مکانیزم ماشه و پیامدها در پاسخ به ده پرسش استراتژیکی و تاکتیکی/کاوه دادگری
04-09-2025
بخش دیدگاهها و نقدها
57 بار خواندە شدە است
بە اشتراک بگذارید :

مکانیزم ماشه و پیامدها در پاسخ به ده پرسش استراتژیکی و تاکتیکی
1. استراتژیک: آیا بازگشت تحریمهای شورای امنیت میتواند شکاف داخلی در حاکمیت (میان سپاه و دولت/جناحهای سیاسی) را تشدید کند؟
ج. در بحث سه حوزه یا سه جنبه بحران سیاسی در گذشته ما در این باره بحث کردیم و گفتیم که بحران خارجی و بحران داخلی عدم مشروعیت عملاً در ایران تکمیل شده ا آنچه میماند جنبه یا حوزه سوم بحران داخلی رژیم یعنی انشقاق و شکاف در داخل جناحهای حاکمیت است. این امر در حالی شدن است و شمار روزافزون صداهای انتقادی از حاشیه و متن رژیم روز به روز بلندتر میشود. سیاست سازان و ایدئولوگها و به اصطلاح اصلاح طلبها و مانند آنها به منتقدان و شبه اپوزیسیون آشکار و نهان کنونی تبدیل شدهاند هرچند صلاح و مصلحت آنها حفظ نظام است و در نهایت هم همین حفظ نظام را با اصلاحات معینی مورد پشتیبانی و دفاع قرار میدهند. عامل بیرونی که عبارت از نقش گسترده تودهای و یا تحریمهای ویرانگر خارجی و یا جنگ است،این پروسه را میتواند تشدید بکند و نقطه پایانی بر حکمرانی کنونی و یا اگر تخفیف بدهیم بر شکل حکمرانی کنونی بگذارد و آن را زیر و رو کند.
2. استراتژیک: آیا اپوزیسیون داخل و خارج ایران ظرفیت لازم را دارد تا از شرایط پس از مکانیزم ماشه برای سازماندهی بدیل سیاسی استفاده کند؟
ج. به نظر من اپوزیسیون داخل که طیف گستردهای از حواشی رژیم تا جامعه را در بر میگیرد و خود را در جنبشهای کارگری و اعتراضی و اجتماعی نشان میدهد نسبت به اپوزیسیون خارج آمادگی بیشتری برای سازماندهی بدیل سیاسی دارد. علت هم این است که اپوزیسیون داخل مبتنی و متکی بر فاکتورهای مادی و واقعی مبارزه و اعتراض و هدفهای روشن و حقیقی است. اما اپوزیسیون خارج در چنین موقعیتی قرار ندارد و از دور و خارج از مبارزه طبقاتی و جنبشی داخل کشورهدفهای سیاسی معینی را دنبال میکند که ممکن است در مبارزه روزمره و واقعی تودهها چندان قابل لمس نباشد.سطح بسیار نازل و اندکِ رابطه و پیوستگی احزاب و سازمان ها و فعالان سیاسی به طور کلی در خارج کشور این وضعیت ثانوی و غیر موثر و نسبتا انفعالی را به اپوزیسیون خارج تحمیل کرده است.
3. استراتژیک: آیا روسیه و چین در عمل میتوانند مکانیزم ماشه را خنثی کنند یا نهایتاً با غرب همراه خواهند شد؟
ج.آنها قادر نیستند و چنین هدفی را هم در سر ندارند که مکانیزم ماشه را خنثی کنند، چون میدانند اگر این ساز و کار از دست اتحادیه اروپا خارج شود راهبرد و راه حل نظامی اسرائیل بر روی میز است و به سرعت جایگزین مکانیزم ماشه میشود. بنابراین چین و روسیه میکوشند با خریدن زمان، مداخلهگری و چوب لای چرخ رقبا گذاشتن هم تا اندازهای نقش خود را در همراهی با رژیم جمهوری اسلامی و در واقع فریب دادن آن ایفا کنند و هم سازش و همراهی با اتحادیه اروپا و حتی آمریکا را به نمایش بگذارند.نقش آن ها میانجیگرانه و وسط گیر و واسطه ای است و در سیاست های کلان خود نمی توانند تغییری معنادار در این باره اتخاذ کنند.
4. استراتژیک: آیا فروپاشی اقتصادی ناشی از این تحریمها میتواند رژیم را به سمت مذاکره جدی و امتیازدهی سوق دهد؟
ج. اولاً رژیم در حال حاضر تقریباً از هم فروپاشیده شده و قادر نیست که حضور و اتوریته خود را بر روندهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و ایدئولوژیک جامعه اعمال کند. حکومت در واقع زیرزمینی است که به شدت در وحشت و هراس به سر میبرد و برای حفظ جان خود به زیر زمین پناه برده است. در واقع آنچه از پروپاگاندای رژیم باقی مانده همین رجزخوانیهای بیپایه در امور سیاسی و نظامی و غیره و غیره است. بنابراین هیچ راهی جز تسلیم شدن در برابر خواستهای اسرائیل و اتحادیه اروپا و آمریکا ندارد. در غیر این صورت شکست نهایی و سقوط حتمیست. بنابراین تصمیم گیری در این باره نشان دهنده ۲ واقعیت و فرایند در درون رژیم است. اول حفظ بقا و یا نابودی رژیم و دوم دست بالا پیدا کردن یکی از دو راهبردی که میتواند جلوی رژیم وجود داشته باشد. اگر تسلیم شود عمر نکبت بارش تا اندازهای و تا حدودی ادامه مییابد و اگر تسلیم نشود نابود میگردد.هر کدام از این دو گزینه به معنای از میدان به در کردن و یا به حاشیه راندن قطعی باند رقیب است.این دوراهی سرنوشت ساز،منشاً و علت اصلی سردرگمی و روزمره گی و ابهام سیاسی دو باند یا دو طیف اصلی رژیم از یک سو و شکاف و انحطاط و زوال در درون بسیاری از نهادهای تصمیم گیری و تصمیم سازی حاکمیت می باشد.
5. استراتژیک: آیا جامعه جهانی پس از بازگشت تحریمها، صرفاً به فشار بسنده خواهد کرد یا به سمت طرحهای تغییر رژیم حرکت میکند؟
ج. این امر بستگی به چگونگی رفتار رژیم دارد. اگر در آشکار و پنهان به همان رفتارهای پیشین ادامه دهد طبعاً جامعه جهانی به سمت تغییر رژیم حرکت میکند. البته منظور از جامعه جهانی آمریکا و اروپا و اسرائیل است.اکنون در شرایطی قرار داریم که آمریکا و اسرائیل با حساسیت بالا و اتحادیه اروپا با حساسیت کمتر،خواهان به پایان رساندن این چرخه باطل و بی پایان چانه زنی با رژیم اصلاح ناپذیر و حامی تروریسم منطقه ای و جهانی هستند.
6. تاکتیکی: رژیم در واکنش اولیه احتمالاً چه اقدامی میکند: تسریع غنیسازی، حملات نیابتی، یا امتیازدهی تاکتیکی؟
ج. در حال حاضر رجزخوانیهای رژیم در مورد تسریع غنیسازی یا حملات نیابتی امکانپذیر نیست در نتیجه میکوشد با مذاکره مدیریت شده به زعم خود و امتیاز دهی تاکتیکی مجدداً به حقه بازیها و وقت کشیهای معمولی و مذاکرات فرسایشی اگر بتواند ادامه دهد. به همین سبب است که در حال حاضر سیاست رژیم در واقع مشخص و روشن نیست. سردرگمی حادی بر همه بخشها و باندهای حاکمیت غلبه دارد. چیزی به عنوان مصلحت نظام و خرد جمعی و اتوریته جناح معین وجود ندارد. در واقع به نظر میرسد رژیم خود را به دست حوادث سپرده و به نعش گردانی و سفرهای نمایشی به کشورهای منطقه و جاهای دورتر مشغول باشد و از این طریق نشان بدهد که هنوز نفس میکشد.
7. تاکتیکی: احتمال شروع اعتراضات داخلی گسترده در نتیجه بحران اقتصادی چه میزان است و آیا نیروهای امنیتی قادر به سرکوب مؤثر خواهند بود؟
ج. اعتراض های پراکنده و اعتصابهای صنفی مجدداً آغاز شده اما اینکه در پرتو تحریمهای کمرشکن آینده یک اعتراض داخلی گسترده تبدیل شود نمیتوان از هم اکنون احتمال داد. علت عدم قطعیت در این باره دقیقاً به وضعیت روانی و میزان آگاهی و سازمان یافتگی جنبشهای اجتماعی و کارگری مربوط میشود که همانطور که بارها بر روی آن انگشت گذاشته ایم در سطح نازلی به سر میبرد و انکشاف آن تا حد سرنگونی طلبی فاصله دارد. در واقع آنچه که میتوان به وضعیت عمومی در زمینه بحران سیاسی حاکم بر جامعه تشخیص داد این است که ودهها در انتظار حوادثی هستند که خارج از اراده و کنشگری و سیاست ورزی آنهاست به نظر
میرسد تودهها در برابر عامل خارجی قادر به ایفای نقش خود نیستند و از اعتماد به نفس کافی برای به دست گرفتن میدان به اعمال اراده مستقیم ناتوان هستند. مهمترین نشانه آن این است که مبارزات تودهای نشانهای از مبارزه علیه سیاستهای کلان رژیم و به طور مشخص علیه ماجراجوییهای اتمی و موشکی و محو اسرائیل و دست کشیدن از تروریسم نیابتی مشاهده نمیشود. دادن چند شعار افشاگرانه یتواند جایگزین یک سیاست رادیکال و انقلابی و تودهای باشد. چپ جامع که خود را در جنبش زنده زندگی آزادی نشان داد نتوانست یک سازماندهی و آلترناتیو ماندگار و نیمه مخفی نیمه علنی که امید و اطمینان را در تودهها ایجاد کند استوار و برپا سازد.قدرت سرکوبگری رژیم به نسبت گذشته کاملا کاهش یافته است.در عین حال پتانسیل اعتراض های احتمالی آینده مردم بیشتر از گذشته است.
8. تاکتیکی: آیا سپاه پاسداران برای بقا به سمت درگیری محدود نظامی در خلیج فارس یا عراق حرکت میکند تا فشار غرب را منحرف کند؟
ج. به نظر نمیرسد جرات و توان انجام چنین کارهایی را داشته باشد در واقع سپاه و نیروی نظامی رژیم پس از شکست قاطع در جنگ ۱۲ روزه فقط میتواند تهدید و گندهگویی کند و از انجام اینگونه عملیات ایذایی که بهانه را برای عمل متقابل اسرائیل در میزان چند برابر میدهد هراس دارد.مسئله مهم درباره رویدادهای نظامی این بوده که رژیم از نتایج و میزان هزینه های آن ها تصور روشن و متناسبی نداشته است.نتیجه جنگ ایران و عراق،هفتم اکتبر و جنگ دوازده روزه شاهد این مدعاست.
9. تاکتیکی: کدام نهادها و ساختارهای اقتصادی داخلی (بانکها، بازار انرژی، تجارت منطقهای) بیشترین آسیب را از تحریمها خواهند دید و چگونه این به اعتراض اجتماعی تبدیل میشود؟
ج. این بخشها مدتهاست که آسیبهای جدی از تحریمها و ساختار فرسوده و فاسد مدیریتی و اقتصادی رژیم دریافت کرده اند. طبعاً در صورت تشدید تحریمهای ناشی از آغاز مکانیزم ماشه این نهادها عملاً از کارکرد عادی خود باز میمانند و بسیاری از آنها به خیل ورشکستگان پیشین میپیوندند. در واقع یک رژیم رانتی سرنوشتی بهتر از این نخواهد داشت. هم اکنون میتوان آمارهای متعددی که از سوی مجاری رسمی هم تایید میشود برای بحران عمیق اقتصادی و توقف روندهای معمول اقتصادی اجتماعی جامعه نشان داد. سقوط صادرات نفت از بالای یک میلیون بشکه در روز به ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار بشکه در روز آن هم به صورت قاچاق به هیچ وجه نمیتواند بار سنگین نیازهای اقتصادی و اجتماعی جامعه و به ویژه هزینه سنگین دستگاههای سرکوبگر و امنیتی و بروکراسی رژیم را تامین نماید. کسر بودجه چند صد هزار میلیارد تومانی مبلغی نیست که بتوان با صادرات ۲۰۰- ۳۰۰ هزار بشکه قاچاق نفت سر و صورت داد. که باید توجه کنیم فروپاشی رژیم موجی از دزدیها و فرارها و صندوقهای انباشته از ثروتهای ملی را عملاً در خفا و پنهانی در هزارتوهای رژیم فاسد باید انتظار بکشیم.
10. تاکتیکی: در صورت فروپاشی یا تضعیف شدید رژیم، چه نیروی داخلی یا ائتلافی توان پر کردن خلأ قدرت را خواهد داشت تا از سوریهای شدن ایران جلوگیری کند؟
ج. چیزی به نام سوریهای شدن و یا جنگ داخلی و یا تجزیه کشور در تجربه تاریخ صد و چند ساله ایران مشاهده نمیشود و به نظر نمیآید امروزه با توجه به نهادینه شدن بسیاری از فرایندهای اقتصادی و اجتماعی و مالی و تولیدی و خدماتی کشور و حجم بالای شهرنشینی و تجربه مستقیم کارزارها و اعتراضها و اعتصابهای صنفی و اقتصادی چنین خطری در پیش داشته باشیم. از این رو همانطور که در پاسخ به یکی از سوالات پیشین اشاره کردم جامعه با سرعتی کم و بیش متناسب و عقلانی اداره جامعه را در قالب اشکال نوین و موقتی سیاسی و مدیریتی ایجاد خواهد کرد از این رو عملاً اپوزیسیون داخل میتواند بدیل مناسب و نسبتا موفق برای تعیین تکلیف حکمرانی و اداره جامع در آینده ایجاد و خلق نماید.
کاوه دادگری
2 سپتامبر 2025 / 11شهریور 1404