آرامش در حضور دیگران:نقد فیلم/امیر آذر


25-10-2025
بخش هنر و زندگی
39 بار خواندە شدە است

بە اشتراک بگذارید :

artimg

فیلم آرامش در حضور دیگران

تحلیل و نقد فیلم

امیر آذر

ناصر تقوایی، فیلم‌سازی بود که در بند هیچ قالبی نماند. او از جنوب برخاست؛ از خاکی که بوی شور دریا و رنج انسان می‌دهد. نگاهی داشت که در قاب نمی‌گنجید، چون جهان را نه از زاویه‌ی قدرت، بلکه از عمق بی‌پناهی انسان می‌دید.

روح او آزاد بود؛ آزادی‌ای نه در شعار، بلکه در نگاه. در هر نما، در هر مکث دوربین، در هر سکوتِ میان دیالوگ‌ها، نوعی عصیان شاعرانه علیه ابتذال و دروغ جاری بود.

فیلم «آرامش در حضور دیگران» (۱۳۴۹) نخستین فریاد این آزادی است؛ فریاد انسانی که در جست‌وجوی معنا، از دل سکوت‌های سنگین جامعه‌ی خفقان‌زده بیرون می‌آید.البته هر کار سینمایی و‌هنری خالی از نقد نمی تواند باشد ، دراین مقاله تلاشمان‌این است که نقدی منصفانه به شاهکار ناصر تقوایی بزنیم

آرامش در حضور دیگران (۱۳۴۹) –

زاویه دوربین و شات‌ها:

تقوایی در این فیلم از میزانسن‌های ایستا و لانگ‌شات‌های تأمل‌برانگیز بهره می‌گیرد؛ گویی دوربین نه تماشاگر حادثه، بلکه ناظر فرسودگی و فروپاشی است.لانگ‌شات‌ها نشانگر فاصله‌ی عاطفی شخصیت‌ها هستند. خانه‌ی پدری، بزرگ و سرد است؛ دوربین غالباً از پشت پنجره یا گوشه‌ی اتاق می‌نگرد تا حس بیگانگی و گسست میان افراد را القا کند.کلوزآپ‌های محدود و ناگهانی (مثلاً بر چهره‌ی پدر هنگام فروپاشی روانی‌اش) ضربه‌ی روانی و احساس خفگی را منتقل می‌کنند.حرکات آرام و کم‌شتاب دوربین نشانگر تعلیق، سکون و پوسیدگی اجتماعی است. تقوایی از تدوین تند پرهیز می‌کند تا در زمان واقعیِ خفقان، بیننده را گرفتار کند.

راوی و ساختار روایی:

فیلم راوی مشخصی ندارد؛ روایت چندصدایی است و از زاویه‌ی نگاه‌های پراکنده (پدر، دختران، اطرافیان) شکل می‌گیرد. همین پراکندگی باعث می‌شود تماشاگر خود راویِ معنا شود، نه مخاطبِ آماده‌خوری. این انتخاب، یکی از نخستین تلاش‌ها برای سینمای مدرن در ایران بود.

نمادها:

خانه‌ی پدری: نماد جامعه‌ی پوسیده و اقتدار فرسوده‌ی مردسالاری است.

آب و آینه: عناصر تقوایی برای بازتاب درونیات شخصیت‌ها هستند؛ آبِ راکد، روح‌های راکد را تداعی می‌کند.

نور کم و سایه‌ها: تقابل روشنایی و تاریکی در فیلم، استعاره‌ای از دوگانگی ظاهر و باطن جامعه‌ی زمان است.

پدر افسرده: نماد نسلی است که میان دو جهان مانده — جهان سنتی از دست‌رفته و مدرنیته‌ی نیم‌بند بی‌ریشه.

چند سکانس جالب این فیلم:

چهره‌ی مردی خسته که به خانه بازمی‌گردد اما نه آرامش می‌یابد و نه حضورش پذیرفته می‌شود. در سکوت سنگین، دختران نگاهش می‌کنند اما گفت‌وگویی شکل نمی‌گیرد.(لانگ‌شات – قاب بسته بر پله‌ها – سکوت و نور غروب)

سکانس فروپاشی روانی پدر در میهمانی:

جمعی از دوستان و آشنایان، خنده‌های ساختگی و جملات سطحی؛ و در میان آن‌ها، مردی که دیگر نمی‌تواند تظاهر کند. ناگهان آرامش تصنعی فرو می‌پاشد. این سکانس اوج تضاد «ظاهر متمدن و باطن ویران» جامعه است.

سکانس پایانی (خلوت پدر در حیاط):

نور صبح، باد آرام، و مردی تنها روی صندلی چوبی. دوربین در فاصله‌ای دور او را می‌نگرد. صدایی نمی‌آید. همین سکوت، مرثیه‌ی انسانِ خسته‌ی زمانه است.

از منظر روان‌شناسی، فیلم بر افسردگی وجودی و گسیختگی در روابط خانوادگی متمرکز است. پدر (نماد اقتدار گذشته) در برابر جهان جدید احساس بی‌ارزشی می‌کند. او نه توان بازسازی خود را دارد، نه توان درک نسل جدید را.

دختران، از سوی دیگر، در جامعه‌ای میان سنت و مدرنیت، هویت خویش را گم کرده‌اند. روابط‌شان سطحی، مضطرب و گاه بیمارگونه است.

تقوایی در واقع فروپاشی درونی انسان ایرانی را به تصویر می‌کشد؛ انسانی که در ظاهر متمدن و در باطن بی‌قرار است.

از منظر اجتماعی، فیلم تصویری از جامعه‌ی نیمه‌مدرن و ازخودبیگانه‌ی پیش از انقلاب است؛ جایی که تغییرات ظاهری (لباس، رفتار، گفتار) با تغییر درونی همراه نشده‌اند. در پسِ «آرامش» ظاهری، اضطراب جمعی و بحران معنا موج می‌زند.

ناصر تقوایی نه موعظه‌گر است، نه قاضی. او ناظر است — با نگاهی شاعرانه و اندوهناک به انسان.

در نگاه او، بحران نه سیاسی بلکه وجودی و فرهنگی است. انسان ایرانی در گذار از سنت به مدرنیت، زبان، خانه و حتی خودش را از دست داده است.تقوایی در این فیلم بیش از هر چیز بر سکوت تکیه دارد؛ سکوتی که از هزار فریاد رساتر است.

در جهان او، رهایی و «آرامش» ممکن است، اما نه در حضور دیگران، بلکه در خلوتی عمیق و صادقانه با خویش.

نقد فیلم‌:

یک‌نوع‌بدبینی مفرص و یاس گرایی اجتماعی

برخی منتقدان معتقدند که تقوایی در این فیلم جامعه‌ی ایرانی را بیش از حد بیمار و فروپاشیده نشان می‌دهد.انسان‌های فیلم همه یا افسرده‌اند یا بی‌هدف؛ هیچ چشم‌انداز امیدی وجود ندارد.

به تعبیر پرویز دوایی، فیلم دچار نوعی «افسردگی زیبایی‌شناسانه» است که در نهایت، مخاطب را در بن‌بست رها می‌کند.این نگاه اگرچه از واقعیت‌های دوران پهلوی دوم می‌آید، اما راه رهایی یا معنا را نشان نمی‌دهد — تنها بن‌بست را ثبت می‌کند.

تأکید بیش از اندازه بر زوال پدرسالاری

فیلم با شکستن اقتدار پدر، به‌درستی نشانه‌های تغییر اجتماعی را نشان می‌دهد، اما برخی جامعه‌شناسان (از جمله حمید نفیسی) معتقدند که تقوایی در فروپاشی پدر و خانواده زیاده‌روی می‌کند و جایگزینی برای نظم فروپاشیده ارائه نمی‌دهد.در نتیجه، بیننده با خلأ روبه‌رو می‌شود نه با چشم‌اندازی از تحول.

ابهام بیش از حد در روابط خانوادگی

فیلم عمداً روابط میان پدر و دختران را مبهم و پرتنش نشان می‌دهد، به‌گونه‌ای که در مرز تابو حرکت می‌کند.

این امر باعث شد در زمان نمایش، فیلم توقیف شود.برخی منتقدان آن را حرکتی آگاهانه برای افشای فروپاشی اخلاقی دانسته‌اند، اما گروهی دیگر معتقدند ابهام‌ها بیش از اندازه‌اند و گاه از معنا به سردرگمی می‌رسند.

نقدهای ساختاری و تکنیکی:

کندی ریتم و سکوت‌های طولانی

درک و همراهی با فیلم برای بسیاری از مخاطبان دشوار است، چون تقوایی عمداً از ریتم روایی کلاسیک فاصله می‌گیرد.سکوت‌ها و مکث‌های طولانی اگرچه بیانگر خفگی درون شخصیت‌هاست، اما برخی منتقدان (مثل هوشنگ گلمکانی) می‌گویند که این سکوت‌ها در جاهایی به جمود دراماتیک منجر می‌شوند و فیلم از تنش روایی تهی می‌گردد.

عدم انسجام روایت

فیلم ساختاری خطی ندارد و روایت از دیدگاه‌های مختلف و گاه مبهم دنبال می‌شود.

این رویکرد مدرن، از لحاظ فرمی تحسین‌برانگیز است اما باعث شده برخی تماشاگران ارتباط عاطفی خود را با داستان از دست بدهند.

به بیان دیگر، فرم بر محتوا چیره شده است.

بازی‌های غیرطبیعی و تئاتری

برخی از بازی‌ها (به‌ویژه بازی پدر) بیش از اندازه نمایشی و اغراق‌شده‌اند.منتقدان این سبک بازی را مانع انتقال حس طبیعی افسردگی می‌دانند و معتقدند که درونی بودن شخصیت‌ها قربانی بیانی تئاتری شده است.

نمادگرایی سنگین و گاه ناملموس

تقوایی در فیلم از نمادهایی چون آب، آینه، خانه و نور بهره می‌گیرد.اما گاهی این نشانه‌ها آن‌قدر بار معنایی متراکم دارند که از کارکرد روایی فاصله می‌گیرند.به تعبیر داریوش شایگان، فیلم در برخی لحظات به «نقاشی استعاره‌ای» بدل می‌شود تا روایت زنده‌ی انسانی.

فقدان گره‌گشایی فلسفی

فیلم سؤال می‌پرسد اما پاسخ نمی‌دهد.

چرا انسان در جامعه‌ی مدرن خسته است؟ راه رهایی چیست؟تقوایی تنها بحران را ثبت می‌کند.

از دید فلسفی، این امر می‌تواند نقطه‌ی قوت باشد، اما از نگاه مخاطب عام، نوعی تعلیق بی‌پایان و ناتمام به شمار می‌آید.

نگاه نخبه‌گرایانه به جامعه

برخی جامعه‌شناسان معتقدند که فیلم از دیدگاه طبقه‌ی متوسط روشنفکر به مردم می‌نگرد.

شخصیت‌ها در دنیایی منزوی و روشنفکری گرفتارند و از بطن اجتماع فاصله دارند.به همین دلیل، فیلم نتوانست با طیف گسترده‌ی تماشاگران ارتباط برقرار کند.حمید نفیسی:«به گفته‌ی او، در این نوع آثار، «بحران هویت و زوال اخلاقی» به شکل انتزاعی و در چارچوب خانواده‌های طبقه‌ی متوسط به تصویر درمی‌آید، در حالی‌که طبقات فرودست و واقعیات اجتماعی گسترده‌تر غایب‌اند»

«فیلم‌هایی چون آرامش در حضور دیگران تصویری از بحران در درون طبقه‌ی روشنفکر ارائه می‌دهند، نه بحران درون جامعه. به همین دلیل، درد انسان در آنها به تجربه‌ای نخبه‌گرایانه بدل می‌شود.»

ناصر فکوهی :

می‌گوید که فیلمسازانی مانند تقوایی و بیضایی، با وجود ارزش‌های هنری بالا، «در روایت خود از جامعه، از منظر نخبه‌گرایانه و غیرمردمی» سخن می‌گویند.او تأکید دارد که در آثار آنان، مردم عادی بیشتر ابژه‌ی نگاه هستند تا فاعل روایت.فکوهی این نوع نگاه را «آینه‌ی بحران روشنفکری دهه‌ی ۴۰ و ۵۰» می‌داند.

شیمیم بهار :

نوشت که تقوایی، با دقتی ستودنی، پوسیدگی طبقه‌ی متوسط را ترسیم می‌کند اما «در نگاهش به جامعه، فاصله‌ای روشنفکرانه دارد».جمله‌ی او که بارها نقل شده:«آرامش در حضور دیگران نه از دل مردم، بلکه از ذهن روشنفکر می‌آید.

تمرکز بر بحران در سطح خانواده، نه جامعه

درحالی‌که جامعه در حال تجربه‌ی تغییرات عظیم (اصلاحات ارضی، مدرنیزاسیون و شهرنشینی) بود، تقوایی تمام توجه را بر خانواده‌ی کوچک می‌گذارد.

برخی منتقدان می‌گویند که فیلم نمی‌تواند این بحران فردی را به سطح اجتماعی تعمیم دهد و در نتیجه دامنه‌ی نقدش محدود می‌ماند.

فیلم پس از ساخت، با توقیف طولانی روبه‌رو شد.

دلیل رسمی: «نمایش روابط نامناسب خانوادگی و تخریب چهره‌ی نظام ارتشی».اما در واقع، سانسور از تلخی و بی‌پرده بودن واقعیت انسانی فیلم می‌ترسید.در زمان اکران محدودش، برخی روشنفکران آن را شاهکار دانستند و برخی دیگر، اثری افسرده و بی‌تماشاگر.

سخن پایانی

«آرامش در حضور دیگران» فیلمی است درباره‌ی فقدان ارتباط، بحران هویت و زوال اقتدار. اما در لایه‌ای عمیق‌تر، فیلم تقوایی دعوتی است به بازگشت به درون؛ به پرسش از خود، به درک انسان نه در قالب نقش، بلکه در جوهر وجودی‌اش.

ناصر تقوایی با این اثر، سینمای ایران را از روایت خطی و شعارزده بیرون کشید و آن را به سطحی از تفکر تصویری و فلسفی رساند که هنوز هم کمتر کسی به آن نزدیک شده است.

او روحی آزاد بود که دوربین را چون آینه‌ای در برابر جامعه گرفت تا چهره‌ی واقعی‌اش را ببیند — بی‌گریم، بی‌نقاب، و بی‌فریب.فیلم «آرامش در حضور دیگران» از نظر زیبایی‌شناسی، اثری پیشرو و فلسفی است، اما از نظر ارتباط با تماشاگر عام و انسجام دراماتیک، مورد انتقاد قرار گرفته.

می‌توان گفت:

تقوایی در این فیلم، بیش از آنکه قصه بگوید، آینه‌ای مقابل جامعه گذاشته است.

و همین آینه‌داری، اگرچه شجاعانه است، اما گاه تصویر را در هاله‌ای از غبار فرو می‌برد.

امیر آذر

۱۷اکتبر ۲۰۲۵

اسم
نظر ...