جمعه - ۳۱-۰۱-۱۴۰۳
فلاکت دین یک باره هم بیان و هم اعتراض علیه فلاکت واقعی است.دین آه آفریده ستم دیده،دل جهانی بی دل،و روح شرایط بی روح است.افیون توده هاست

شوراها

گرایش کمونیسم شورایی

اقتصاد روژاوا


ماکسیم لبسکی
27-09-2021
859 بار خواندە شدە است

بە اشتراک بگذارید :


 

اقتصاد روژاوا

ماکسیم لبسکی

برگردان:کاوه دادگری

https://mesopotamia.coop/the-economy-of-rojava/

 

تجزیه و تحلیل انتقادی بسیار دقیق و خوب تحقیق شده درباره اقتصاد روژاوا ، توسط ماکسیم لبسکی ، که در ابتدا در 17 مارس 2016 به زبان روسی منتشر شد.

 

بیشتر مطالب تحلیلی اختصاص داده شده به کردستان سوریه به سیاست یا جنگ مربوط می شود. وضعیت اقتصادی منطقه مستقل روژاوا در پس زمینه باقی می ماند. اگر عبارت لنین را در نظر بگیریم ، "سیاست متمرکزترین بیان اقتصاد است" ، می توانید بگویید که اکثر مقالات مربوط به مساله کردها بیش از یک توده نازک کلیشه‌ها‌‌ی تبلیغاتی و وسواس ژئوپلیتیک در مورد اینکه کدام ابرقدرت می تواند بهتر، از کردها به نفع خودشان استفاده کند ، نیستند. 

از نظر ما ، انقلاب کردها در سوریه به خودی خود قابل توجه است و شایسته تجزیه و تحلیل اقتصادی دقیق می باشد. تنها از طریق تجزیه و تحلیل اقتصادی می توان به این پرسش، پاسخ داد: چه آینده ای در انتظار روژاوا است؟

تحلیل اقتصادی باید بر اساس آمار باشد. با این حال ، در مورد کردستان سوریه مقدار بسیار کمی از آن موجود است. به همین دلیل ، ما از آماری که در مورد شاخه‌ها‌‌ی جداگانه اقتصاد منتشر شده است ، استفاده خواهیم کرد.

روژاوا یک کنفدراسیون متشکل از سه کانتون ، افرین [عفرین] ، کوبانی [کوبانی / عین العرب] و سیزیره [جزیره] است که مساحت کل آن 18300 کیلومتر مربع و در شمال سوریه واقع شده است. کانتون ها به شکل سه منطقه جداگانه وجود دارند که در قلمرو همسایه یکدیگر قرار ندارند. ایده مرکز فدرال وجود ندارد. همه کانتونها برابرند و هر یک از خودمختاری وسیعی برخوردارند. بزرگترین کانتون ، جزیره ، در امور جنگ و سیاست خارجی هماهنگی می کند.

 

پیش از جنگ ، تعداد کردها در شمال سوریه حدود 2.5 میلیون نفر تخمین زده می شد. تاکنون حدود 4 میلیون سوری از آغاز جنگ داخلی این کشور را ترک کرده اند و 7.6 میلیون نفر نیز آواره داخلی شده اند [1]. بسیاری از آنها در روژاوا پناه گرفته اند. جمعیت آنجا به حدود 3.5 تا 4 میلیون نفر افزایش یافته است (فایل اطلاعاتی کنگره ملی کردستان (KNK) ، منتشر شده در مه 2014: خودمختاری دموکراتیک بر پایه روتون در روژاوا: فرایندی از تحول از دیکتاتوری به دموکراسی. ص. 14).

ترکیب قومی جمعیت را کردها (70٪) [و سایر اقوام شامل]عرب ها ، آشوری ها ، ارمنی ها و چچن ها تشکیل می دهند [3].

بهار عربی و قیام کردها در سوریه از یک امر سرچشمه می گیرد: نارضایتی مردم از سیاست های اجتماعی-اقتصادی و ملی-مذهبی رژیم حاکم. علیرغم علت های عمومی شورش ، جنبشهای متعددی با اهداف کاملاً متفاوت پدیدار شدند. اگر اپوزیسیون ضد اسد در اکثریت قریب به اتفاق خود به سمت بنیادگرایی مذهبی حرکت کرد ، روژاوا نمونه ای شگفت انگیز از جامعه ای بر اساس اصول بسیار متفاوت را نشان می دهد. علیرغم این واقعیت که با مشکلات قابل توجهی دست و پنجه نرم می کند ، اما آشکارا خواهان سکولاریسم ، بین المللی گرایی و برابری اجتماعی است.

از همان ابتدا ، انقلاب کردها بر جنبش مردمی قدرتمندی متکی بود ، که نه تنها برای تحقق تغییرات سیاسی ، بلکه تغییرات اقتصادی-اجتماعی تلاش کرد. رهبران بهار عربی همه مشکلات موجود در سوریه را به شخصیت بشار اسد باز می گردانند. این یک نتیجه گیری ساده و ضعف اصلی اپوزیسیون بورژوایی بود.

سیستم سیاسی روژاوا شامل شبکه ای از شوراها است که از پایین به بالا سازماندهی شده اند. شوراها در سطح محله نمایندگانی را به شوراهای شهر می فرستند که آنها نیز به نوبه خود آنها را به شوراهای شهرستان می فرستند و غیره. اصل نهفته در این ساختارهای حکومتی به همان اندازه با نحوه عملکرد دموکراسی های بورژوایی با عرصه مباحث پارلمانی خود مخالف است ، راهی که دیکتاتوری ها تمام قدرت را به رهبران خدای گونه خود در رأس هرم قدرت می دهند.

درک این نکته مهم است که شوراها قبل از انقلاب سوریه در روژاوا وجود داشته اند. جلساتی در سطح خیابان ها و محله‌ها‌‌ی مختلف برای حل مشکلات فوری برگزار شد. مدتها قبل از این که جنگ داخلی بتواند روژاوا را به دستیابی به خودمختاری واقعی برساند ، جایگزینی آهسته مقامات رسمی در حال انجام بود. مردم سعی کردند مشکلات خود را به تنهایی و بدون توسل به دولت به عنوان داور عالی حل کنند. در حالی که مقامات ، اعضای شوراها را مورد آزار و اذیت قرار دادند ، اما نتوانستند خود موسسات جدید خودگردانی را ریشه کن کنند.

از زمان اعلام خودمختاری ، این شوراهای از قبل موجود،پایه ای شدند که انقلاب کردها بر اساس آن شکل گرفت. اصل ساختارهای سیاسی در "منشور قرارداد اجتماعی" نوشته شده است ، چیزی شبیه به قانون اساسی روژاوا. در آن تصریح شده است: "مردم منبع اقتدار و حاکمیتی هستند که از طریق نهادها و مجامع منتخب اعمال می شوند ، و هیچ گونه تضادی با قرارداد اجتماعی  خود-مدیریتی دموکراتیک ندارند." [4]

در سیستم اقتصادی سوریه ، مناطق شمالی ، که بیشتر آنها را کردها تشکیل می دادند ، به طور سنتی در نقش تامین کننده مواد اولیه و محصولات کشاورزی در منطقه متبوع خود ظاهر می شدند. رژیم حاکم عمداً اقداماتی را برای جلوگیری از توسعه صنعت محلی انجام داد. این سیاست همچنین ابزاری بود که به وسیله آن یک پارچه گی قومی منطقه از بین رفت. جوانان کرد نمی توانستند کار پیدا کنند و در جستجوی کار مجبور به مهاجرت به مناطق دیگر سوریه شدند [5]. در شهرهای بزرگ مانند حلب ، دمشق و حمص ، کردها کار سیاه می کردند و اغلب پایین ترین و کثیف ترین نوع کار را انجام می دادند ، زیرا آنها رسما "فاقد تابعیت" بودند [توجه داشته باشید: به آنها پاسپورت سوری داده نشد]. از دهه 70 به بعد ، حزب بعث سیاست موسوم به "کمربند عربی" را آغاز کرد ، استقرار قبایل عرب در منطقه کردستان را تحریک کرد و کردها را با زور از سرزمین خود بیرون کرد. این پایه و اساس درگیری های بین قومی است که اکنون وجود دارد.

در همان زمان ، روژاوا بیش از 40 درصد از کل تولید ناخالص داخلی [6] و 70 درصد از تولید گندم خود را برای جمهوری عربی سوریه فراهم کرد [7]. در سال 2011 ، کوبانی و روستاهای اطراف آن به تنهایی بیش از 40 درصد از کل گندم را به حلب ، یکی از بزرگترین شهرهای سوریه ، تأمین کردند [8]. قدرت مقامات مرکزی حتی به اجبار تجویز می کرد آنچه را می توان در روژاوا کشت کرد و آن چه را نه. همانطور که کردهای کانتون جزیره می گویند: رژیم اسد عمدا دامنه محصولات آن ها را به گندم ، عدس ، پنبه ، شبدر و نخود محدود کرد. از منظر رژیم ، کشت میوه و سبزیجات در این سرزمین ها به دلیل "شرایط نامساعد" امکان پذیر نبود. میوه و سبزیجات از مناطق ساحلی کشور به منطقه کردستان آورده شد [9].

اطلاعات دقیقی در مورد تقسیم بندی طبقاتی در روژاوا وجود ندارد ، اما می توان برخی از موارد را از شاخص های ملی سوریه استنباط کرد. در سال 2008 ، نیروی کار سوریه به شرح زیر توزیع شد: 17 درصد در کشاورزی ، 16 درصد در صنعت و 67 درصد در بخش خدمات مشغول بودند. نرخ بیکاری 8.3 درصد بود (2010) [10]. در کردستان سوریه ، با اقتصاد کشاورزی ، درصد کارگران صنعتی حتی کمتر بود. اکثریت جمعیت کارگران روستایی بودند که زیر خط فقر زندگی می کردند. همچنین یک لایه نازک از کارگران شهری وجود داشت که در مشاغل کوچک و متوسط ​​مشغول به کار بودند. به گفته ساکنان محلی ، بسیاری از افراد ثروتمند در آغاز جنگ فرار کردند ، اما برخی از آنها در روژاوا ماندند. ظاهراً کسانی که ماندند اکنون حامیان فعال احزاب به نفع بارزانی [رهبر نئولیبرال کردستان عراق] هستند.

 

کانتون کوبانی KOBANÎ

Coat of Arms of the Kobanî Canton

به همراه شهرهای کوبانی و تل ابیض 450 روستا در کانتون کوبانی وجود دارد. حدود 70 درصد از کل اقتصاد مربوط به کشاورزی است: بقیه با صنعت و تجارت. حدود 60 هزار نفر (40 درصد از کل کارگران کانتون) به کشاورزی مشغول هستند. کشاورزی در شمال شرق سوریه عمدتا از طریق باران تغذیه می شود. کشاورزان از آبیاری مصنوعی استفاده نمی کنند ، آنها از آبهای شاخه‌ها‌‌ی متعدد رودخانه‌ها‌‌ استفاده می کنند.

قبل از جنگ ، سالانه حدود 200،000 تن چاودار در کوبانی برداشت می شد. 250 هزار هکتار زمین برای کشت میوه و سبزی استفاده شد و حدود 1.6 میلیون درخت زیتون و پسته وجود داشت. روغن زیتون یکی از کالاهای اصلی صادراتی بود که سالانه حدود 72000 لیتر آن تولید می شد. امروزه میزان تولید چاودار 50 درصد ، گندم 35 درصد و سبزیجات 15 درصد است [11].

جنگ داخلی در سوریه اقتصاد کوبانی را تا حد قابل توجهی خراب کرد. از جهات مختلف ، اوضاع بدتر می شود زیرا سیاست داعش عمدی است که مستلزم نابودی محصول ، گاو و درختان است. یک مشکل مهم تله‌ها‌‌ی انفجاری است که داعش در خانه‌ها‌‌ به جا گذاشته است. بسیاری از کردها از ترس جان خود قادر به بازگشت به خانه‌ها‌‌ی خود نیستند.

در زمان صلح ، دامداری بین 10 تا 20 درصد از اقتصاد کانتون را تشکیل می داد. در سال 2011 ، تعداد دام ها به 2،706 گاو ، 338،000 گوسفند و 37،275 جوجه رسید. پس از آزادسازی کوبانی ، دامها بیش از 50 درصد کاهش یافت. بیش از 800000 درخت در چهار سال از بین رفت.

بیشتر تجهیزات فنی کشاورزی در جنگ منهدم شد. در سال 2011 ، کانتون 6،765 ماشین کشاورزی را از دست داد که 2،255 دستگاه آنها ماشین برداشت بودند. امروزه تنها 556 دستگاه تراکتور و 350 دستگاه برداشت وجود دارد.

برای چندین ماه ، نبردهای سنگینی در کوبانی جریان داشت. 80 تا 90 درصد شهر تخریب شد [12]. حدود 200 هزار نفر از سراسر کانتون به ترکیه گریختند. در حال حاضر حدود 25000 نفر در شهر کوبانی زندگی می کنند ، در حالی که قبل از جنگ جمعیت آن حداقل 45000 نفر بود (داده‌ها‌‌ی رسمی سرشماری سال 2004) [13].

مبالغ هنگفتی برای بازسازی شهر مورد نیاز است ، مبالغی که دولت روژاوا نمی تواند به آن دست رسی داشته باشد. این استان با برق و آب آشامیدنی مشکلات بزرگی داشته است. تنها پس از در اختیار گرفتن YPG بر سد مهم و استراتژیک تشرین ، وضعیت آب آشامیدنی به میزان قابل توجهی بهبود یافته است [14]. روژاوا برای آبیاری زمین های کشاورزی و توزیع آب آشامیدنی از رودخانه فرات در مناطق مسکونی برنامه دارد. همچنین ساخت و ساز برای ریخته گری به هدف ایجاد زیرساخت های فلزی برنامه ریزی شده است [15].

 

کانتون عفرین

Coat of arms of the Canton of Afrîn

عفرین غربی ترین کانتون روژاوا است. دو شهر وجود دارد: عفرین (37000 نفر در 2004) و Jandairis] Cindarisa] با 14000. آرایش اقتصادی با کوبانی تفاوت چندانی ندارد. 70 درصد از کل تولیدات از طریق کشاورزی یا دامداری تأمین می شود. گندم ، جو ، عدس ، آفتابگردان ، ذرت ، چغندر قند ، پنبه و تنباکو در عفرین کشت می شود [16]. عفرین در تولید روغن زیتون تخصص دارد و کانتون حدود 18 میلیون درخت زیتون دارد. در بارورترین سالها ، کانتون می تواند تا 270،000 تن زیتون برداشت کند ، به طور معمول 75،000 تن. اکثر مردم در این بخش کار پیدا می کنند. این کانتون همچنین در برداشت انگور تخصص دارد ، اما عمده محصولات صادراتی آن روغن ، غلات و صابون است [17].

به گفته وزیر اقتصاد عفرین ، دکتر احمد یوسف ، 50 کارخانه صابون سازی ، 20 کارخانه روغن زیتون ، 250 کارخانه فرآوری زیتون ، 70 کارخانه تولید مصالح ساختمانی ، 400 کارگاه نساجی ، 8 کارخانه کفش ، 5 کارخانه تولید نایلون و 15 کارخانه فرآوری سنگ مرمر وجود دارد. در کانتون اخیراً دو آسیاب ، دو هتل و یک سد ساخته شده است [18]. یک پارک صنعتی جدید با مساحت 84000 متر مربع افتتاح شده است که حداقل 800 محل کار را در خود جای داده است [19].

شایان ذکر است که محاصره اقتصادی روژاوا تأثیر شدیدی بر قیمت بازارهای محلی داشته است. قیمت کالاهای اساسی در ابتدا افزایش یافت ، اما سپس به زودی دوباره کاهش یافت [20]. به عنوان مثال ، در کانتون جزیره، تعاونی ها نان را با قیمت هر عدد 100 لیره سوریه تولید می کنند ، اما آنها نان را به قیمت 60 لیر می فروشند [21]. این به دلیل سیاست آگاهانه کاهش قیمت ها توسط دولت روژاوا است ، که متعهد به مبارزه با اثرات نوسان قیمت گسترده است. آنها اطمینان می دهند که مردم فقیر هر آنچه را که نیاز دارند در اختیار دارند. مشکلات غذایی در روژاوا با ورود پناهجویان شدیدتر شد. قبل از جنگ 450 هزار نفر در عفرین زندگی می کردند [22]. با این حال ، در سال 2014 ، اندازه جمعیت محلی به 1 میلیون نفر رسید. روژاوا یکی از مهمترین وظایف خود را برای جلوگیری از گرسنگی دسته جمعی با موفقیت حل کرد [23]. با این وجود ، مشکلات غذایی در عفرین هنوز بسیار جدی است.

 

کانتون جزیره

CIZÎRÊ CANTON

 

کانتون جزیره [Cizîrê] بین رودخانه‌ها‌‌ی دجله ، محلی که دیکل نامیده می شود ، و فرات واقع شده است. جمعیت به طور رسمی 1،377،000 نفر است. شهرهای حَسَکه [هسکه] (189000 نفر سکنه) ، راس العین [سره کانی] (30.000 نفر) ، آموده [آموده] (27.000 نفر) و قامشلی [قامیشلو] (184.000 نفر) در اینجا واقع شده اند.قامشلی بعداً پایتخت منطقه خودمختار روژاوا می شود.

از نظر ترکیب قومی و گرایش های سیاسی ، کانتون جزیره پیچیده ترین بخش روژاوا است. به دلیل سیاست "کمربند عربی" ، جزیره از نظر قومی بسیار مخلوط است: حدود 80 درصد مردم محلی کرد هستند ، بقیه مردم عرب ، آشوری ، ارمنی و چچن می باشند. [24] بزرگترین شهرها، قامشلی و حسکه به بخشهای مختلفی تقسیم می شوند که تحت کنترل کردها یا ارتش اسد است. ظاهراً سهم کردها بیشتر است [25]. هر دو طرف ترجیح می دهند به جای درگیری با یکدیگر وضعیت موجود را حفظ کنند.

اصل به رسمیت شناختن و پذیرش گروه‌ها‌‌ی قومی به همراه حقوق اجتماعی آنها ریشه در سیاست روژاوا دارد. هر گروه قومی حق مشارکت در نهادهای خودگردان محلی را دارد. بسیاری از اعرابی که مجبور بودند خانه‌ها‌‌ی خود را در مناطق جنگی رها کنند ، در مناطق کردستان سرپناه یافتند و کار کردند [26]. به گفته آکادمی هلندی J. Jongerden: "تفاوت عمده بین PYD و متحدان سوری حزب دموکرات کردستان در نگرش آنها به مردم عرب در روژاوا است. جریان حزب دموکرات کردستان می گوید: "این افراد به عنوان بخشی از سیاست عرب سازی رژیم بعث به اینجا آورده شده اند و باید ان جا را ترک کنند ، حتی اگر چندین نسل در اینجا بوده اند." PYD می گوید همه کسانی که اکنون در روژاوا زندگی می کنند باید در ایجاد یک جامعه جدید مشارکت داشته باشند. " [27]

جزیره به عنوان موتور اقتصادی روژاوا عمل می کند. دارای خاک بسیار حاصلخیز است ، که به این منطقه اجازه داد تا سبد نان کل سوریه باشد. اکثریت مردم مشغول پرورش گندم ، پنبه ، میوه ، انگور و سیب هستند [28].

با این حال ، آنچه واقعاً جزیره را از دیگر کانتون ها متمایز می کند وجود نفت است. چندین هزار سکوی نفتی وجود دارد که بیشتر آنها در اطراف ریملان قرار دارند [29]. شرکت انگلیسی-هلندی Shell تولید نفت را در دهه 1960 آغاز کرد. در سال 2010 روزانه 90 هزار بشکه تولید می شد. همچنین 25 حلقه چاه گاز در آن منطقه وجود دارد (فایل اطلاعاتی کنگره ملی کردستان (KNK) ، منتشر شده در مه 2014: خودمختاری دموکراتیک بر اساس روتون در روژاوا: فرایندی از دیکتاتوری به دموکراسی. ص 5). پس از انقلاب ، نفت روژاوا به دارایی مشترک ساختارهای خودگردان مردم تبدیل شد. کردها به دلایل فنی و تحریم اقتصادی بیش از 20 درصد گاز و نفت خود را استفاده نمی کنند.

دولت سوریه تنها در جنوب این کشور پالایشگاه ایجاد کرد. وقتی کردها قدرت را به دست گرفتند ، باید از صفر شروع می کردند [31]. در حال حاضر دو پالایشگاه نفت جدید وجود دارد. آنها در درجه اول دیزل را برای ژنراتورها تولید می کنند ، تنها راهی که کانتون ها برق دارند. جالب است بدانید که گازوئیل ارزان تر از آب است. یک لیتر گازوئیل 25 سنت قیمت دارد. این مقدار به اندازه نیم لیتر آب است [32].

اکرم حسو ، نخست وزیر کانتون ، در مصاحبه ای اعلام کرد: "نفت جزیره منبع استراتژیک سوریه است. ما به وحدت سوریه اعتقاد داریم و بنابراین ما حق نداریم نفت صادر کنیم و خودمان آن را خارج از سوریه بفروشیم. ما این نفت را قبل از تشکیل دولت جدید و دموکراتیک در سوریه صادر نمی کنیم. و این به قانون اساسی جدید سوریه بستگی دارد که تصمیم بگیرد با این نفت چه کار کنیم ، زیرا این نه تنها برای ما ، منطقه جزیره، بلکه برای رفاه همه مردم سوریه است »[33].

توسعه صنعتی کانتون بسیار ضعیف است. اسد همه تلاش خود را کرد تا وضعیت این جا را تا سطح مستعمره داخلی حفظ کند. تنها هدف آن استفاده از مواد اولیه بود. در سال 2008 ، وی ساخت هرگونه ساختمان بزرگ در کانتون را ممنوع کرد و دور بودن منطقه را بهانه آورد [34].

 

مدل اقتصادی

پیچیده ترین موضوع توسعه مفهومی اقتصاد روژاوا است. کردها برنامه اقتصادی دقیق و مفصلی ندارند. لیستی از ایده‌ها‌‌ی اساسی وجود دارد که به نظر آنها ، اقتصاد منطقه باید بر اساس آنها توسعه یابد. الهام ایدئولوژیکی انقلاب کرد از زندانی سیاسی و انقلابی عبدالله اوجالان بود. با ایده‌ها‌‌ی او به عنوان پایه ای است که کردها برای ایجاد یک جامعه جدید تلاش می کنند.

اوجالان می نویسد: در یک ملت دموکراتیک ، جامعه باید کنترل اقتصاد را در دست بگیرد. بین دولت های ملی و ملت دموکراتیک حداقل باید در مورد خودگردانی اقتصادی توافقی وجود داشته باشد. هرگونه توافق یا تصمیمی زیر این سطح به معنای تسلیم شدن است.

ماهیت خودمختاری اقتصادی این است که مبتنی بر سرمایه داری خصوصی و سرمایه داری دولتی نیست. خودمختاری اقتصادی یک شکل دموکراتیک از اقتصاد است. پایه‌ها‌‌ یک صنعت زیست محیطی مناسب و اقتصاد مشترک است. محدودیت های صنعت ، پیشرفت ، فناوری ، تولید و دارایی - این محدودیت هایی است که در آن یک جامعه بوم شناختی و دموکراتیک شکوفا می شود. در استقلال اقتصادی ، هیچ جایی برای صنعت ، فناوری ، پیشرفت ، مالکیت ، و نه برای جمعیت روستایی و شهری که با جامعه اکولوژیکی و دموکراتیک مخالف هستند ، وجود ندارد.

در حالی که اقتصاد نباید حوزه انباشت سود و سرمایه باشد ، اما نیازی به انکار بازار ، تجارت ، انواع محصولات ، رقابت و بهره وری ندارد. با این حال ، نباید اجازه دهد که انباشت سود و سرمایه در هیچ یک از این زمینه‌ها‌‌ منجر شود. در مورد سیستم مالی ، این سیستم باید تنها تا آنجا که به کارایی اقتصادی کمک می کند ، مشارکت داشته باشد. (اوجالان ، الف. "زندگی دموکراتیک با زن به عنوان اساس برابری و آزادی ، ذات زندگی است!" ، انجمن زنان کردستان ، 2015 ، ص 37-38)

وزیر اقتصاد عفرین ، دکتر احمد یوسف ، مفهوم اوجالان را "راه سوم" در اقتصاد توصیف کرد (اولین راه نئولیبرالیسم ، راه دوم سوسیالیسم شوروی). چنین مقایسه ای بلافاصله اوجالان را با سوسیال دموکرات ها ، که پیشگامان اصلی راه سوم بودند ، مشخص می کند. از لحظه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ، شرکت های بزرگ دیگر نیازی به امتیاز دادن به طبقه کارگر نداشتند. برنامه سوسیال دموکرات ها برای اجبار سرمایه بزرگ برای اعطای مزایای کوچک به دیگران بی اثر شد [36].

کردهای روژاوا راه چهارمی دارند: ایجاد "اقتصاد مردم". در چهل و دومین ماده قرارداد اجتماعی آمده است: «نظام اقتصادی در استان ها باید به منظور تأمین رفاه عمومی و به ویژه اعطای بودجه به علم و فناوری باشد. هدف آن تضمین نیازهای روزمره مردم و اطمینان از زندگی با عزت است. انحصار توسط قانون ممنوع است. حقوق کار و توسعه پایدار تضمین شده است. " [37]

دکتر احمد یوسف هسته اصلی اقتصاد جدید را با این کلمات تعریف می کند: "حقایق تاریخی به ما اطمینان می دهد که اقتصاد به علمی برای پاسخگویی به نیازهای جوامع تبدیل می شود ، این دانش نیست که ثروت را برای گروه‌ها‌‌ی خاص به حداکثر برساند. از این تعریف باید بدانیم که اقتصاد اگر اجتماعی نباشد ، اقتصادی نخواهد بود ، به عبارت دیگر ، هر اقتصادی که با هدف دستیابی به رفاه اجتماعی همه افراد جامعه انجام نشود ، نمی تواند به عنوان اقتصاد تعریف شود ، بلکه یک مکانیسم پیچیده است، برای غارت مالی ، فکری و فرهنگی. این تعریف از اقتصاد مبنای نظری توسعه سیاست های اقتصادی و اجتماعی در روژاوا است. " [38]

وی ادامه می دهد: "بازار بخش اصلی اقتصاد اجتماعی است ، اما ارزش مصرف باید بیشتر از ارزش مبادله ای باشد و بازار سهام وجود ندارد" [39].

دارا کرداکسی ، اقتصاددان و عضو کمیته احیا و توسعه اقتصادی در عفرین ، می گوید:

"ما به مدلهای جدیدی برای سازمانها و موسسات نیاز داریم. آنهایی که الگوهای اقتصادی جمعی و اشتراکی نامیده می شوند و گاهی اوقات به عنوان اقتصاد اجتماعی نام برده می شوند. این روشی است که ما از آن به عنوان پایه استفاده می کنیم تا اقتصاد روژاوا بتواند رشد کرده و توسعه یابد. این روش در روژاوا چندان علیه مالکیت خصوصی نیست ، بلکه هدف آن این است که اموال خصوصی را در خدمت همه مردمی که در روژاوا زندگی می کنند قرار دهد تا از آنها استفاده کنند. طبیعتاً ما در ابتدای راه هستیم. اما با این وجود ، حتی اگر به صورت کوچک ، ما شاهد پیشرفت های مثبتی هستیم. ما باید روشن باشیم که ما احتیاج به احیای اقتصادی و توسعه ای نداریم که هیچ هدف مشخصی برای جامعه نداشته باشد […] این نباید یک نظام سرمایه داری باشد ، بدون احترام به محیط زیست. همچنین نباید سیستمی باشد که تضادهای طبقاتی را ادامه دهد و در نهایت فقط در خدمت سرمایه باشد. این باید یک مدل مشارکتی ، مبتنی بر منابع طبیعی و زیرساخت قوی باشد.

دموکراسی یک جامعه همیشه باید با دموکراتیزه شدن اقتصاد آن سنجیده شود. برای این منظور ، پروژه روژاوا یک نمونه برجسته است. برخی پیشرفتها را می توان در روژاوا مشاهده کرد. به عنوان مثال ، صنعت نفت تحت کنترل شوراها و توسط کمیته کارگران اداره می شود.

پالایشگاه‌ها‌‌ بنزین ارزان برای تعاونی ها و کارکنان دولت خودمختار تولید می کنند. بسیاری از زمین ها که قبلاً تحت حکومت اسد به عنوان بخشی از سیاستهای ضد کرد ملی شده بود ، اکنون توسط روژاوا آزاد و از طریق تعاونیهای کشاورزی اداره می شود. کمیته پزشکان در حال ایجاد یک سیستم بهداشتی رایگان هستند.

بنابراین اقتصاد مردم باید بر اساس توزیع مجدد و نیازها باشد ، نه اینکه منحصراً به منظور انباشت و سرقت ارزش اضافی و محصول اضافی متمرکز شود.

ایجاد مصنوعی نیازهایی که برای یافتن بازارهای جدید پیش می رود و تمایل بی حد و حصر به سودهای عظیم بیشتر، فاصله بین فقیر و غنی را بیشتر می کند و اردوگاه کسانی را که در خط فقر زندگی می کنند گسترش می دهد ، کسانی که از گرسنگی می میرند. چنین سیاست اقتصادی دیگر برای بشریت قابل قبول نیست. بنابراین بزرگترین وظیفه یک سیاست سوسیالیستی اجرای سیاست جایگزین اقتصادی است که نه بر اساس سود بلکه بر توزیع عادلانه ثروت استوار است. " [40]

عبدالرحمان همو ، مشاور توسعه اقتصادی کانتون جزیره، در مورد روژاوا از اقتصاد "سه گانه" صحبت می کند: 1. اقتصاد اشتراکی 2. اقتصاد جنگی 3. اقتصاد باز [41].

مفهوم "اقتصاد اشتراکی" دلالت بر یک اقتصاد مردمی دارد که مبتنی بر تعاونی ها و کمون ها است. روژاوا انگیزه انقلابی جدیدی به جنبش تعاونی داده است. امروزه تعاونی ها در صنعت کوچک ، ساختمان و تجارت در حال رشد و توسعه بیشتر هستند ، اگرچه بیشتر تعاونی ها در مناطق روستایی هستند. این یکی از بزرگترین نقاط قوت انقلاب کردی است ، زیرا شهرهای کردی با روستاها در تماس خوبی هستند و می توانند پیام انقلابی خود را به آنجا برسانند. به گفته وزیر اقتصاد عفرین ، 60 درصد از جمعیت فقیر، کردهای سوریه بودند که به طور فشرده در بخش کشاورزی شمال این کشور زندگی می کردند. کردهای ثروتمند در حلب و دمشق زندگی می کردند و روابط خوبی با رژیم برقرار می کردند [42]. این مانع از وجود لایه‌ها‌‌ی مختلف طبقاتی در جامعه کردی نمی شود ، اگرچه چنین تقسیم طبقاتی حداقل بود.

تعاونی ها یا کاملاً از زنان تشکیل شده اند یا جنسیت مختلط دارند. عضویت داوطلبانه ومدیریت جمعی است. هدف اصلی تعاونی ها توسعه کار جمعی است. اموال تعاونی جمعی است. شکل سهام دارد. هر شرکت کننده بین یک تا پنج سهم دارد. میزان سهام یک شخص بر قدرت تصمیم گیری آنها در تعاونی تاثیر نمی گذارد. یک رای برای هر نفر وجود دارد ، قابل مذاکره نیست. شخصی که هیچ گونه تمکن مالی ندارد نیز می تواند با گرفتن وام از تعاونی به عضویت آن درآید.

سود به سه قسمت تقسیم می شود: یک قسمت صرف تولید برنامه ریزی شده و پروژه‌ها‌‌ی آینده (30%) ، قسمت دوم (50%)بین کارگران با توجه به نیازها و تلاش های انجام شده تقسیم می شود ، قسمت سوم (20%) صرف نیازهای فوری تعاونی ها می شود: بیمه درمانی ، تحصیل ، برق ، آب ، نگهداری راه‌ها‌‌ و غیره [43]

اهداف اصلی اقتصاد روژاوا شامل دو وظیفه اصلی است: 1) تأمین مایحتاج اولیه مردم 2) تامین مالی نیروهای مسلح.

روژاوا ، بیش از هر چیز ، یک جامعه در حال جنگ است و این نشانه ی بزرگی بر اقتصاد محلی برجای می گذارد. 70 درصد بودجه صرف جنگ می شود بخش عمده ای از سلاح و مهمات توسط بودجه اداره خودمختار پرداخت می شود. YPG همچنین به عنوان غنیمت در عملیات های نظامی سلاح به دست می آورد ، اما این درصد کمتری را تشکیل می دهد. کردها به جز برخی از تانک های غنیمتی سلاح سنگین ندارند [44]. آنها مجهز به سلاح های سبک (АK-47 ، М-16) ، مسلسل های سنگین تر (DshK ، KPV) ، نارنجک انداز ضد تانک (RPG-7) و خمپاره انداز هستند. آنها همچنین تعداد محدودی هاموی آمریکایی دارند [45]. داعش یک دشمن جدی برای YPG است. جهادی ها خود را به میزان زیادی به مواد غارت شده از ارتش سوریه و عراق مجهز کرده اند. آنها چندین ده‌ها‌‌ تانک T-55 ، تانک BRDM تولید شوروی و خودروهای زرهی آمریکایی ، M1117 و MRAP را ضبط کرده اند [46]. در زمان محاصره کوبانی ، جهادی ها با موشک اندازها به شهر شلیک کردند. علیرغم برتری آنها از نظر تسلیحات سنگین ، داعش توسط نیروهای YPG شکست خورد. به لطف کمک پ.ک.ک و رشد جنبش مردمی در سوریه ، آنها توانستند قلمرویی به وسعت 18000 کیلومتر مربع را آزاد کنند ، در حالی که بیش از 5000 جهادی را خنثی کردند.YPG   680 نفر را در یک سال جنگ از دست داد [47].

تاثیر جنگ بر اقتصاد هیچ چیز تعجب آوری نیست. در حال حاضر وضعیت اقتصادی بسیار دشوار است. جریان ورود پناهجویان هرگز پایان نمی یابد و این افزایش جمعیت اوضاع را پیچیده تر می کند. علاوه بر این ، تحریم ضربه سنگینی به تجارت وارد می کند. کردستان سوریه که 70 درصد اقتصاد آن کشاورزی است ، منابع متنوع سازی اقتصاد خود را ندارد. در ارتباط با این موضوع ، کردها ضرورت ایجاد یک اقتصاد باز را که از منابع بین المللی سرمایه گذاری جذب می کند ، اعلام کردند.

عبدالرحمان همو ، مشاور توسعه اقتصادی در جزیره، در مصاحبه ای در این باره می گوید:

"ما امکانات لازم برای توسعه اقتصاد خود را نداریم. ما قادر به ایجاد محیطی نیستیم که همه بتوانند در آن کار کنند و متخصصان بتوانند در آن شغل پیدا کنند ، زیرا ما ابزار ایجاد شرکت نداریم. درآمد از اقتصاد اجتماعی وجود دارد ، اما هزینه‌ها‌‌ به دلیل جنگ افزایش می یابد.

برای بالا بردن کیفیت زندگی در کل ، به نوعی صنعت نیاز داریم ، به برق نیاز داریم. صنعت نفت ما بسیار ابتدایی است - ما به سختی می توانیم دیزل تولید کنیم. ما باید پالایشگاه بسازیم ، اما برای آن 300 میلیون دلار نیاز داریم. متأسفانه تعاونی های جامعه نمی توانند هزینه آن را پرداخت کنند.

ما به برق احتیاج داریم. ساخت نیروگاه برای ما 400 میلیون دلار هزینه دارد ، اما ما آن را نداریم. تعاونی های جامعه نمی توانند آن را تأمین کنند. با این حال ما هنوز به برق احتیاج داریم. بنابراین ما به کمک خارجی ، خصوصی یا عمومی نیاز داریم. ما هیچ کارخانه ای برای تولید کود برای کشاورزان نداریم. ما همه مواد اولیه برای تولید کود داریم ، اما کارخانه نداریم. ما الان باید از عراق کود بخریم. برای ساخت کارخانه کود به 5 میلیون دلار نیاز داریم. تعاونی های جامعه نمی توانند چنین پولی را تأمین کنند. "[48]

بر اساس یک کتاب ، یک کلید کوچک می تواند درب بزرگی را باز کند [49] ، سه نوع دارایی در اقتصاد کردستان وجود دارد: 1. عمومی 2. مالکیت خصوصی بر اساس استفاده مستقیم 3. اموال جمعی در دست خود سازماندهی شده کارگران.حق مالکیت بزرگ خصوصی در سال 2012 لغو شد. در قرارداد اجتماعی تصریح شده است که منابع طبیعی ، زمین ، زیرساخت ها و برخی مشاغل ثروت عمومی هستند [50]. صحبت از ملی شدن گمراه کننده خواهد بود ، زیرا کردهای روژاوا موضع واضح ضددولتی اتخاذ کرده اند.

دو نوع مالکیت خصوصی عملاً باقی می ماند: اموال شخصی (اتومبیل ، کالاهای الکترونیکی و غیره) و املاک مبتنی بر استفاده مستقیم. شکل اخیر مالکیت خصوصی به دلیل مشروط بودن آن بسیار جالب است. یک نفر یا گروهی از مردم می توانند از زمین یا ساختمانی استفاده کنند ، اما نمی توانند آن را در بازار بفروشند.

محقق اجتماعی هلندی J. Jongerden اظهار می دارد: "در روژاوا ، توزیع انرژی و غذا از طریق ارگانهای خودمختاری دموکراتیک سازماندهی می شود. در قرارداد اجتماعی روژاوا ، زمین تحت مالکیت مشترک اعلام شد - اما زمین مالکان بزرگ سلب مالکیت نشده است زیرا جنبش "نمی خواهد از زور استفاده کند". با این حال ، اگر تناقضات اجتماعی عمیق تر شود ، جایگزین چیست؟ در حال حاضر جنبش روژاوا هنوز واقعاً با این موضوع مواجه نشده است. بسیاری از صاحبخانه‌ها‌‌ فرار کرده اند و مشخص نیست که با پایان جنگ چه اتفاقی می افتد و آیا این صاحبخانه‌ها‌‌ برمی گردند. من فکر می کنم انتخاب جنبش این بود که فعلا احتیاط كنم »[51].

احمد یوسف می گوید که ¾ املاکی که قبلاً خصوصی بوده است ، اکنون توسط شوراهای روستایی و شهری مورد استفاده قرار می گیرد. بقیه توسط افراد استفاده می شود. حدود 1/3 از کل صنعت توسط گروه‌ها‌‌ی کارگری مورد استفاده قرار می گیرد که فعالیت آنها توسط شوراها هماهنگ می شود [52].

علیرغم این واقعیت که دولت خودمختار هرگونه برنامه ریزی دولتی را رد می کند ، "موسسه توسعه اقتصادی" برای هماهنگی زندگی اقتصادی ایجاد شده است. دفتر اصلی آن در دریک [دریک / مالکیه] است. خلیل کوبان ، یکی از اعضای شورای اجرایی آن ، توضیح داد که این موسسه در شش زمینه اصلی فعالیت می کند: تجارت ، خدمات ، ساختمان ، کشاورزی ، صنعت و سوخت. وظیفه اصلی تأسیس ، توسعه پروژه‌ها‌‌ی نوسازی کشاورزی و صنعت است. این موسسه اختیار تنظیم تجارت واردات و صادرات را دارد و مجوزهای تجاری را برای افراد صادر می کند [53].

مسئله جمع آوری پول در منطقه محصور شده یکی از پیچیده ترین مسائل است. واضح است که روژاوا فاقد یک سیستم مالیاتی متمرکز است. فراتر از آن اطلاعات متناقض وجود دارد. به عنوان مثال ، عبدالرحمان همو ، مشاور توسعه اقتصادی شهر جزیره، اعلام کرد که اداره کانتون هیچ درآمدی از مالیات ندارد [54]. با این حال ، الكساندر ریبین ، كه از کانتون جزیره بازدید كرده است ، از الیزابت گوری ، نایب رئیس شورای اجرایی كانتون نقل می كند: "ما مالیات داریم. به عنوان مثال ، وقتی شخصی خودرویی را خریداری می کند ، برای آن نیاز به پلاک دارد و برای دریافت آن ، مبلغ معینی را پرداخت می کند. مالیاتی وجود دارد که به تجارت و غیره مربوط می شود »[55]. در عفرین ، مالیاتی وضع شده است که به نیازهای خاص دولت محلی پاسخ می دهد [56]. وزیر اقتصاد عفرین می گوید: "ما در حال بررسی سیستم مالیاتی از منطقه خودمختار باسک هستیم. مالیات جمع آوری می شود و این مالیات بسته به نیاز میان وزارتخانه‌ها‌‌ تقسیم می شود. در مورد این سوالات شفافیت وجود دارد. شهروندان می دانند مالیاتی که پرداخت می کنند در کجا هزینه می شود. اما ما نمی توانیم بگوییم که این سیستم هنوز کاملاً برقرار شده است »[57]. شایان ذکر است که در اسپانیا سه مورد مختلف برای جمع آوری مالیات (فدرال ، منطقه ای و محلی) وجود دارد. کشور باسک دارای خودمختاری است. این به دولت محلی اجازه داد تا سیستم مالیاتی خود را معرفی کند. درصد معینی از مالیات آنها به بودجه فدرال می رود [58]. به طور متوسط ​​مردم باسک سالانه 468 یورو کمتر از سایر مردم اسپانیا به خزانه پرداخت می کنند [59].

رهبران مدیریت روژاوا مخالفت خود را با سیستم بانکی و صدور واحد پول خود اعلام کردند. یک اصل مهم برای روژاوا توسعه پایدار اقتصادی از نظر تولید است. با توجه به اینکه سطح توسعه صنعتی منطقه بسیار پایین است ، مشکل آلودگی محیط زیست فوری نیست [60].

 

نتیجه گیری

اگر یافته‌ها‌‌ی خود را جمع بندی کنیم ، می توانیم این را بگوییم: روژاوا در تلاش است تا یک شکل کشاورزی سوسیالیسم را بر اساس تعاونی ها بسازد. در نتیجه تحولات انقلابی ، حدود 2/3 از اموال بزرگ خصوصی "اجتماعی" شده است که در خدمت همه است. سیستم گسترده ای از شوراها و تعاونی ها ایجاد شد ، که مردم عادی را قادر می سازد تا در زندگی اقتصادی و سیاسی مشارکت فعال داشته باشند. دولت مستقل عمداً قیمت محصولات اساسی را کاهش می دهد تا حتی برای فقیرترین افراد جامعه نیز در دسترس قرار گیرد. انقلاب کردی وضعیت زنان را در جامعه بسیار بهبود بخشید و آنها را به مشارکت فعال در انقلاب کُرد تبدیل کرد. جنت بیهل ممکن است فقط کمی اغراق کند وقتی می نویسد: "در این انقلاب ، زنان نقشی را که پرولتاریا در انقلاب های مارکسیستی-لنینیستی قرن گذشته ایفا کرد ، ایفا می کنند" [61]. مدیریت روژاوا آموزش رایگان ابتدایی و متوسطه را معرفی کرد. تلاش برای ایجاد بیمه درمانی جدید در حال انجام است. روژاوا به پناهگاه بی شماری از پناهندگان تبدیل شده است که مورد استقبال کردها قرار گرفته است. این فقط یک لیست کوتاه از دستاوردهای انقلاب روژاوا است.

ضعف های اصلی کانتون های کردی ویژگی کشاورزی آنها (70 درصد) و تحریم اقتصادی است.

لنین یک بار گفت برای اینکه چوب را مستقیم کنید ، باید آن را در جهت دیگر خم کنید. سیاست های اقتصادی کردها در واکنش به مدل اقتصادی فوق متمرکز اسد بود که بر اساس آن دمشق تمام جزئیاتی را که چه می توان کاشت و چه چیزی را نه دیکته می کرد. به همین دلیل ، کردها می خواستند از پایین به بالا اقتصاد را بسازند. این همچنین تصورات غلط ساده مانند رد فروش نفت و رد برنامه ریزی مرکزی را توضیح می دهد. اسد از این چیزها آنقدر دلیل دارد که آنها را به طور قاطع رد کند؟

اسد این امور[ یعنی صادرات نفت و برنامه ریزی متمرکز] را استفاده می کرد؛آیا دلایل کافی برای رد کردن این مقوله‌ها‌‌ وجود دارد؟

به نظر ما روژاوا آینده چندان خوبی در شکل فعلی خود ندارد. هیچ کشوری در جهان علاقه ای به سرمایه گذاری در روژاوا و توسعه سه کانتون ندارد. باز هم ، مانند همه در طول تاریخ ، کردها فقط می توانند به خود تکیه کنند.

ویژگی کشاورزی روژآوا به مردم کمک می کند تا از گرسنگی اجتناب کنند ، اما این تنها نصف پیروزی است. استقلال سیاسی همیشه بر اساس یک صنعت قوی و مدرن ساخته می شود. با وجود اشتباهات بزرگ که کمونیست ها در گذشته مرتکب شده بودند ، در یک مورد حق داشتند: بدون پایه صنعتی قوی ، سوسیالیسم در هم خواهد شکست.

تنها شانس اقتصادی روژاوا تنوع کامل اقتصاد آن است. یکی از منابع این امر می تواند نفت باشد که کردها تاکنون نمی توانند و نمی خواهند آن را بفروشند. سخاوت یک ویژگی فوق العاده است ، اما احترام گذاشتن به یک شکارچی که می خواهد شما را بخورد بی معنی است.

روژاوا با موفقیت از خود به عنوان طرف سوم در درگیری دفاع می کند. اگر بتواند به تنهایی در برابر اسد یا جهادی ها مقاومت کند ، چه شانسی دارد؟ باید اعتراف کنیم ، آنها بسیار کوچک هستند.

تحریم اقتصادی کانتونهای کرد توسط ترکیه و طایفه بارزانی کردستان عراق انجام می شود. ساده لوحانه است که تصور کنیم هرگونه پند و اندرز از جانب خارجی می تواند این دو متحد را وادار کند تا کمک های اقتصادی به روژاوا منتقل شود. تنها راه برون رفت از این انقلاب منطقه ای است. نیروهای دفاع شخصی کردها در حال حاضر در جنوب شرقی ترکیه علیه ارتش ترکیه بطور واقعی عمل می کنند. کردها در ترکیه چندین میلیون نفر هستند. این یک منبع عظیم منابع انسانی برای روژاوا است و اردوغان این موضوع را کاملاً درک می کند. او برای از بین بردن پروژه خودمختاری کردها در سوریه ، از ترور سیستماتیک برای "پاک سازی مناطق داخلی" استفاده می کند. در کردستان عراق توده‌ها‌‌ توسط پ.ک.ک سیاسی نمی شوند ، بلکه به سیستم بورژوایی-قبیله ای حزب دموکرات کردستان نگاه می کنند. مثال شنگال نشان می دهد که روژآوا می تواند از عراق کمک بگیرد. کردهای روژاوا تاکید می کنند که کنفدراسیون دموکراتیک می تواند الگویی برای کل جامعه سوریه باشد [62]. خود منزوی شدن برای روژآوا به معنای مرگ است. گسترش انقلاب اجتماعی شامل بقیه مناطق سوریه و کردستان ترکیه به معنای زندگی است.

اگر فرض کنیم که مرزهای دولتی کشورهایی مانند سوریه ، عراق و ترکیه غیرقابل نقض است ، مرتکب یک اشتباه بزرگ می شویم. یک قرن پیش کشورهای اروپایی مردم کرد را به چهار ایالت تقسیم کردند و هر نوع خودمختاری را از آنها گرفتند. آنچه در حال حاضر در خاورمیانه اتفاق می افتد یک حادثه شیطانی نیست ، بلکه یک فرایند قابل پیش بینی است که محل آن برای چندین دهه به مرحله رسیده گی است. حتی اگر اسد مقاومت آشکار جهادی ها را از بین ببرد و آنها را مجبور به فعالیت زیرزمینی کند ، این تنها یک پیروزی تاکتیکی خواهد بود. دوران رژیم های ناسیونالیستی و بورژوایی در خاورمیانه گذشته است.

امروزه روژاوا شبیه یک شیر آسیب دیده است که توسط گروهی از کفتارها تعقیب می شود. شانس کمی برای پیروزی دارد ، اما تا آخرین نفس می جنگد.

اسم
نظر ...