گزارشی از مسکو/اتو روهله


21-12-2024
بخش کمونیسم شورایی
55 بار خواندە شدە است

بە اشتراک بگذارید :

artimg

 

اتو روهله 1920

گزارشی از مسکو

من به‌طور غیرقانونی به روسیه سفر کردم. این کار دشوار و خطرناک بود؛ اما موفقیت‌آمیز بود. در 16 ژوئن پا به خاک روسیه گذاشتم و در 19 ژوئن به مسکو رسیدم.

خروج از آلمان با عجله انجام شد. در آوریل، به دعوت مسکو، حزب کارگران کمونیست آلمان (KAPD) دو رفیق را به‌عنوان مذاکره‌کننده به اجراییه فرستاد تا درباره پیوستن KAPD به انترناسیونال سوم مشورت کنند. گفته می‌شد که این دو رفیق در استونی هنگام بازگشت دستگیر شده‌اند. بنابراین، ضرورت داشت مذاکرات بلافاصله از سر گرفته شود، تکمیل شود و در صورت امکان، گزارشی به KAPD ارسال گردد تا اطلاعات پیش از شروع کنگره دریافت شود.

همه اینها با عجله انجام شد، چرا که کنگره قرار بود از 15 ژوئن آغاز شود.

هنگامی که به روسیه رسیدم، خوشبختانه متوجه شدم خبر دستگیری رفقای ما نادرست بوده است. آنها از طریق مورمانسک بازگشته و در حال حاضر در نروژ بودند و در مسیر بازگشت به آلمان قرار داشتند. همچنین فهمیدم که کنگره به جای 15 ژوئن، از 15 ژوئیه آغاز می‌شود.

آنچه در ادامه متوجه شدم، چندان خوشایند نبود. اولین گفت‌وگوی من با رادک یک بحث واقعی بود؛ ساعت‌ها به طول انجامید و گاه بسیار شدید بود. هر جمله‌ای از رادک مثل یک جمله از «پرچم سرخ» بود. هر استدلالی، استدلالی اسپارتاکیستی. به‌طور کلی، رادک ارباب و سرور KAPD است. دکتر لوی و همراهانش، طوطی‌های مطیع او هستند. آنها هیچ نظر مستقلی ندارند و توسط مسکو حمایت مالی می‌شوند.

از رادک خواستم نامه‌ای باز خطاب به KAPD را به من تحویل دهد. او قول داد، اما به وعده‌اش عمل نکرد. بارها به او یادآوری کردم و دیگران را نیز به یادآوری تشویق کردم، اما چیزی دریافت نکردم. بعدها که شنیدم دو رفیقی که به‌عنوان مذاکره‌کننده عمل کرده بودند، نامه باز را تنها در لحظه آخر پیش از عزیمت دریافت کرده‌اند، روان‌شناسی رفتار رادک برایم روشن شد. او، حیله‌گرترین و بی‌رحم‌ترین، با توجه به دروغ‌ها و بی‌احترامی‌های پرشماری که در نامه باز وجود داشت، حس شرمی را تجربه می‌کرد که او را از مواجهه مستقیم با افراد توهین‌شده و متهم بازمی‌داشت.

روش‌هایی که در مسکو علیه من به کار گرفته شد، شدیداً انزجار مرا برانگیخت. آنچه دیدم، «صحنه‌آرایی‌های سیاسی» بود که به‌عنوان بلوف محاسبه‌شده طراحی شده بود و با استفاده از قطعنامه‌های انقلابی چشمگیر، پس‌زمینه فرصت‌طلبانه را پنهان می‌کرد. بهترین کار این بود که فوراً آنجا را ترک کنم؛ اما تصمیم گرفتم بمانم تا زمانی که نماینده دوم، رفیق مرگس (از براونشوایگ) برسد.

از زمان استفاده کردم تا مطالعه کنم.

ابتدا مسکو را بررسی کردم، اغلب بدون راهنمای رسمی، تا آنچه برای نمایش تعیین نشده بود را نیز ببینم. سپس سفر طولانی با خودرو به کاشیرا و سفری به نیژنی نووگورود، کازان، سیمبیرسک، سامارا، ساراتوف، تامبوف، توله و سایر نقاط داشتم و از مهم‌ترین مکان‌های روسیه مرکزی بازدید کردم. این سفر انبوهی از تأثیرات نه‌چندان خوشایند به همراه داشت. روسیه در تمام اجزا و اعضایش از هر بیماری رنج می‌برد. اما چگونه می‌توانست غیر از این باشد! مطالب بسیاری گزارش شده بود، اما نمونه کریسپین و دیتمن مرا به انجام کار مشابه وسوسه نکرد. این کار به نفع چه کسی خواهد بود؟ تنها مخالفان کمونیسم. همه این کمبودها و نقایص البته هیچ گواهی علیه کمونیسم نیستند؛ حداکثر علیه روش‌ها و تاکتیک‌هایی که روسیه برای تحقق کمونیسم به کار برده است.

II

تاکتیک روسی، تاکتیک سازمان‌دهی اقتدارگرایانه است.این تاکتیک به‌دست بلشویک‌ها به‌عنوان اصل بنیادی مرکزگرایی چنان توسعه داده شده و در نهایت به حد افراط رسیده است که به بیش‌مرکزگرایی منجر شده. بلشویک‌ها این کار را نه از سر لجبازی یا علاقه به آزمایش انجام دادند. انقلاب آنها را مجبور به این کار کرد. اگر امروز نمایندگان سازمان‌های حزبی آلمان با خشم و انزجار به پدیده‌های دیکتاتوری و تروریستی در روسیه واکنش نشان می‌دهند، برای آنها راحت است که چنین بگویند. اگر در موقعیت دولت روسیه بودند، مجبور بودند دقیقاً همین‌گونه عمل کنند.

مرکزگرایی، اصل سازمانی عصر سرمایه‌داری بورژوایی است. با آن، دولت بورژوا و اقتصاد سرمایه‌داری را می‌توان ساخت، اما نه دولت پرولتری و اقتصاد سوسیالیستی. اینها نیازمند سیستم شوراها هستند.

برای KAPD، برخلاف مسکو، انقلاب یک مسئله حزبی نیست؛ حزب یک سازمان اقتدارگرایانه از بالا به پایین نیست؛ رهبر یک فرمانده نظامی نیست؛ توده‌ها ارتشی محکوم به اطاعت کورکورانه نیستند؛ دیکتاتوری استبداد یک گروه حاکم نیست؛ کمونیسم سکویی برای ظهور بورژوازی جدید شوروی نیست.

برای KAPD، انقلاب مسئله کل طبقه پرولتاریاست که حزب کمونیست در آن فقط پیشتاز بالغ و مصمم‌تر است. رشد و توسعه توده‌ها به بلوغ سیاسی این پیشتاز نیازی به قیمومت رهبری، انضباط و مقررات ندارد. برعکس: این روش‌ها در یک پرولتاریای پیشرفته مانند آلمان نتیجه‌ای کاملاً معکوس دارند. آنها ابتکار عمل را خفه می‌کنند، فعالیت انقلابی را فلج می‌کنند، روحیه مبارزه‌جویی را تضعیف می‌کنند و حس مسئولیت شخصی را کاهش می‌دهند. آنچه اهمیت دارد، آزاد کردن ابتکار عمل توده‌ها، رهایی آنها از اقتدار، توسعه اعتماد به نفس آنها، آموزش فعالیت مستقل و در نتیجه افزایش علاقه آنها به انقلاب است. هر مبارز باید بداند و احساس کند چرا مبارزه می‌کند و برای چه چیزی مبارزه می‌کند. هرکس باید در آگاهی خود به یک حامل زنده مبارزه انقلابی و یک عضو خلاق در ساخت کمونیستی تبدیل شود.

آزادی لازم هرگز در سیستم اجباری مرکزگرایی، زنجیرهای کنترل بوروکراتیک-نظامی، یا تحت بار یک دیکتاتوری رهبری و همراهی‌های اجتناب‌ناپذیر آن—مانند خودسری، کیش شخصیت، اقتدار، فساد و خشونت—به دست نخواهد آمد. ازاین‌رو:

  1. تغییر مفهوم حزب به یک جامعه فدراتیو مبتنی بر ایده‌های شورایی
  2. عبور از تعهدات و اجبار بیرونی به آمادگی و تمایل درونی
  3. ارتقای کمونیسم از یک شعار تبلیغاتی به یکی از تجربیات عمیقاً جذاب و پرمعنای جهانی

KAPD  به این نتایج خود از طریق درک ساده واقعیتی آشکار رسید که هر کشور و هر ملت به دلیل داشتن اقتصاد، ساختار اجتماعی، سنت‌ها و بلوغ خاص پرولتاریا، یعنی شرایط و الزامات انقلابی خاص خود، باید قوانین، روش‌ها، ریتم توسعه و جلوه‌های انقلابی خاص خود را داشته باشند. روسیه آلمان نیست؛ سیاست‌های روسیه سیاست‌های آلمان نیستند؛ انقلاب روسیه انقلاب آلمان نیست. لنین ممکن است صدها بار اثبات کند که تاکتیک‌های بلشویک‌ها در انقلاب روسیه موفق بوده‌اند؛ اما این تاکتیک‌ها هرگز برای انقلاب آلمان مناسب نخواهند بود.

هر تلاشی برای مجبور کردن ما به پذیرش این تاکتیک‌ها باید با مخالفت قاطعانه روبرو شود.

مسکو این تلاش تروریستی را می‌کند. مسکو می‌خواهد اصول خود را به اصول انقلاب جهانی تبدیل کند. KPD عامل آن است. این حزب بر اساس دستورات روسیه و طبق مدل روسی عمل می‌کند. این حزب گرامافون مسکو است. ازآنجاکه KAPD نقش خود را در این مسیر اجرا نمی‌کند، با نفرتی مرگبار مورد آزار قرار می‌گیرد. تنها باید به توهین‌های شدید، تهمت‌های زهرآگین و اتهامات خواند که علیه ما به کار می‌رود، بدون توجه به موقعیت انقلابی که در آن ایستاده‌ایم یا اثرات این عمل پست که در میان مخالفان بورژوازی ما ایجاد می‌کند.

دکتر لوی و هکر مجبورند هر تکه زباله‌ای را که رادک و زینوویف به دستشان می‌دهند به سوی ما پرتاب کنند. به همین دلیل است که آنها دستمزد می‌گیرند. بااین‌حال، ازآنجاکه KAPD همچنان تسلیم نمی‌شود، باید توسط کنگره سوم انترناسیونال محکوم شود تا به فرماندهی مسکو تمکین کند. همه چیز به‌خوبی برنامه‌ریزی شده بود. گیوتین آماده شده بود. رادک با غرور تیزی تیغه را آزمایش کرد. و دادگاه عالی در حال برگزاری بود. قرار بود صحنه‌ای بزرگ باشد—بیش از حد زیبا که عملی شود.

III

 

هنگامی که از ولگا بازگشتم، رفیق مرگس به مسکو رسیده بود.

در همان روز جلسه‌ای از هیئت اجرایی سومین انترناسیونال برگزار شد. ما دعوت نشدیم. در غیاب ما، پیشنهاد مایر (KPD) که ما نباید به کنگره راه داده شویم، مورد بحث قرار گرفت. این پیشنهاد رد شد. پس از آن، ما را به جلسه فراخواندند و لطف کردند که به ما موقعیت مشورتی در کنگره اعطا کردند.

در این جلسه، دستورالعمل‌های بحثی که قرار بود در کنگره مطرح شوند، به ما نشان داده شد. قرار بود این دستورالعمل‌ها اساس تصمیمات کنگره باشند. رادک پیش‌تر با لحن خودستایانه‌اش به من گفته بود که این‌ها را "در جیب" دارد."در جیب!"

این دستورالعمل‌های بحث... آیا این‌ها آشنا نبودند؟ بله. ما آن‌ها را به‌عنوان تزهای معروف هایدلبرگ شناسایی کردیم. تنها کمی مفصل‌تر بیان شده بودند، تا حدی به‌طور نظری اصلاح شده بودند و تا حدی با "مرکزگرایی دیکتاتوری" بیشتر تقویت شده بودند. این تزها از سیاست‌های تفرقه‌افکن اسپارتاکیست به سیاست‌های قدرت‌طلبانه روسی تبدیل شده بودند و حالا قرار بود به تزهای تحمیل بین‌المللی با روش‌های روسی تبدیل شوند.

یک شب را برای مطالعه آن‌ها فدا کردیم و صبح فهمیدیم که باید چه کنیم.

ما به نزد رادک رفتیم و از او پرسیدیم آیا در "نامه سرگشاده" (که هنوز به ما داده نشده بود)، درخواست اخراج لاوفنبرگ، ولفهایم و روهله یک اولتیماتوم است و آیا هیئت اجرایی بر تحقق این درخواست‌ها قبل از پذیرش KAPD در سومین انترناسیونال اصرار دارد. رادک سعی کرد طفره برود، اما ما یک پاسخ واضح خواستیم.

رادک در نهایت توضیح داد: هیئت اجرایی راضی خواهد بود اگر KAPD قول بدهد که در آینده، در زمان مناسب، خود را از لاوفنبرگ و ولفهایم خلاص کند. دیگر بحثی در مورد اخراج من نبود. این انعطاف عجیب نسبت به خواسته‌هایی که پیش‌تر با قطعیت مطرح شده بودند، ما را مشکوک کرد.

ما از رادک پرسیدیم کدام یک از خواسته‌های هیئت اجرایی برای پذیرش KAPD در سومین انترناسیونال قطعی است؟

رادک توضیح داد: شما باید به نمایندگی از حزب خود در ابتدای کنگره اعلام کنید که KAPD به تمام تصمیمات کنگره پایبند خواهد بود—در این صورت شما حق رأی در کنگره دریافت می‌کنید و دیگر هیچ مانعی برای پذیرش شما در سومین انترناسیونال وجود ندارد.

آیا درست شنیدیم؟ باید از پیش به‌طور رسمی اعلام کنیم که می‌خواهیم به تصمیمات کنگره‌ای که حتی نمی‌دانیم چیست، تن دهیم؟ آیا این یکی از شوخی‌های رادک بود؟

نه—جدی بود.

اگر کنگره تصمیم به انحلال KAPD بگیرد، چه؟... شوخی کنار: او دقیقاً چنین قصدی داشت.

اینجا بود که رادک لو رفت.

چه چیزی در تزها بود؟

  1. کمونیست‌ها موظف‌اند خود را در یک سازمان مرکزگرایانه، سخت‌گیرانه، نظامی‌گونه و دیکتاتوری سازماندهی کنند.
  2. کمونیست‌ها موظف‌اند در انتخابات پارلمانی شرکت کنند و وارد پارلمان شوند تا نوع جدیدی از کار انقلابی پارلمانی را انجام دهند.
  3. کمونیست‌ها موظف‌اند در اتحادیه‌های کارگری بمانند تا از این نهادها به‌عنوان ابزارهایی برای پیروزی انقلاب استفاده کنند.
  4. تمام احزاب عضو سومین انترناسیونال باید خود را "حزب کمونیست" بنامند، و بنابراین KAPD باید استقلال خود را قربانی کرده و در KPD ادغام شود.

پس شوخی کنار: کنگره باید حکم مرگ KAPD را صادر می‌کرد و ما، نمایندگان KAPD، باید حق رأی می‌گرفتیم—یعنی باید به صدور حکم مرگ خود کمک می‌کردیم.

آیا کمدی سیاسی بزرگ‌تری ممکن بود؟ یا خیانتی بزرگ‌تر؟

به چهره رادک خندیدیم و پرسیدیم آیا دیوانه شده است.

یک حزبی که بر اساس تزهای هایدلبرگ از KPD جدا شده بود، خود را بر پایه‌ای جدید بنیان نهاده بود و از نظر سازمانی ساختاری جدید به خود داده بود، به‌طور تاکتیکی مسیر جدیدی انتخاب کرده بود و به لحاظ نظری برنامه‌ای تازه تدوین کرده بود، که تمام نیروهای فعال انقلاب آلمان را در خود متمرکز کرده بود و از نظر تعداد اعضا به‌مراتب از KPD بزرگ‌تر بود—چنین حزبی نمی‌تواند و نباید حتی وارد بحث درباره حق وجود خود شود.

ما رادک را با طنابی که برای KAPD در نظر گرفته بود رها کردیم و به راه خود ادامه دادیم.دیگر هیچ تمایلی نداشتیم که در این فضای فریب‌کاری سیاسی، حیله‌گری دیپلماتیک، و بی‌اخلاقی بمانیم.ازاین‌رو، اعلام کردیم:
"
ما با تشکر از شرکت در کنگره انصراف می‌دهیم. تصمیم گرفته‌ایم به خانه بازگردیم و به KAPD پیشنهاد کنیم که موضعی انتظاری اتخاذ کند تا زمانی که یک انترناسیونال واقعاً انقلابی به وجود آید که بتوان به آن پیوستآدیوس!"

IV

تصمیم ما تأثیری شگفت‌آور داشت.اگر تا آن زمان با ما مانند کودکانی لوس رفتار می‌شد که اعمال ناشایستشان موجب نگرانی و خشم والدین بیچاره می‌شد و باید تنبیه می‌شدند، حالا ناگهان رویکردشان تغییر کرد. شلاق تهدیدآمیز پنهان شد و هویج از کشو بیرون آمد. با ما شروع به گفتگو کردند با کلماتی برادرانه، آن‌طور که میان کمونیست‌ها مرسوم است، و با ظاهری از حسن نیت نسبت به ارتباط صادقانه. حتی رادک نیز رفتار مؤدبانه‌ای در پیش گرفت. او به‌طور منطقی مذاکره می‌کرد و علیه KPD، که آن‌ها را "گروهی تنبل و بزدل" می‌نامید، رجز می‌خواند و می‌گفت که باعث خواهد شد "خودشان را خیس کنند" و غیره.ما با رادک، زینوویف، بوخارین، و در آخرین لحظه حتی با لنین گفتگوهای طولانی و مفصلی داشتیم. احترامی عمیق و تحسینی بالا نسبت به لنین داشتیم، و این گفتگوها این احساس را بیشتر هم کرد، اما این مانع از آن نشد که نظرات خود را به‌طور کاملاً آلمانی با صراحت به او بگوییم.ما به او توضیح دادیم:این که او در زمانی که صدها جزوه علیه اپورتونیسم باید نوشته می‌شد، وقت پیدا کرده و احساس نیاز کرده که جزوه‌ای دقیقاً علیه KAPD بنویسد—حزبی که فعال‌ترین و پیگیرترین حزب انقلاب آلمان است—یک رسوایی و جنایت علیه انقلاب آلمان است.این نوشته‌های او، مانند دیگر نوشته‌های اخیرش، اکنون توسط تمام نیروهای ضدانقلاب به‌عنوان یک زرادخانه استفاده می‌شد، نه برای تصحیح تاکتیک‌های به‌ظاهر نادرست ما به نفع انقلاب، بلکه برای سرکوب هر فعالیت انقلابی توده‌ها با استناد و نقل قول از لنین.ما به او نشان دادیم که اطلاعاتش درباره شرایط آلمان کاملاً اشتباه است و استدلال‌هایش برای بهره‌برداری انقلابی از پارلمان و اتحادیه‌های کارگری تنها اثری خنده‌آور دارد.در نهایت به او بدون هیچ‌گونه تردیدی گفتیم:KAPD، همان‌طور که از پذیرش هر گونه کمک مادی از مسکو خودداری می‌کند، همچنین با قاطعیت کامل هیچ‌گونه دخالتی از مسکو در سیاست‌های خود را نخواهد پذیرفت.

این گفتگوها در ما این احساس را به وجود آورد که رفقای روسی متوجه اشتباه خود شده‌اند. این که در نهایت، انترناسیونال (که در واقع در خط مقدم روسیه است) بیشتر به KAPD نیاز دارد تا KAPD به انترناسیونال.تصمیم ما برای آن‌ها بسیار ناخوشایند بود، و به دنبال مصالحه بودند. وقتی در راه بازگشت در پتروگراد بودیم، هیئت اجرایی دعوت دیگری به کنگره برای ما فرستاد و اعلام کرد که KAPD (گرچه هیچ‌یک از شرایط سنگین نامه سرگشاده را نه پذیرفته و نه وعده داده بود که بپذیرد) حق رأی در کنگره را به دست آورده است.طعمه‌ای بیش از حد خام!در واقع این مسئله کاملاً بی‌اهمیت بود که آیا KAPD در اجرای پیشنهادی خود در مسکو با موقعیت مشورتی یا حق رأی شرکت می‌کند. بنابراین، بار دیگر تشکر کردیم و به آلمان بازگشتیم.

نتیجه کنگره تاکتیک ما را توجیه کرد.تصمیمات اتخاذ شده درباره موضوعات مورد توجه ما—ساختار حزب،  پارلمانتاریسم، و سیاست‌های اتحادیه‌های کارگری—نشان‌دهنده آشکارترین اپورتونیسم بودند. این تصمیمات در خط راست‌گرای USP بود. تصمیماتی که حتی از تفسیرهای افرادی چون دویگ، کورت گایر، و کونن نیز در مسائل پارلمان و اتحادیه‌های کارگری فراتر رفته و نقض آن‌ها محسوب می‌شد.

آیا KAPD می‌تواند و باید در چنین تصمیمات کنگره‌ای با USP شریک باشد؟ اگر پاسخ مثبت باشد، باید پیامدهای آن را در نظر گرفت تا بتوان به عمق فاجعه و غیرممکن بودن عضویت KAPD در این سومین انترناسیونال پی برد.

این به این معنا نیست که ما با اتحاد سازمانی کارگران کمونیست یا یک اتحاد بین‌المللی انقلابی پرولتاریا مخالفیم. به هیچ وجه! منظور ما این است که پیوستن به یک انترناسیونال واقعاً انقلابی از طریق تصمیمات کاغذی کنگره و حسن نیت سلسله‌مراتب‌ها تعیین نمی‌شود. این موضوع از طریق اراده مبارزه و فعالیت‌های انقلابی توده‌ها در لحظه تصمیم‌گیری مشخص می‌شود.

این محصول فرآیندهای بزرگ پاکسازی و بلوغ انقلاب است، که هر چیز نیمه‌راه و نادرست را حذف می‌کند و تنها به حقیقت و کمال اجازه بقا می‌دهد. KAPD می‌تواند با اعتماد به این تصمیم چشم بدوزد، چرا که وظیفه تاریخی که انتظارش را می‌کشد، محقق خواهد شد.

وقتی از لنین خداحافظی کردم، به او گفتم:"امیدوارم کنگره بعدی سومین انترناسیونال در آلمان برگزار شود. آن زمان ما شواهد عینی می‌آوریم که حق با ما بود. آن وقت باید دیدگاه خود را تصحیح کنید."لنین با خنده پاسخ داد:
"
اگر چنین شود، ما آخرین کسانی خواهیم بود که مانع تصحیح دیدگاه خود شویم."

باشد که چنین شود! چنین خواهد شد!

 

 

 

 
اسم
نظر ...