بقاء و استمرار جنبش اجتماعی مستلزم حرکات تعرضی است!


14-11-2022
بخش دیدگاهها و نقدها
530 بار خواندە شدە است

بە اشتراک بگذارید :

artimg

بقاء و استمرار جنبش اجتماعی مستلزم حرکات تعرضی است!

 کامران امين آوه‌ مهر ۸, ۱۴۰۱

منبع:سایت آزادی بیان

دامنه جنبش مردمی و آزادیخواهانه در ایران، در اعتراض به قتل ناجوانمردانه ژینا امینی، به اکثر شهرهای بزرگ و کوچک ایران گسترش پیدا کردە است. زنان و مردان آزادە ی ایران، از تهران تا ایلام، با دستان خالی و شجاعانه پا به میدان رویارویی با رژیم ج. ا. گذارده اند. بر پایه داده های موجود، تا کنون دهها تن در صحنه مبارزە کشته و شمار زیادی زخمی شدە اند، صدها تن از کنشگران سیاسی و مدنی بازداشت یا ربوده شده اند. 

اینک مردم معترض با دشمنی تا دندان مسلح روبرو هستند، که همواره به خواستهای برحق شان تنها با گلوله های سربین پاسخ داده است. رژیم این روزها، برای سرکوب تظاهرات مسالمت آمیز مردم، اساسا از نیروهای انتظامی تا دندان مسلح استفادە کردە و این نیرو در اعمال قهر و خشونت به صغیر و کبیر رحم نشان نداده است. در این شرایط، آنهایی که در کف خیابانهای ایران رویاروی سلاح‌ بدستان جبهه ارتجاع قرار گرفته‌اند، خود انگیخته و بدون نیروی رهبری کننده، بنابر موقعیت عینی صحنه نبرد عمل می‌کنند و در بسیاری موارد حرکات سرکوبگرانه ی نیروهای انتظامی را با تعرض متقابل پاسخ می‌دهند.

از سوی دیگر، اگر خواست جنبش‌ مدنی قبل از وقایع اخیر منحصر به انجام اصلاحاتی چند از سوی رژیم در چارچوب قانون اساسی ایران بود، اکنون به مرحله‌ای بالاتر یعنی درهم پیچیدن تومار هستی این رژیم رعب و وحشت رسیدە است.

جنبش اجتماعی مردم بپاخاسته ایران بطور مشخص کل نظام دیکتاتوری اسلامی را هدف قرار دادە است. زنان و مردان شرکت کنندە در این جنبش اعتراضی، با توجه به آزمون قیام‌های سرکوب شدە در سال‌های گذشته، به این نتیجه رسیدەاند که برای بقای خود و سرنگونی رژیم قرون وسطایی، رسیدن به آزادی، دمکراسی و حکومتی غیر متمرکز، نه تنها به حرکات دفاعی، بلکه به روی آوری به حرکات تعرضی نیاز دارند. چرا که حرکات دفاعی در نهایت به عقب نشینی، سرخوردگی و انفعال موقت مردم، همچنین به پیشروی نیروهای سرکوبگر، دستگیری نیروهای معترض و کشتار آنها در کف خیابانها و در زندانهای مخوف جمهوری اسلامی ایران می‌انجامد.

جنبش اجتماعی را نمی توان و نباید منحصر به یک شکل مبارزە کرد. رژیمی که ماندگاری ساختار آن متکی بر وجود نیروهای مسلح و سرکوب است و راە را بر هرگونه حرکت مسالمت آمیز می‌بندد، در بسیاری از موارد تنها با قیام و قهر تودەهای میلیونی جای خود را به نیروهای آزادیخواە و سکولار خواهد داد. درهم آمیزی حرکات انقلابی مسالمت آمیز و قهرآمیز رمز پیروزی انقلاب آتی است. نباید فراموش کرد که نافرمانی‌‌ مدنی بیشتر در جهت عقب نشاندن‌ نیروهای حاکم، محدود کردن قدرت و اصلاح آن است. به پا خاستن تودەهای مردم در سرتاسر ایران، هر چند در پی قتل ناجوانمردانه ژینا امینی و با شعار بسیار زیبا و فراگیر “زن، زندگی و آزادی”، برای آزادی زنان و مبارزە با مساله حجاب آغاز شد، اما بخاطر فراهم بودن زمینه‌های عینی و ذهنی، بسرعت غیر قابل انتظاری به شعار “مرگ بر دیکتاتوری”، “جمهوری اسلامی نمی خوایم، نمی خوایم” و “سرنگونی” این نظام و تغییر کل ساختار ارتجاعی دینی دولت حاکم بر ایران ارتقاء پیدا کرد.

واقعیت‌های چند دهه گذشته نشان دادە است که دمکراسی، آزادی و… با نفس وجود حکومت ولایت فقیه، که بر پایه شریعت و قوانین دینی و الهی استوار است، همخوانی ندارد. رفتن اصل ولایت فقیه برابر با رفتن حاکمیت جمهوری اسلامی خواهد بود. امری که نمی تواند با خواست و فلسفه وجودی حاکمان مرتجع ایران همخوانی داشته باشد. سردمداران حکومت اسلامی ایران برای حفظ نظام موجود، آمادەاند تا دست به هر جنایتی بزنند و هیچگونه حرکت و اعتراض مدنی خودی و غیر خودی‌ را بر نمی‌تابند. در چنین حالتی نیروهای تحول طلب ایران باید آمادگی ارتقاء جنبش به فاز قهرآمیز را داشته باشند. 

بدون شک گزینش اشکال و شیوەهای مختلف مبارزە بستگی به شرایط عینی و ذهنی حاکم بر جامعه و جنبش دارد. در شرایط انقلابی، با در نظر گرفتن توازن نیرو میان انقلابی‌های تحول‌طلب و نیروهای ضدانقلابی واپسگرای حاکم، گاه در یک بازه کوتاە زمانی، شکلی از مبارزه می تواند جای خود به شکل دیگری از مبارزه بدهد. در دوران پرتلاطم و انقلابی اکتبر ١٩١٧، هرچند شعار و انجام قیام مسلحانه هنوز جزو برنامه حزب بلشویک‌ها نبود، ولی با شروع سیاست سرکوبگرانه و مسلحانه دولت کرنسکی، قیام مسلحانه در دستور کار فوری بلشویک‌ها قرار گرفت و لنین اعلام کرد: “اگر دیروز زود بود، فردا دیر است”. ما شاهد درستی این واقعه در روزهای پرتلاطم بهمن ١٣٥٧ نیز بودیم که چگونه پس از ماە‌‌ها تظاهرات تودەهای مردم و اعتصابات فراگیر، در فاصله کوتاهی قهر انقلابی و قیام مسلحانه تومار رژیم دیکتاتوری پهلوی را در هم پیچید.

آیا گفتن این سخنان بمعنای آن است که همین امروز و همین حالا این شعار باید به کار و برنامه روز تبدیل شود؟ هرچند پاسخ منفی است، ولی در صورت پیشروی نیروهای مردمی، پیوستن هر چه بیشتر اقشار و طبقات مختلف جامعه به جنبش، رشد و افزایش اختلافات در نیروهای حاکم و بویژە نیروهای مسلح، همچنین ریزش پی‌در پی در نیروهای وابسته به دولت و رسیدن لحظه مناسب، کاربست این شعار قیام و مبارزه قهرآمیز غیر محتمل نیست. شکل و شیوە ی مبارزەُ نه بر پایه گرایشات ارادەگرایانه و خواست اندیشی، بلکه در پی پیشامد‌های غیر منتظرە و شرایط عینی حاکم بر جامعه، سطح آگاهی، آمادگی و روحیه نیروهای تحول‌طلب جامعه تعیین می گردد و در دستور روز مبارزه قرار می گیرد. لب کلام این است، نباید به بهانه حرکات مسالمت آمیز و مدنی، سد راە حرکات انقلابی و رادیکال در زمان لزوم شد و یا برعکس با حرکات ارادەگرایانه، در نبود شرایط و امکانات لازم، دست به حرکات رادیکال و قهرآمیز زد. برنامه‌ریزی سیاسی، سازماندهی و گزینش شیوە مبارزە مناسب و بدور از اشتباە کار آسانی نیست و نمی توان یک شکل مبارزە را مطلق نمود، نیروهای شرکت کنندە و رهبران جنبش اعتراضی تحول‌طلب برای رسیدن به پیروزی باید توانایی و درایت لازم برای گزینش شکل و شیوه ی مناسب مبارزە را داشته باشند..

اسم
نظر ...