاق» را آغازی برای یک گذار سیاسی می‌دانند.

«بهزاد نبوی»، یکی از چهره‌های قدیمی اصلاح‌طلبی، در بهمن ۱۴۰۳ با استفاده از شعار دولت مبنی بر «وفاق ملی»، گفته بود: «اگر ترامپ یا اسراییل به ایران حمله کنند، وفاق ملی بیشتر می‌شود.» او در مصاحبه دیگری توضیح می‌دهد که ایده وفاق اگرچه بیشتر در سطح سیاسی بود ولی تهران توانست با کشورهای منطقه هم رابطه بهتری برقرار کند؛ اما او تاکید می‌کند که باید نظام سیاسی با مردم رابطه بهتری برقرار کند.

در راستای همین باور، معاون اول رئیس‌جمهور بعد از مصاحبه خود با «ایرنا» در یک جلسه دولتی اعلام کرد اختلاف‌نظرها حول محور ایران و نظام برطرف شده است. او «این وحدت و انسجام مردم از دستاوردهای ارزشمندی بود که اگر قدردان نباشیم کشور و مسئولین دچار عقوبت الهی خواهیم شد.»

چهره‌های دیگر اصلاح‌طلب جزئیات بیشتری از کارهایی که باید انجام دهند را برشمرده‌اند. «احسان هوشمند» در مقاله‌ای هشدار می‌دهد که پایان جنگ، پایان مناقشه نیست. او خواستار آن است که نظام به‌جای اتکا صرف به توان نظامی، از «بهره‌گیری از ظرفیت‌های دیپلماتیک» بهره بگیرد. او پیشنهادهایی چون عفو زندانیان سیاسی، تعامل با اپوزیسیون وطن‌دوست و کاهش تنش‌های زبانی را مطرح می‌کند و از نیاز به توافقی پایدار با آمریکا سخن می‌گوید.

در امتداد این نگاه، چهره‌هایی چون «علی زینی‌وند»، معاون سیاسی وزیر کشور نیز انسجام را نه دستاوردی نظامی، بلکه محصول نگاه اجتماعی به امنیت می‌دانند. او خواستار گفت‌وگو با گروه‌های دلخور و هوشیاری در برابر عملیات روانی دشمن است.

خوش‌بینی و وعده‌های بر خواسته از نظریه‌ها در میان اصلاح‌طلبان مانند سال‌های گذشته ادامه دارد. «حمزه نوذری»، جامعه‌شناس، با مرور برخی نظریات حوزه دموکراسی، این لحظه را گشایشی برای گفت‌وگو درباره آینده می‌بیند. وی می‌گوید پاسخ نه در موشک که در دموکراسی است. او می‌نویسد که همبستگی اجتماعی، شفافیت سیاسی و عقلانیت مدنی باید پیش‌شرط امنیت باشند، نه نتیجه آن.

اما در میان این گروه کسانی هستند که این «پنجره فرصت» پیش‌آمده را محدود می‌دانند. «مریم زارعیان» مفهوم «وحدت اضطراری» را مطرح می‌کند. او می‌نویسد که جامعه ایران زیر سایه تهدید خارجی، برای چند روز یک‌صدا شد، اما این وحدت موقت و شکننده است.

اصلاح‌طلبان اگرچه در شرایط کنونی بخشی از قدرت اجرایی را در اختیاردارند و از تریبون‌هایی مانند صداوسیما یا اصول‌گرایان تندرو انتقاد می‌کنند، اما گفتمان آن‌ها همچنان «درخواست محور» است. آن‌ها به‌جای آن‌که از موقعیت خود در قدرت بهره ببرند، با ادبیاتی سخن می‌گویند که بیشتر شبیه توصیه از حاشیه قدرت به مرکز آن است.

از فجر تا فتح: اصولگرایان و بنیادگرایان

با آغاز جنگ ایران و اسراییل، چهره‌های شاخص اصولگرا و تندرو نظام کوشیدند این نبرد را به‌عنوان لحظه‌ای تاریخی در بازتعریف هویت، مشروعیت و امنیت جمهوری اسلامی تبیین کنند. آنان با ارجاع به مفاهیم دینی، قرآنی و تاریخی از عاشورا تا ظهور، از جنگ به‌عنوان «فرصت الهی» برای احیای امت اسلامی، تقویت انسجام داخلی و رسوا ساختن تمدن غرب یاد می‌کنند.

«علی لاریجانی» رئیس پیشین مجلس که شبیه‌ترین اصول‌گرا به نظریات اصلاح‌طلبان را دارد؛ بر روایت انسجام ملی تاکید کرده و بر نقش «اتحاد ملت ایران» در این پیروزی پافشاری می‌کند؛ اما اغلب اصول‌گرایان همانند او فکر نمی‌کنند. «جعفر بلوری» در روزنامه کیهان، صراحتاً در برابر اصلاح‌طلبان موضع‌گیری می‌کند و آن‌ها را به همسویی با پروژه‌های دشمن متهم می‌سازد. او معتقد است جریان غرب‌گرا در داخل کشور نه‌تنها در تحلیل سیاسی ناکارآمد بوده، بلکه در مقاطع حساس با برجسته‌سازی مسائل فرعی، در مسیر پروژه‌های دشمن عمل کرده است. بلوری با حمله به دوگانه سازی‌های اخیر، می‌پرسد: «مگر «ملت» و «امت»، اصلاً باهم تعارض دارند که این طیف، به دنبال ایجاد انشقاق بین آن‌هاست… چرا تلاش می‌کنند، با تفکرات ناسیونالیست روی «اسلام» خط بکشند؟!»

او با لحنی گزنده، اصلاح‌طلبان را به تحریف روایت جنگ و بهره‌برداری از فضای بحران برای بازسازی قدرت سیاسی خود متهم کرده و تأکید می‌کند: «طیف انقلابی تاکنون نجابت به خرج داده و برای حفظ همان انسجام و اتحاد، سکوت کرده و بعضاً حتی به آن‌ها تریبون داده و دفاع کرده است، اما آن‌ها از فرصت این سکوت و لطف، سوءاستفاده کرده و مشغول «حمله» اند، چون حمله را بهترین دفاع می‌دانند.»

برخی از چهره‌های تندرو نظام سیاسی، تاکید بر مسئله ملی و ملت را بدون توجه به مقولات دینی بازی در زمین نیروهای غربی می‌دانند. «شهاب اسفندیاری»، رئیس دانشگاه صداوسیما، در یک برنامه تلویزیونی گفت: «دوگانه‌ سازی هویت ملی و دینی طرحی جعلی و استعماری است.» او تاکید کرد که در این لحظه باید اولویت تقویت احساس همبستگی اسلامی باشد؛ «این‌که ما خود را بخشی از یک امت فراملی بدانیم، نه در تقابل با هویت ملی، بلکه در تکامل آن.»

«سید مصطفی حسینی»، امام‌جمعه زنجان، جنگ ۱۲ روزه را روایت پیروزی خوانده و آن را خمیرمایه پیروزی‌های دیگر می‌داند. وی می‌گوید ملت ایران باید «باایمان» مسیر اقتدار را ادامه دهند اما تاکید دارد «هر صدایی که تفرقه ایجاد کند، دانسته یا ندانسته در زمین دشمن بازی می‌کند».

حتی برخی جامعه‌شناسان نزدیک به جریان اصول‌گرایی نیز معتقدند که در این شرایط نباید انتقاد کرد. «علیرضا شریفی یزدی» می‌گوید: «باید همه اختلافات را کنار بگذاریم. همه انتقادها، کمبودها و کاستی‌های موجود که همه از آن‌ها خبردارند و درباره‌شان سخن می‌گویند باید در شرایط فعلی کنار گذاشته شوند و تنها به استقلال کشورمان، دفع شر و دفع دشمن از کشور معطوف باشیم.»

اما برخی از چهره‌های بنیادگرا، این جنگ را از اساس یک جنگ دینی می‌دانند. «لطف‌الله دژکام»، امام‌جمعه شیراز، می‌گوید: «برای دستیابی به پیروزی نهایی مسلمانان بر جبهه باطل که از آن به فتح مطلق تعبیر می‌کنیم یعنی پیروزی. بدون اینکه کار دیگری نیاز باشد باید منتظر ظهور امام زمان باشیم و افراد بدبختی نظیر نتانیاهو و ترامپ فکر می‌کنند این واقعه رخ نمی‌دهد.»

در ادامه این رویکرد، «سید محمدمهدی میرباقری»، عضو مجلس خبرگان، با ارجاع به سوره فجر، تأکید می‌کند قوم عاد، ثمود و فرعون با تمام قدرت نابود شدند، چون از مدار توحید خارج شدند. او توضیح می‌دهد امروز هم خداوند در کمین مفسدان پس از اسلام است و این موضوع را به پیروزی جمهوری اسلامی بر اسراییل تفسیر می‌کند. میرباقری هشدار می‌دهد که جریان‌هایی در داخل کشور در حال تضعیف فرآیند امت ‌سازی الهی هستند؛ امری که ازنظر او بخشی از طراحی دشمن برای انحراف مسیر جامعه اسلامی است.

وحدت ملی، ابزاری برای تثبیت اقتدار مذهبی؟

پس از پایان جنگ ۱۲روزه میان ایران، اسراییل و آمریکا، اصولگرایان تلاش کردند تا پیروزی نظامی را به‌عنوان نشانه‌ای از اقتدار ایدئولوژیک جمهوری اسلامی بازنمایی کنند. آن‌ها با تکیه‌بر انسجام ملی شکل‌گرفته در دل بحران، گفتمان مقاومت را بازسازی کرده و بر مشروعیت الهی و قدرت نظامی نظام تأکید ورزیدند. در این روایت، خبری از اعتراف به بحران، ناکارآمدی یا نیاز به اصلاحات نیست؛ بلکه وحدت مردم به‌عنوان تأیید بی‌قیدوشرط نظام تعبیر می‌شود.

هم‌زمان با این روایت سازی، موج تازه‌ای از بازداشت‌ها، اعدام‌ها و حذف چهره‌های منتقد آغازشده و دوگانه‌ای به نام «وطن‌فروش» و «وطن‌پرست» جلوه‌گر شده است. درحالی‌که اصلاح‌طلبان انسجام ملی پدید آمده در جریان جنگ را فرصتی برای بازسازی سرمایه اجتماعی و پاسخ به مطالبات مردم می‌دانند، نشانه‌ها حاکی از آن است که نظام سیاسی مسیر دیگری برگزیده است: بهره‌برداری از فضای پساجنگ برای تشدید کنترل امنیتی. در چنین شرایطی، انسجام موقت نه به بستری برای آشتی اجتماعی، بلکه به ابزاری برای مهار و سرکوب بدل شده است.

در چهارچوب این منطق امنیتی، فتوای اخیر «آیت‌الله مکارم شیرازی» -مبنی بر اینکه هر فرد یا رژیمی که رهبری یا مرجعیت امت اسلامی را تهدید یا مورد تعرض قرار دهد، محارب است و حمایت از او برای مسلمانان حرام- پیامی سیاسی است؛ پاسخی به ترس حکومت از هرگونه تهدید علیه رهبری. این فتوا به‌روشنی نشان می‌دهد که در منطق پس از جنگ، حتی نقدهای دلسوزانه نیز تهدید امنیتی تلقی می‌شوند. گفت‌وگوی ملی جای خود را به پیشگیری، هشدار و سرکوب داده است.

 
اسم
نظر ...