ضرورت اصل بی‌طرفی در مخاصمه‌های جهانی/ کاوه دادگری


16-11-2024
بخش دیدگاهها و نقدها
28 بار خواندە شدە است

بە اشتراک بگذارید :

artimg

 

ضرورت اصل بی‌طرفی در مخاصمه‌های جهانی 

کاوه دادگری

یکی از اصول صلح طلبی و مبارزه علیه جنگ افروزی و مخاصمه‌های نظامی به طور کلی اتخاذ تاکتیک بی‌طرفانه،کاهش تنش‌های جاری، استقبال از دیپلماسی و مذاکره و گفتگو و آتش بس‌های دوره‌ای برای کاهش هرچه بیشتر تلفات انسانی و جمعیت‌های غیرنظامی ساکن در میدان‌های جنگ و همه موارد دیگری که کاهش آسیب‌های جسمی و روانی را نسبت به این جمعیت‌ها مورد توجه و مراعات قرار می‌دهد،می‌باشد. کمک رسانی‌های بشردوستانه اعم از مواد غذایی، تجهیزات پزشکی، مراقبت از کودکان و سالخوردگان و زنان و ایجاد اردوگاه‌های امن برای آنان نیز از زمره این پیش‌بینی‌هاست. ملاحظه دیگری که به ویژه برای ما ایرانی‌ها به این موارد اضافه می‌گردد مسئله منافع ملی و امنیت ملی می‌باشد. حسب قانون حکومت‌ها و دولت ها در مقابل این مسئله مسئولیت ذاتی دارند و در این گونه مخاصمات علاوه بر رویکرد بی‌طرفی برای محدودسازی هرچه بیشتر جنگ بایستی در صورت تداخل این درگیری‌ها به کشور خود اصل امنیت و منافع ملی را کاملاً مراعات نمایند. طبعاً دولت‌هایی که خود یک طرف جنگ را به پیش می‌برند این ملاحظات از اهمیت صد چندان برخوردار است. در چنین صورتی وظایف نیروهای ملی و فعالین چپ و انقلابی  از پیچیدگی‌های زیادی برخوردار می‌شود. این پیچیدگی‌ها از آنجاست که در کشور مورد نظر و در مثال ما ایران یک حاکمیت مردمی و ملی مستقر نیست. عملاً حاکمیت اسلامی بزرگترین دشمن مردم ایران است. اکثریت قریب به اتفاق بحران‌های خارجی که مستقیماً در زیست و امنیت مردم ما تاثیر منفی گذاشته است توسط کردارهای نابخردانه و جنون آمیز و ارتجاعی حاکمان ایران ایجاد شده است. شرح این اعمال چندان ضرورتی ندارد و برای نیروهای انقلابی آشکار و معین است. با جریانات اپورتونیستی به اصطلاح چپ که سرباز پیاده و اسب تروای رژیم اسلامی هستند کاری نداریم و روی سخن ما با آنها نیست. به دیده ما آنها جزو اردوگاه ضد انقلاب محسوب می‌شوند و با رژیم پیوندهای آشکار و نهان دارند. 

اما در وضعیت کنونی و در جنگی که عامل اصلی آن رژیم جمهوری اسلامی است ما بی‌طرف نیستیم. مبارزه اصلی ما علیه رژیم حاکم بر ایران است. تمام سیاست‌های ما چه در داخل و چه در خارج با توجه به این استراتژی تعریف و دنبال می‌شود. در عین حال با توجه به مطالبی که پیش تر گفتیم ما خواهان گسترش جنگ نیستیم؛در نتیجه بایستی راه‌های خاتمه آن را به نحوی دنبال کنیم تا هرچه بیشتر و زودتر آسیب‌های گوناگون انسانی بر مردمان ایران،فلسطینی‌ها و اسرائیل متوقف گردد. این امرنمی‌تواند مستقل از هم و بازتعریف هدف‌هایی که بر عملکرد بازیگران اصلی این معرکه است دنبال شود. ما در نوشته های قبل تا اندازه ای جوانب این سیاست را برشمرده‌ایم و با شما در میان گذاشته‌ایم. مهمترین این محورها عبارتند از باطل بودن اصل نابود کردن اسرائیل که اساس سیاست رژیم و دست نشاندگان آن در منطقه می‌باشد. بنابراین پیگیری امر آتش بس و صلح عبارت است از قطع رابطه رژیم با مزدورانش در منطقه. دوم پس از تامین این امر و حتی در جریان این امر نابودسازی این جریانات ارتجاعی و تروریستی در منطقه برای تحول سیاسی در خاورمیانه ضروری است. اگر مردم فلسطین در صف و پشتیبان این جریانات هستند طبیعی است که ما همراهی و سمپاتی با این امر نداریم. هیچ طبقه و ملتی برای رهایی نمی‌تواند بربینش‌ها و دیدگاه‌ها و چشم اندازهای ارتجاعی و ضد انقلابی شانس و موقعیت رهایی پیدا کند. اینکه گفته می‌شود ملت‌ها برای دفاع از خود مجاز به هر سیاست و تاکتیک و ابزاری هستند یک فهم ابلهانه و کوتاه نظرانه و تاریک اندیشی است. عقاب کبوتر نمی‌زاید. جریاناتی همچون حزب الله لبنان، حماس و جهاد اسلامی در غزه، حشد شعبی در عراق ،طالبان در افغانستان، حوثی های یمن داعش، بوکوحرام و بسیاری از این دست دنباله‌های ارتجاع و آدم کشی هیچگاه به امر رهایی و نجات و عدالت گستری در میان مردمان ستمدیده یاری نرسانده‌اند. در واقع خود این زائده‌های ارتجاع و عقب ماندگی مانع اصلی و بخش مهمی از مسئله ناامنی و جنگ داخلی و فقر و فلاکت و آوارگی مردم ستمدیده هستند.  توده‌ها در گام‌های اول بایستی حساب خود را با این دسته‌جات تروریست و آدمکش و راهزن تصفیه نمایند. هدف وسیله را توجیه نمی‌کند. راه قدس از کربلا نمی‌گذرد. سنگ فرش دوزخ به بهشت منتهی نمی‌شود. اگر بخواهیم نام محترمانه‌تری برای این به اصطلاح تاکتیک و سیاست بگذاریم چیزی جز اپورتونیسم تا بن دندان ارتجاعی و ضد انقلابی نیست. جالب اینجاست که همین گرایش، همین دیدگاه، همین تاکتیک به طرز شیادانه و حتی ابلهانه توسط به اصطلاح جریانات "چپ" نیز مورد پیگیری و دفاع قرار می‌گیرند. آنها با توسل به خشونت اسرائیل در سرکوب حماس که منجر به قتل هزاران مردم غیرنظامی گردیده است این امر را دستاویز حمایت پنهان و آشکار از حماس و به اصطلاح "محور مقاومت" و در نهایت همراهی با رژیم اسلامی فرار می‌دهند. البته این راه گم کرده‌ها در نشست و برخاست با نیروهای انقلابی از محکوم کردن حماس و حزب الله و رژیم اسلامی چیزی کم نمی‌آورند و حتی بسیار پر آب و تاب تر و آتشین‌تر بنا به تاکتیک سرنگونی طلبگانه‌ای که پیش خود فرض کرده اند بر صف ارتجاع حمله می‌برند و دشنام می‌دهند. اما در پراتیک اجتماعی این سبک کار ریاکارانه هیچ کمکی به عقب راندن ارتجاع نمی‌کند؛ بلکه با محدود کردن ماهیت ارتجاعی جنگ و هدف‌های متفاوتی که طرف‌های درگیر در جنگ دنبال می‌کنند به تلفات جمعیت‌های غیرنظامی عملاً بر صف اصلی ارتجاع پوشش دفاعی می‌گسترانند و آنها را از نابودی و فروپاشی اگر بتوانند محفوظ می‌دارند. سیاست آنها در واقع هیچگونه مفهوم تاکتیکی در بر ندارد و هیچ پیروزی برای آنها به بار نمی‌آورد. دنبال کردن چنین موضع و سیاستی شکاف میان این بخش از اپوزیسیون که خود را با "چپ" ایران تعریف کرده با مردم و توده‌های کارگر و زحمتکش ایران را افزون‌تر و عمیق‌تر می‌سازد.

اکنون ما در آستانه وضعیت تازه‌تری از گسترش جنگ و جنگ افروزی رژیم اسلامی در دنبال کردن به هدف‌های جنون آمیزش قرار گرفته‌ایم. رژیم که از همه سو در داخل و خارج در چنبره و چنگال بحران سیاسی دست و پا می‌زند با رجز خوانی و تهدیدهای توخالی می‌کوشد گوش طرفداران و مزدورانش را پر کند و ماهیت توخالی و زبونی و ضعف فزاینده‌اش را در سایه نگه دارد اما تا همین جا بر جهانیان آشکار شده است که پادشاه (ولی امر مسلمین جهان!) لخت است و لباسی بر تن ندارد. به هر صورت راه حل مخاصمه کنونی که مورد نظر ما نیز هست چیزی جز نابودی ارتجاع سیاسی و مذهبی در منطقه نیست .تجسم آنها رژیم اسلامی و دسته‌جات وابسته به آن است. قطع کردن دست آنها در جنگ افروزی و سوء استفاده از آرمان‌های مردمان ستم دیده فلسطین بر عهده همه ماست. تا زمان تحقق یافتن این هدف خاورمیانه روی صلح و آرامش و پیشرفت را نخواهد دید. بزرگترین قربانیان این وضعیت مردم ایران هستند که به علاوه هزینه این جنگ افروزی را نیز به نقد می‌پردازند. امید که این آخر بازی باشد. 

از قضای روزگار نتیجه انتخابات آمریکا هم به میل رژیم اسلامی انجام نگرفت  از آنچه که می‌ترسید یعنی انتخاب دونالد ترامپ که ما چندان تمایلی هم به او نداریم و آمدنش را استقبال نمی‌کنیم بر سرش آمد. نکته جالب که در نظرسنجی بعد از انتخاب دونالد ترامپ توسط AP آسوشیتدپرس انجام شد و نقاط قوت ترامپ که باعث پیروزی وی گردید و شکست کاملا هریس را رقم زد عامل‌های زیر بود: 

اقتصاد،مهاجرت،سقط جنین، آب و هوا و یک مورد دیگر یعنی اصلاً مسئله سیاست خارجی تاثیری در پرنسیپ‌های انتخاباتی آمریکا نداشت؛آن هم برای کشوری که بزرگترین اقتصاد جهان را دارد و انتخابات ریاست جمهوری آن نسبت به انتخابات داخلی خودشان برای بسیاری از مردمان کشور های دیگر از اهمیت به مراتب بیشتری برخوردار است. آن وقت چپ سنتی ما برای تعیین خط مشی خود نسبت به جنگ افروزی‌های آشکار رژیم سرتاپا ضد ملی جمهوری اسلامی دچار سرگردانی است و با آویزان شدن به آرمان فلسطین برخلاف منافع مردم ایران بر طبل جنگ می‌کوبد و اعمال جنایتکارانه تروریست‌های اسلامی را زیر سبیلی رد می‌کند.

 ظرف همین چند روز گذشته نتانیاهو وزیر دفاعش را که از خودش هم تندروتر بود برکنار کرد و نیز وزیر امور خارجه‌اش را. خلاصه آش درهم جوشی است و دنبال کردن همه این وقایع که بسیاری از آنها در پوششی از رمز و رازهای سیاسی و منافع آشکار و پنهان دولت‌ها و باندها و جناح‌های قدرت قرار دارد چندان ساده نیست. اما به هر حال پرنسیپ‌های ما در برخورد به رویدادهای بیرونی کماکان بر منافع توده‌ها و زحمتکشان و مردم ایران و حفظ منافع ملی در این عرصه می‌باشد. آنچه که در ایران می‌گذرد موید این امر است که مردم مبارزات و اعتراض‌های خود را علیه رژیم به هیچ روی کاهش نداده اند. احتمالاً از آمدن ترامپ رضایت خاطر دارند. بر شعار «جنگ افروزی کافیه،سفره ما خالیه» پای می‌فشارند و منتظر فرصت‌های بیشتر و گشوده‌تری برای اعتراضات خود هستند تا بتوانند در موقع مقتضی کار رژیم را یکسره کنند در همین راستا گرایش کمونیسم شورایی با پافشاری بر آلترناتیو رهایی بخش و دموکراتیک و رادیکال اداره شورایی جامعه و دموکراسی شورایی می‌کوشد این گفتمان را در مقابل گفتمان لیبرالیستی و پارلمانتاریستی راست به طور روزانه در رسانه‌های خود تبلیغ و ترویج نماید.آرزوی همه ما بهروزی و گسترش آزادی و برابری در شرایط زیست و کار  کارگران و زحمتکشان ایران می‌باشد. ما با تاکید بر شعار آزادی برابری اداره شورایی به استقبال همه تحولات سیاسی و اجتماعی آینده در ایران می‌رویم. پیروزی نهایی از آن مردم است.

کاوه دادگری

6 نوامبر 2024 برابر 16 آبان 1403

kavedadgari@gmail.com

 

 
اسم
نظر ...