آیا سقوط نظامی حزبالله نتیجۀ سقوط اخلاقی آن بود؟ نگاهی به منابع درآمد حزبالله
28-11-2024
بخش انتخاب کنید
27 بار خواندە شدە است
آیا سقوط نظامی حزبالله نتیجۀ سقوط اخلاقی آن بود؟ نگاهی به منابع درآمد حزبالله
rfi
اسرائیل با کشتن حسن نصرالله و فرماندهان ارشد حزبالله در یکی دو هفتۀ گذشته و اکنون با حملۀ زمینیاش به جنوب لبنان، نه تنها این سازمان سیاسی- نظامی را به کل زمینگیر کرد بلکه به اعتبار آن در افکار عمومی لبنانیها و به طور کلی مردم منطقه نیز آسیب فراوان زد. یکی از پرسشهایی که کارشناسان در این مدت مطرح کردهاند این است که آیا حزبالله پس از تحمل ضربههایی چنین مهلک میتواند دوباره برخیزد و به حیات خود ادامه دهد؟
یکی از پرسشهایی که کارشناسان در این مدت مطرح کردهاند این است که آیا حزبالله پس از تحمل ضربههایی چنین مهلک میتواند دوباره برخیزد و به حیات خود ادامه دهد؟
پس از حملههای برقآسای اسرائیل به حزبالله و پیروزیهای کمنظیر آن، کارشناسان بینالمللی و رسانههای جهانی دربارۀ جنبههای گوناگون این سازمان بسیار گفته و نوشتهاند. یکی از مهمترین موضوعها دربارۀ آن موضوع «تأمین مالی» و منابع درآمد آن است. همه میدانند که حزبالله با جمهوری اسلامی ایران پیوندی تاریخی و ناگسستنی دارد.
کمکهای تسلیحاتی جمهوری اسلامی به حزبالله بر کسی پوشیده نیست. اما این سازمان هستی و حتی اعتبار خود را در میان شیعیان لبنان همواره مدیون کمکهای مالی بیدریغ ایران بوده است. حسن نصرالله بارها گفته بود: حزبالله افتخار میکند از ایران کمک مالی میگیرد.
در دسامبر ۲۰۲۰ گروه هکر ناشناسی به مجموعهای از اسناد «مؤسسۀ قرضالحسنۀ حزبالله» دست یافت که نشاندهندۀ ابعاد حیرت انگیز کمکهای مالی جمهوری اسلامی به حزبالله بود. چند سال پیش تِیلور ستابْلِتون، کارشناس روابط خارجی و خاورمیانۀ «بنیاد دفاع از دموکراسی»، در حساب توئیتری خود نوشت: «در سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ ایران سالانه ۷۰۰ تا ۸۰۰ میلیون دلار به حزب الله کمک مالی کرده است».
به گزارش العربیه کمکهای مالی ایران به حزبالله در آغاز ۱۰۰ میلیون دلار در سال بود و سپس به ۲۰۰ میلیون دلار رسید. در سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹ با افزایش بهای نفت، میزان کمک مالی ایران به حزب الله به ۳۵۰ میلیون دلار در سال رسید. در کتابی پژوهشی به قلم دو پژوهشگر با عنوان «حزبالله و حماس؛ مطالعهای مقایسهای» از انتشارات دانشگاه جان هاپکینز، میزان کمکهای مالی جمهوری اسلامی به حزبالله تا یک میلیارد دلار در سال برآورد شده است. این میزان دربرگیرندۀ کمکهای تسلیحاتی نیست.
جدا از جمهوری اسلامی، دولت سوریه نیز به ویژه پس از شرکت گستردۀ حزبالله در کشتار مخالفان بشار اسد در جنگ داخلی، بخشی از تأمین مالی این سازمان را به عهده گرفته است. افزون بر این دو کشور، چندین سازمان غیردولتی در گوشه و کنار جهان مانند «انجمن حمایت از مقاومت اسلامی» نیز به حزبالله کمک مالی میکنند.
حزبالله از شیعیان لبنان و حتی از دیاسپورای شیعۀ لبنانی در جهان «خُمس» میگیرد. مؤمنان شیعۀ لبنانی یک پنجم درآمدشان را در اختیار حزبالله قرار میدهند. در اسلام، خُمس یا «مالیات اسلامی» به منظور رفع مشکلات مالی امت اسلامی و تقویت توان مالی حکومت اسلامی برای پاسخگویی به نیازهای امت اسلامی پدید آمده است.
اما حزبالله مدتهاست به منابع مالی غیرقانونی نیز روی آورده است. پژوهشهایی که در این باره انجام گرفته، نشان میدهند که این سازمان در تجارت غیرقانونی الماس، قاچاق مواد مخدر و حتی باجگیری فعال است. وزارت امور خارجۀ آمریکا آن را متهم به قاچاق هروئین و حشیش کرده است. حزبالله از زمان تشکیل شدنش در سال ۱۹۸۲ همواره در قاچاق مواد مخدر در استان بقاع در شرق لبنان و هممرز با سوریه دست داشته است. گفته میشود روی آوردن روزافزون این سازمان به قاچاق مواد مخدر نتیجۀ کاهش کمکهای مالی ایران براثر تحریمهای بینالمللی بوده است.
از اواخر دهۀ ۱۹۸۰ میلادی حزبالله به کمک بخشی از دیاسپورای شیعۀ لبنانی در آمریکای جنوبی با قاچاقچیان مواد مخدر در کلمبیا، آرژانتین، برزیل و پاراگوئه رابطه برقرار کرد. این سازمان با گرفتن فتوایی از علمای شیعۀ لبنانی، برای مشروعیت بخشیدن به تجارت مواد مخدر کلاه شرعی ساخت، زیرا این مواد سرانجام روانۀ بازارهای غربی میشوند و به نابودی دشمنان حزب الله میانجامند. بدینسان، قاچاق مواد مخدر به ویژه پس از کاهش کمک های مالی ایران، به یکی از منابع اصلی درآمد حزبالله تبدیل شد.
به گزارش فرماندهی جنوبی ایالات متحد آمریکا، حزبالله در منطقۀ مرزی میان برزیل، آرژانتین و پاراگوئه، در جعل مدارک و اسناد رسمی، چاپ اسکناسهای جعلی و قاچاق اسلحه نیز بسیار فعال است چنان که در سال ۲۰۰۴ درآمد آن از این راهها در این منطقۀ مرزیِ سه گانه به ۳۰۰ تا ۵۰۰ میلیون دلار میرسید.
در ژوئن ۲۰۰۵ در عملیات مشترک پلیس برزیل و اکوادور یک شبکۀ بین المللی قاچاق مواد مخدر کشف شد. گفته میشد مقصد نهایی درآمد حاصل از این قاچاق حزبالله لبنان بود.
در پی تحولات جهانی، حزبالله به کمک دیاسپورای لبنانی ساکن در غرب افریقا توانست دامنۀ قاچاق مواد مخدر را به کشورهایی مانند گینه بیسائو، بنین، موریتانی، کنگو و توگو نیز بکشاند. در غرب افریقا حزبالله در قاچاق الماس نیز دست دارد و قاچاقچیان آن زیر پوشش فعالیت تجاری، الماس از آنجا خارج میکنند و در بازارهای جهانی میفروشند.
در ایالات متحد آمریکا اعضای حزبالله در قاچاق سیگار و کلاهبرداری با کارت اعتباری نیز دست دارند. آنان با توسل به ازدواجهای غیررسمی «کارت سبز» میگرفتند و میکوشیدند به یک رشته فناوریها با کاربُرد دوگانه (یعنی همگانی و نظامی) دست پیدا کنند. با توجه به اینکه آمریکا حزبالله را سازمانی تروریستی میداند، اعضای آن نمیتوانند به طور قانونی برای آن سازمان پول جمعآوری کنند.
در اروپا، جمع آوری پول برای حزبالله بیهیچ کنترل دولتی مجاز است بی آنکه بررسی شود آیا این پول خرج فعالیتهای شاخۀ نظامی یا فعالیتهای اجتماعی آن میشود. بسیاری از کارشناسان تقسیم حزبالله به دو شاخۀ نظامی و سیاسی را در اروپا مسخره میدانند.
در تابستان ۲۰۰۹ دستگیری صلاح عزالدین، سرمایهدار شیعۀ لبنانی که حسابهای حزبالله را مدیریت میکرد، فساد مالی حاکم بر حزبالله را آشکارتر کرد. این شخص به اختلاس و کلاهبرداری بیش از یک میلیارد دلار متهم شد. او برای جمعآوری هرچه بیشتر پول برای حزبالله به مشتریان خود وعدۀ نرخ بهره تا ۶۰ درصد داده بود.
در اوایل سال ۲۰۱۸ وزارت دادگستری آمریکا گروه ویژهای به نام «تیم تأمین مالی حزب الله و نارکوتروریسم» ایجاد کرد تا با تأمین مالی حزب الله از راه قاچاق مواد مخدر به مبارزه بپردازد. این گروه در عین حال باید بررسی میکرد که آیا دولت اوباما تحقیقات و دستگیریها را در این باره به منظور تضمین موفقیت توافق وین در بارۀ انرژی هستهای ایران کُند کرده است یا نه.
باری، با چنین سابقهای که حزبالله در تأمین مالی خود دارد، میتوان این پرسش را مطرح کرد که آیا سقوط نظامی این سازمان در درجۀ نخست نتیجۀ سقوط اخلاقی آن نبود؟
توسط:علیرضا مناف زاده