تروماشناسی روان‌سیاسیِ یک جنگ ایدئولوژیک/آذر


25-06-2025
بخش دیدگاهها و نقدها
41 بار خواندە شدە است

بە اشتراک بگذارید :

artimg

تروماشناسی روان‌سیاسیِ یک جنگ ایدئولوژیک: دکترین ضداسرائیلی جمهوری اسلامی و آسیب‌های روانی‌-اجتماعی بر دو ملت ایران و اسرائیل

چکیده

این مقاله به بررسی تروماهای روانی، اجتماعی و سیاسی ناشی از ستیز ایدئولوژیکی می‌پردازد که جمهوری اسلامی ایران علیه دولت اسرائیل به راه انداخته است. تحلیل حاضر در تلاقی میان دکترین انقلابی و رنج‌های مردمی، استدلال می‌کند که کمپین ایدئولوژیکی دشمن‌ساز ایران، که تحت رهبری آیت‌الله خمینی و خامنه‌ای تداوم یافته، نه‌تنها منطقه را بی‌ثبات کرده بلکه زخم‌هایی بین‌نسلی بر پیکر جوامع ایران و اسرائیل بر جای گذاشته است. این مقاله، خواهان بازنگری در مسئولیت جمعی، بازاندیشی در باب سکوت به مثابه همدستی، و ضرورتی فوری برای صلح بر پایه انسان‌گرایی به جای ایدئولوژی است.

کلیدواژه‌ها

تروما، منازعه ایران و اسرائیل، جنگ ایدئولوژیک، دکترین انقلابی، روان‌شناسی اجتماعی، سیاست خاورمیانه، خمینیسم، خشونت دولتی، مسئولیت جمعی.

۱. مقدمه

مناقشه میان ایران و اسرائیل اغلب به رقابتی ژئوپلیتیک فروکاسته می‌شود. اما در نگاهی ژرف‌تر، این خصومت نه بر سر مرزها یا منابع طبیعی، بلکه بر بنیاد یک ایدئولوژی رادیکال-اردجاعی شکل گرفته است که به‌دنبال تقابل وجودی است. از سال ۱۹۷۹ تاکنون، جمهوری اسلامی ایران، به رهبری آیت‌الله روح‌الله خمینی و پس از او علی خامنه‌ای، نابودی اسرائیل را بخشی از مأموریت سیاسی خود معرفی کرده است. تهدیدهای مکرر، ایجاد نیروهای نیابتی با میلیون ها دلار هزینه و حمایت از نیروهای شبه‌نظامی و گفتمان مستمر ضد اسرائیلی، زمینه‌ساز نوعی وضعیت جنگی مستمر شده‌اند؛ جنگی نه‌فقط نظامی، بلکه روانی و ذهنی.

این مقاله با نگاهی فرارشته‌ای، ترکیبی از علوم سیاسی و روان‌شناسی اجتماعی، به بررسی عمیق تأثیرات این ستیز ایدئولوژیک بر روان جمعی دو ملت می‌پردازد.

۲. مرور ادبیات موجود

ابعاد ایدئولوژیک مناقشه ایران-اسرائیل پیشتر توسط پژوهشگرانی چون:

     •           ارواند ابراهامیان (2008) در تحلیل ترکیب شیعه‌گرایی و دولت‌سازی انقلابی،

     •           هاله اسفندیاری (2004) در بررسی سرکوب داخلی و اسقاط خارجی،

     •           رانی اولسکر (2022) در تحلیل تغییرات دکترین امنیتی اسرائیل،

مورد توجه قرار گرفته است. با این حال، هنوز پژوهشی جامع که پیوندی عمیق میان ایدئولوژی سیاسی و تروماهای اجتماعی ایجاد کند، کمبودی محسوس است. این مقاله درصدد پر کردن همین خلأ است.

۳. روش‌شناسی

روش پژوهش کیفی و میان‌رشته‌ای است و از این ابزارها بهره می‌برد:

     •           تحلیل گفتمان سیاست خارجی و ایدئولوژی رسمی ایران

     •           مفاهیم روان‌شناسی اجتماعی مانند تروماهای بین‌نسلی و هویت جمعی

     •           بررسی رسانه‌های رسمی ایران و اسرائیل

     •           شواهد کیفی از روایت‌های مردمی، تبعیدیان ایرانی و شهروندان اسرائیلی

۴. یافته‌ها و بحث

۴.۱. دکترین انقلابی ایران به‌مثابه موتور تروما

ایدئولوژی خمینیستی، از ابتدا، بر تولید دشمن وجودی برای انسجام داخلی تکیه داشت. اسرائیل به‌عنوان نماد “فساد غربی” و “استعمار” به تصویر کشیده شد. این سیاست دشمن‌سازی، ابزار انحراف افکار عمومی از ناکارآمدی‌های داخلی نیز بود.

  • نظام آموزشی ایدئولوژیک: کودک ایرانی پیش از آنکه جمع و تفریق بداند، شعار «مرگ بر اسرائیل» سر می‌داد.
  • منابع مالی نظامی‌گرا: میلیاردها دلار صرف گروه‌های شبه‌نظامی نظیر حزب‌الله و حماس شد، در حالی‌که فقر در ایران گسترش یافت.
  • تناقض روانی: بسیاری از ایرانیان با تصویری از اسرائیل بزرگ شدند که با واقعیت بسیار متفاوت بود. مواجهه با روایت‌های دیگر، برایشان منجر به تعارض درونی شد.

۴.۲. روان جمعی اسرائیلی و فرهنگ “در محاصره بودن”

اسرائیل، در برابر تهدیدهای مکرر ایران، در دفاع نظامی قوی عمل کرده است، اما روان جمعی جامعه به‌طور مزمن تحت فشار قرار دارد.

  • نسل‌هایی از اسرائیلی‌ها با احساس مداوم خطر وجودی رشد کرده‌اند.
  • هم‌پوشانی حافظه هولوکاست با تهدیدات هسته‌ای ایران، اضطراب نسبت به زنده ماندن را تقویت کرده است.
  • در هر دو کشور، ترس و تروما به امری نهادمند و فرهنگی تبدیل شده‌اند.

۴.۳. مسئولیت‌پذیری و نقش سکوت

یکی از چالش‌برانگیزترین پرسش‌ها آن است که: آیا مردم تحت حکومت‌های استبدادی نیز در قبال سیاست‌های ایدئولوژیک مسئول‌اند؟

پاسخ روشن نیست. اما:

  • برخی از ایرانیان، آگاهانه از ایدئولوژی ضد اسرائیلی دفاع کردند.
  • برخی دیگر، در سکوت و انفعال باقی ماندند؛ بی‌آن‌که بدانند سکوت، همدستی است.

برای عبور از این چرخه، باید مسئولیت جمعی را بازشناخت.

۵. نتیجه‌گیری و پیشنهادات

جنگ ایدئولوژیک جمهوری اسلامی علیه اسرائیل، در حقیقت جنگی علیه مردم خود نیز بوده است. این جنگ:

  • هویت ملی را از درون دچار تضاد کرده،
  • ایران را در انزوای بین‌المللی قرار داده،
  • و نسلی زخم‌خورده در دو سوی منازعه بر جای گذاشته است.

راه برون‌رفت چیست؟ پیشنهادات ما:

     •           فروکاستن ایدئولوژی از هویت ملی

     •           گفت‌وگوی بین‌فرهنگی و پروژه‌های آشتی‌جویانه

     •           آموزش آگاهانه درباره تروما و تنفر سازمان‌یافته

     •           تقویت صدای ایرانیان و اسرائیلی‌هایی که خواهان صلح‌اند، نه از راه پاک کردن تاریخ، بلکه با پذیرش آن و عبور از آن.

باشد که این مقاله، گواهی باشد بر وجود صداهایی در ایران—در تبعید یا در خفا—که جنگ را نمی‌خواهند، نفرت را نمی‌پذیرند، و دست صلح به سوی آنانی دراز می‌کنند که روزگاری “دشمن” نامیده شدند.

آدر

۲ تیر ۱۴۰۴

 

اسم
نظر ...