جمعه - ۱۰-۰۱-۱۴۰۳
فلاکت دین یک باره هم بیان و هم اعتراض علیه فلاکت واقعی است.دین آه آفریده ستم دیده،دل جهانی بی دل،و روح شرایط بی روح است.افیون توده هاست

شوراها

گرایش کمونیسم شورایی

کارگران، مزدبگیران و مردم آگاه ایران! به جانیان وارتجاع سرمایه‌داری اسلامی رای ندهید!


علی برومند
02-06-2021
814 بار خواندە شدە است

بە اشتراک بگذارید :


کارگران، مزدبگیران و مردم آگاه ایران! به جانیان وارتجاع سرمایه‌داری اسلامی رای ندهید!

مدیریت جامعه را از طریق موکراسی شورایی بدست گیریم و خود را ازبند ستم و استثمار سرمایه رها کنیم!

نابودی حاکمان ارتجاعی وسیستم سرمایه‌داری درایران درگرو بدیل سازمان یابی شورایی و خود مدیریتی کارگران و مزدبگیران است. انقلاب 57 حدوداَ یکی ازهمه جانبه ترین و درروند ابتدایی خود قاطع ترین مبارزات بر علیه دیکتاتوری شاه و سیستم سرمایه‌داری در ایران بود. اما در روند انقلاب، سرمایه‌داری جهانی نیز بیکار ننشست و به پشتیبانی از رژیم ارتجاعی، ضد انقلابی و ضد کارگری ادامه داد و در شکل دادن به حاکمیت سیاسی ارتجاع برای حفظ سیستم سرمایه‌داری، با سرکوبی شوراهای انقلابی، سرکوبی جریانات مختلف چپ رادیکال، سرکوبی اعتراضات سراسری زنان، معلمین، دانشجویان، سرکوبی اعتراضات وسیع در کردستان، ترکمن صحرا و سایر نقاط ایران، از این رژیم تمام قد حمایت کرد. همکاری ارتش و نگهبانان سیستم سرمایه‌داری در ایران با خمینی در سرکوب و مقابله با گسترش رادیکالیسم انقلابی و ضد سرمایه‌داری نشان‌دهنده‌ی این بود که طبقه‌ی کارگر و مزدبگیران، می بایست همزمان در مقابل سرمایه‌داری ایران و سرمایه‌داری جهانی ایستادگی کند. اما این روند بدلیل اینکه توازن قوا هم در سطح ملی و هم در سطح بین المللی به سود طبقه‌ی کارگر و مزدبگیران نبود از یک سو واز سوی دیگر سرعت خفه کردن انقلاب مجالی به شکل گرفتن و اتحاد سراسری شوراهای کارگران و مزدبگیران در سراسر ایران، در کارخانه ها، مؤسسات، محلات شهری ودهات ها را نداد، که بتوانند با تشکیل کنگره شوراها به مدیریت کل جامعه بپردازند و ارتجاع را به زباله دانی تاریخ بفرستد. این ها از مواردیست که شکست این انقلاب را رقم زد. دارو دسته‌ی خمینی با بسیج توده های نا آگاه و تبلیغات ارتجاعی و با کمک و حمایت نهاد های سرمایه‌داری مثل بانک جهانی، صندوق بین المللی پول و دیگر نهاد های سیستم سرمایه‌داری جهانی، توانست رژیم ارتجاعی و ضد انقلابی جمهوری اسلامی را در ایران راه اندازی و حاکم کنند. این رژیم توانست سازمان هایی که به طرفداری از طبقه‌ی کارگر و مزدبگیران ایجاد و شکل گرفته بودند متلاشی و بخش زیادی از اعضاه آنها را به جوخه های اعدام بسپارد. ارتجاع اسلامی در ایران توانست با راه اندازی حمام خون، ارتجاع حکومتی موجود را به مردم ایران تحمیل کنند. جانیان حکومتی بعد از سرکوب شوراهای کارگران و مزدبگیران کارخانه ها، مؤسسات و محلات، و جمعیت فعال ومبارز زنان، جریان چپ ضد رژیم ودیگر اقشار فعال و مبارز، جامعه وارد یک رکود شد. ارتجاع توانست چهار نعل به تمام نهاد های ضد سرمایه‌داری ونهاد های اجتماعی ضد رژیم  را با کمک پاسداران، بسیجی های ضد انقلاب و چاقوکشان لمپن میدان مبارزه را به سود خود تغییر دهد . در سال 1360 مردم ایران وارد دورانی شد، که در واقع حق انتخاب و دخالت گری و تعیین نماینده وتشکیل مجلس مردمی، حق انتخاب شیوه‌ی زندگی کردن، حق انتخاب مصرف کالاهای ضروری مورد نیازخود، حق انتخاب چگونه ودر کجا زندگی کردن، حق انتخاب بچه دار شدن یا نشدن، حق انتخاب چگونه تولید و توزیع کردن، حق انتخاب تقسیم ثروت جامعه، حق انتخاب توزیع کالایی که خودشان تولید می کردند، حق انتخاب وشرکت در تعیین چگونگی آموزش جامعه، حق تعیین مساوات و برابری زن و مرد در سطح جامعه و اساساً حق زندگی و زنده ماندن از آنها گرفته شد. بیش ازچهل سال است که  رژیم اسلامی و ننگین سرمایه‌داری به عمر خود ادامه می دهد. البته نباید دراین فاصله‌ی زمانی مبارزات ومقاومت هایی که از سوی طبقه کارگر و مزدبگیران زن و مرد بخصوص از سال 1396،  1398  تاکنون در مبارزه به شیوه های مختلف با این رژیم دد منش در گارخانه ها، مؤسسات، بیمارستان ها و مراکز خدماتی، دانشگاه ها و مدارس و ... را فراموش کرد. اما با تمام این ها وضعیت موجود نشان می دهد که تمام مبارزات، فعالیت ها ی ما برای نابودی هیئت حاکمه و سیستم سرمایه‌داری موجود کافی نبوده است. از سویی رای دهندگان به این حکومت باید از خود سؤال کنند که در این یازده دور انتخاباتی ریاست جمهوری با رای خود چه چیزی بدست آورده اند و یا چه پیشرفتی را در این فاصله‌ی زمانی برای جامعه ایران رقم زده اند. امروزه ما با وضعیتی روبرو هستیم که:  و بحران اقتصادیِ موجود، وضعیتِ معیشتیِ وخیمِ بسیاری از مردم ایران را وخیم‌تر کرده  و برای بسیاری ازکارگران و مزدبگیران، افزایش هزینه‌ی زندگی آنها را تحت فشار بسیار زیادی قرارداده. از نظر جایگاه کاری، کمتر از 10 درصد از کارگران ومزدبگیران کار دائم دارند و بیش از 90 درصد قرارداد کاری موقت ویا سفید دارند، یعنی جامعه‌ی کارگران ومزدبگیران در وضعتی فوق العاده نامطمئن زندگی می کند. بر بستر این وضعیت بحرانی آیا از خودمان سؤال کرده ایم که وضعیت زندگی و آینده‌ی بچه هایمان به چه شکل و چگونه خواهد بود. وضعیت موجود گویای این است که در این سیستم، سال هاست که رای دادن آن ها جامعه را به فقر و فلاکت بیشتر کشانده است و تعداد اختلاس گران و دزدان بیشتر و بیشتر شده است. شرایط موجود گویای این است، که آنهایی که به این رژیم برای رفرم  باور داشتند و شاید هم اکنون هم باور دارند اشتباه بزرگی بوده وهست. در واقع کسی نمی تواند بگوید نمی دانسته، که این رژیم، رژیمی آدم کش و جاهل است. این رژیم برای تحکیم خود مرتجعین وجانیانی مثل: لاجوردیها، رئیسی ها، پور محمدی ها، وده ها جانی دیگر را به ریاست بیداد گاه تعیین کرد که، هزاران انقلابی  و کمونیست را در دهه شصت به جوخه‌ی اعدام سپرد. دولت ارتجاعی و سرمایه‌داری اسلامی، کردستان را بمباران کرد، مبارزات تر کمن ها ودیگر معترضین را به خاک و خون کشید. باور کنید که رای شما  به حاکمان اسلامی جانیانی مثل رئیسی، رضایی و ... را به قدرت خواهد رساند. اما سؤال این است که ما در کجا و چه شرایطی می توانیم به رای خودمان اطمینان داشته باشیم و نماینده واقعی مان را آگاهانه انتخاب کنیم. بر این بستر رفیقی از ایران از من سؤال کرد و گفت: شما در جامعه‌ی آلمان که همه معتقدند رای و انتخابات آزاد است، چگونه رای می دهید؟ جواب من این بود:همکار عزیز من نمی دانم که توضیح من تا چه حد می تواند در انطباق با شرایط شما باشد. اما من در اینجا هم به کسی رای نمی دهم، شاید برای شما خنده دار باشد! اما واقعیت این است که من در ابتدا به احزاب و سازمان های چپ رای می دادم ولی بعد از چندی در یافتم که در اینجا هم چه به احزاب رادیکال چپ رای دهی و چه به دیگر احزاب، تغییر اساسی در زندگی کارگران و مزدبگیران بوجود نخواهد آمد. چند سالی است که فهمیده ام مجلس جوامعی مثل آلمان را نه احزاب و سازمان ها، بلکه لابی های سرمایه داران معتبرآلمان می چرخانند. باید بگویم که فرق بین ما و شما این است، که ما اجازه‌ی اعتصاب، تظاهرات و اعتراضات را داریم و نتیجه‌ی مورد نظرمان را یا مطالباتمان را کامل نمی گیریم. البته  می توانیم هر چه دلمان می خواهد شعار بدهیم و فریاد بکشیم اما تغییرات بسیار اندک است. یعنی بر اساس قوانین و سازمان یابی سرمایه‌داری که در سراسر جهانی قانونی مثل قانون سود و ارزش اضافی حا کم است،  کارگران و مزد بگیران آلمان هم کم و بیش مثل شماها به نتیجه که مورد نظرشان می باشد نمی رسند. تا زمانیکه ما تولیدگران یدی و فکری نتوانیم مدیریت جامعه را از طریق شوراهای انقلابی و ضد سرمایه‌داری خود بدست بگیریم وضعیت مان تغییر محسوسی نخواهد کرد. اختلاس و دزدی برای حاکمان حالت عادی به خود می گیرد و ما از استثمار و کار مزدی رها نخواهیم شد. رهایی ما فقط به دست خودمان امکان پذیر است نه به دست حاکمان موجود.

نابود بادسیستم سرمایه‌داری ایران به حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی!

زنده و برپا باد حاکمیت شوراهای کارگران و مزدبگیران!

خرداد 1400

30.05/ 2021

علی برومند

 

 

 

اسم
نظر ...