تاريخچه لوموند ديپلماتيک
جنگ اطلاعات و نبرد برعليه سانسور
سانسور درقرن بيستم دو شکل کاملا متضاد خود به خود گرفت. از يک سو رژيم هاي توتاليتر سعي بر محدود کردن دسترسي همگان به اطلاعات را داشتند و از سوي ديگر برعکس در جوامع دموکراتيک، سعي بر آن بود که با توليد انبوه اطلاعات و غرق کردن گوش ها در هياهوي هاي خبري، آنچه که اساسي است سانسور شود. اخبار سرگرم کننده، زندگي خصوصي ستاره ها، وضع هوا و ترافيک با درسايه قرار دادن اخبار واقعي جاي مقام هاي امنيتي و سازمان هاي اطلاعاتي رژيم هاي ديکتاتوري را گرفتند. شيوه اي که بسيار زيرکانه تر و موثرتر عمل مي کرد و هم چنان مي کند. در يک جامعه خفقان گرفته ومحکوم به سکوت، هر فرياد اعتراضي ، پژواکي عميق مي يابد، در جامعه کرشده از هياهوها، مي توان آزادانه فرياد زد ولي هيچکس آن را نخواهد شنيد. بدين ترتيب بدون آنکه تجاوزي در ظاهر به حقوق وآزاداي افراد صورت گيرد، جامعه به سوي نوعي شبه خواب (کما) عمومي هدايت مي شود و همانند رژيم هاي ديکتاتوري افراد از يکي از اساسي ترين حقوق خود محروم مي شوند: امکان فهميدن مسائل مهم جوامع و جهان براي انتخاب صحيح درميان آنها.
شبح سنگين « تفکر واحد» از ميان همين مکانيزم است که هرچه بيشتر بر سر جوامع مدرن سايه مي افکند به خصوص آنکه ما شاهد زير و رو شدن فضاي رسانه اي نيز هستيم. پديدار شدن اينترنت به همراه رسانه هاي ديجيتالي، و سرازير شدن انبوه تلويزيون هاي محلي و ماهواره اي و به بازار آمدن ابزارهاي نوين مانند تلفن هاي همراه، درکنار روزنامه هاي مجاني که خبررساني را هرچه بيشتر گروگان تبليغات، اين سانسورچي پنهان و زيبنده وضع موجود، قرار مي دهند، فضاي اطلاع رساني نويني در جهان پديد آورده اند. از اين پس روزنامه ها و رسانه هايي که بتوانند در جامعه نفوذ داشته و استقلال خود را در مقابل وضع موجود حفظ نمايند، ناپديد مي شوند چرا که اطلاعات نيزبه کالا تبديل شده است و محتواي خبررساني در آن لاجرم قرباني بازارپسند بودن مي شود.
در چنين وضعيتي است که لوموند ديپلماتيک به مثابه نشريه اي مستقل هدف ديگري را دنبال مي کند:
– جايگزيني روزنامه نگاري نمايشي با بررسي وسواسانه و جدي و راستين وقايع.
– بررسي عميق اخبار و يافتن ريشه هاي پديده هاي اقتصادي، اجتماعي، سياسي، علمي، فرهنگي و ايدئولوژيک، امري که بار ديگر در تناقض با روزنامه نگاري سطحي مد روز قرار دارد.
– حفظ انديشه انتقادي در مقابل وضعيت موجود، دادن بيلاني روشن از عملکرد نئوليبراليسم و اثرات ويرانگر آن، انديشيدن به راه حل هال بديل. يعني در يک جمله، پرداختن به همه آنچيزي که روزنامه نگاري اي که طوطي وار به تمجيد و توجيه وضع موجود مشغول است، انجام نمي دهد.
– حفظ استقلال فکري در مقابل همه انواع قدرت، از هر نوع و منشا ئي، مبارزه با روزنامه نگاري تبليغاتي و ايدئولوژيک حاکم.
بدين ترتيب، هرچند اندک اما با شور و تعهد بسيار، لوموند ديپلماتيک در محدوده توان خود سعي بر حفظ فضاي بحث و اطلاع رساني دمکراتيک دارد.
همه چيز از سال ١٩٥٤ آغاز شد
هوبرت - بوو مري، بنيان گذار و مدير لوموند، به دنبال به وجود آوردن نشريه اي بود که بتواند به محافل ديپلماتيک و اصولا افراد علاقمند به روابط بين الملل، بررسي عميق مسائل اقتصادي و سياسي را ارائه دهد.
خود او شاهد پديد آمدن و اوج گرفتن تمام فجايع قرن بيستم بود. متولد سال ١٩٠٢، او در سال ١٩٢٦ به پراگ مي رود تا در انستيتو فرانسه در پراگ حقوق تدريس کند، جايي که يکي از بهترين رسدخانه ها براي نظاره کردن روي کارآمدن افراط ها دراروپا بود. او به زودي به عنوان نماينده محلي، همکاري اش را با نشري « Le Temps de Paris » آغاز مي کند. اين نشريه که در سال ١٨٦١ توسط آگوست نفتسزر بنيان گذاشته شده بود، از مدت ها پيش استقلال خود را از دست داده و متهم بود که از وزارت خارجه فرانسه پول دريافت کرده و مواضع آن را تبليغ مي کند. بوو - مري در سال ١٩٣٨ اين نشريه را ترک مي کند چرا که « Le Temps de Paris »، توافق هاي مونيخ را تائيد کرده بود . در سال ١٩٤٢ انتشار اين نشريه ٢ روز بعد از فيگارو متوقف مي شود اما پس از جنگ به دليل اينکه « Le Temps de Paris » به نماد « ٢٠٠ خانواده » جمهوري سوم و کاپيتولاسيون مونيخ تبديل شده بود از انتشار آن جلوگيري به عمل مي آيد.
در سال ١٩٤٤ ژنرال دوگل از بوو- مري در خواست مي کند تا مسئوليت يک روزنامه با کيفيت جديد که بتواند منعکس کننده ارزش هاي فرهنگي و سياسي فرانسه باشد را به عهده بگيرد. بدين ترتيب بود که لوموند در٢ دسامبر ١٩٤٤ متولد مي شود. بوو- مري که در ابتدا براي پذيرفتن اين مسئوليت دودل بود، اين نشريه را به شيوه خود، يعني با استقلال کامل هدايت مي کند. در فاصله چند سال، لوموند به خوراک روزانه آنهايي تبديل مي شود که به دنبال دسترسي به اطلاعات و بررسي هاي واقعي و مستقل بودند. در زمينه روابط بين المللي نيز، اين نشريه در آن زمان مواضع بوو - مري را منعکس مي کرد: ضرورت مذاکره با مستعمرات، حفظ استقلال در مقابل دو بلوک.
بوو- مري همواره مدافع يک نشريه با تعداد صفحات محدود بود و اعتقاد داشت که اگر خواننده تمام مطالب را نخواند، هيئت تحريريه به هدف خود نرسيده است. اما از سال هاي پنجاه و به دنبال افزايش تعداد افراد هيئت تحريريه و موفقيت چشمگير نشريه، تعداد صفحات آن لاجرم افزايش يافت و بررسي وقايع بين المللي جاي هرچه بيشتري را در آن گرفت: برپايي سازمان ملل متحد، موفقيت مائوتسه تنگ در چين، جنگ کره، محاکمه و اعدام روزنبرگ ها در آمريکا، مرگ استالين، جنگ هندوچين و غيره.
افزايش وزن و اهميت وقايع بين الملل، بوو- مري را بر آن داشت که حول يک هيئت تحريريه کوچک متشکل از يکي از دوستان مجاري اش به نام فرانسوا هونتي و ميشل پونه، اولين زن روزنامه نگار در فرانسه، لوموند ديپلماتيک را بنيان گذارد. البته قلم هاي بخش بين الملل لوموند نيز به کار گرفته شدند. افرادي مانند کلود ژولين و اريک رولو...
در ابتدا نام « لوموند بين الملل » درنظر گرفته شده که به دليل تکراري بودن و استفاده همه جانبه از واژه « بين الملل » اين نام کنار گذاشته شد. سپس لغت « ديپلماسي » انتخاب شد که به معني آن بخش از سياست است که روابط بين الملل را درنظر دارد و ريشه آن به « ديپلم » باز مي گردد که در سابق به معرفي نامه نماينده يک دولت در نزد دولت ديگر اطلاق مي شد (از ريشه يوناني، « ديپلما» به معني کاغذي است که تا شده است). سپس نام ديپلماتيک انتخاب شد. و اين نشريه در ٢ مه ١٩٥٤ چشم به جهان گشود و در ابتدا « زير تيتر» آن که در هر شماره تکرار مي شد اين بود : نشريه محافل و فعالان حوزه ديپلماتيک. زيرتيتري که به درستي نشانگر محتوي و جهت گيري اين نشريه در آن زمان بود. اما از سال ١٩٧٣، با انتصاب کلود ژولين به سردبيري اين وضعيت تغيير کرد.
استقلال «لوموند ديپلماتيک» از «لوموند» و ترک «زبان ديپلماتيک»
در ابتدا، لوموند ديپلماتيک بخشي از لوموند به حساب مي آمد و تنها وظيفه اش ارائه خدمات به اين نشريه بود. سردبير آن هيچ مسئوليتي در اداره آن نداشت و لوموند ديپلماتيک تحت نظارت مستقيم لوموند اداره مي شد و روزنامه نگاران آن (که در آن زمان تنها ٣ نفر بودند) در حقيقت روزنامه نگاران لوموند به حساب مي آمدند. در سال ١٩٨٠، کلود ژولين با راي تمام اعضاي هيئت تحريريه لوموند، براي به دست گرفتن مسئوليت اين نشريه پس از « ژاک فووه» انتخاب مي شود. اما مديريت لوموند سه ماه بعد از اين انتخاب، از به اجرا گذاشتن آن سرباز مي زند. ژاک فووه درست پيش از ترک لوموند و براي حفظ استقلال لوموند ديپلماتيک، کلود ژولين را به عنوان « مسئول » لوموند ديپلماتيک انتخاب مي کند. بدين ترتيب، از اين پس دو نشريه داراي دو ساختار حقوقي مستقل مي شوند و يک مبارزه جدي روزمره براي حفظ استقلال مالي و سياسي لوموند ديپلماتيک آغاز مي شود.در سال ١٩٩٤، اعضاي هيئت تحريريه با کمک مالي يک ميليون دلاري يک ضد فاشيست آلماني بنام گونتر هولزمن و کمک ٥٠٠ هزار دلاري يک محقق فرانسوي که نخواسته نامش فاش شود، موفق مي شوند به همراه انجمن دوستداران لوموند ديپلماتيک، ٤٩ درصد سهام آن را که ميزان لازم قانوني براي حفظ استقلال سياسي نشريه است، بخرند.
تفاوت در نگرش سياسي لوموند و لوموند ديپلماتيک پس از سردبيري کلود ژولين و از همان سال هاي دهه هفتاد آغاز مي شود. اين نشريه که در آن زمان تيراژش از ٥ هزار به ٥٠ هزار نسخه رسيده بود در طي ٢٠ سال مديريت کلود ژولين، تيراژي معادل ١٢٠ هزار نسخه پيدا مي کند. راز چنين موفقيتي در اين امر نهفته بود که لوموند ديپلماتيک با حفظ جهت گيري « جهان سومي » ، عرصه فعاليت هايش را هرچه بيشتر گسترش مي داد.
جنگ اول خليج فارس که هم زمان با سردبيري ايناتسيو رامونه بود، به دليل تجزيه و تحليل شفاف از يورش جنگ طلبانه آمريکا، موج جديدي از خواننده را براي اين نشريه به همراه آورد. در نظر سنجي سال ١۹۹۸ انستيتو CSA از خوانندگان لوموند ديپلماتيک، دلايل بالا رفتن تيراژ نشريه بصورت زير جمع بندي شده است. ـ دليل اصلي ، جايگاه خاص و منحصر به فرد نشريه در ميان مجموعه در حال افول سيستم هاي اطلاع رساني است. لوموند ديپلماتيک نه تنها با ارکستر دستگاههاي ارتباط جمعي که مبلغ «تفکر واحد» اند، همراهي نمي کند، بلکه وفادار به رسالت خود در اطلاع رساني مسئولانه و دقيق،امري که مدتهاست از سوي ديگر وسائل ارتباط جمعي دنبال نمي شود، به راهش ادامه مي دهد. ـ تداوم در دنبال کردن درگيري هاي مهم جهان، مشخصه ديگر نشريه است چرا که ديگر وسائل ارتباط جمعي مرتبا وزن اخبار و بررسي هاي بين المللي را در مجموعه خبري خود کاهش مي دهند. ـ در کادري کلي تر و به هنگاميکه ژورناليسم«نوکرصفت»، بله قربان گو وسطحي نگر بر همه جا مسلط است، روش ماهنامه مبني بر تحليل و بررسي هر موضوع با استفاده سيستماتيک از ذيصلاح ترين کارشناسان فرانسوي و غير فرانسوي مورد قدرداني خوانندگان قرار گرفته است. ـ قطع کلاسيک نشريه و استفاده از آثار نقاشان، مجسمه سازان و عکاسان هنرمند، جايگاه ويژه لوموند ديپلماتيک را نمايان تر مي سازد. ـ آخرين راز موفقيت که الزاما کم اهميت ترين آنها هم نيست، در تنوع نشريات حول ماهنامه نهفته است. در حال حاضر اين نشريات عبارتند از : « نگاهي ديگر» که قبلا هر ٣ ماه يکبار و اکنون هر ٢ ماه يکبار منتشر مي شود، لوموند ديپلماتيک به زبانهاي خارجي،سي دي ، پايگاه انترنتي و بالاخره گاهنامه وقايع روزانه.
به مرور زمان و در طول دهه ٩٠ و آغاز هزاره سوم، اين نشريه به ارگان تمام متفکريني تبديل شد که علي رغم تفاوت هايشان به نقد وضع موجود مي پرداختند. اين چنين است که کوندرا (رمان نويسي که مدتها ضدکمونيست خوانده مي شد) در کنار مارکز اين دوست نزديک فيدل کاسترو قلم مي زند و رژي دبره (يار چه گوارا) مقاله اش در کنار پل ماري دولا گرس که گليستي معتقد بود چاپ مي گردد.
امروز تيراژ لوموند ديپلماتيک در فرانسه از مرز ٣٠٠ هزار نسخه فراتر رفته است. اين نشريه در ٥٧ کشور و به ٢٩ زبان منتشر مي شود و تيراژ نسخه چاپي آن در ٣٢ کشور از مرز ٢ ميليون نسخه گذشته است.
انتشار نسخه فارسي
در سال ٢٠٠٢ و به دنبال ابتکار تني چند از دوستداران لوموند ديپلماتيک، فعاليت داوطلبانه براي ترجمه اين نشريه به زبان فارسي و انتشار آن از طريق اينترنت آغاز شد. با انتشار اولين مقالات، داوطلبان جديدي از طريق اينترنت آمادگي خود را براي ترجمه اعلام کردند. از آن زمان تا کنون حدود ۴۹۰۰ مقاله بر روي سايت قرار گرفته اند. در طول اين مدت ٤٨ نفر در اين کار همکاري داشته اند اما هسته اصلي مترجمين که به طور مرتب به اين کار مي پردازند از ١٥ نفر تجاوز نمي کند. اين فعاليت به صورت داوطلبانه و بدون هيچ چشم داشت مالي اي از طرف اين افراد، در خارج از وقت کاري آنها انجام مي شود. درسال ٢٠٠٣ (١٣٨٢) هيئت تحريريه وقت همشهري تمايل خود را براي انتشار يک شماره به صورت ضميمه اين نشريه اعلام داشت و بدين ترتيب در ارديبهشت ١٣٨٢ اولين شماره لوموند ديپلماتيک در ايران انتشار پيدا کرد.سپس در سال ١٣٨٣ سه شماره به همراه نشريه فروغ چاپ شد. از شهريور ماه ١٣٨٣ انتشار لوموند ديپلماتيک با نشريه صداي عدالت به مدت سه سال پي گرفته شده است.به دنبال آن دو شماره با نشریه سرمایه و چند شماره به صورت ضمیمه روزنامه شرق چاپ شد. سپس این همکاری با نشریات چاپی در ایران متوقف شد .بنظر می رسد که خط ضد نئو لیبرالیسم لوموند دیدلماتیک چندان به مذاق روزنامه نگاری حاکم در ایران خوش نمی آید. لااقل در این مورد نزدیکی قلبی با «مدرنیته» روزنامه نگاری حاکم در فرانسه وجود دارد.
نویسنده Le Monde Diplomatique