مقدمهای بر هال دریپر (1998)/ارنست هابرکرن
26-09-2024
بخش انتخاب کنید
30 بار خواندە شدە است
ارنست هابرکرن
مقدمهای بر هال دریپر (1998)
در سالهای ابتدایی قرن بیستم، پیش از جنگ جهانی اول، در ایالات متحده یک جنبش سوسیالیستی در حال رشد و قدرتمند وجود داشت. در بسیاری از جهات این جنبش از جنبش سوسیالیستی بریتانیا در آن زمان پیشرفتهتر بود. شاخص معمولی که در کتابهای تاریخی با آن مواجه میشوید، کمپین انتخاباتی ریاست جمهوری سال 1912 است که در آن یوجین وی. دبس به عنوان کاندیدای حزب سوسیالیست، حدود 6٪ از آرا را به دست آورد. اما این آمار در واقع قدرت و اهمیت واقعی جنبش را دست کم میگیرد. مطبوعات سوسیالیستی که توسط دهها روزنامه و مجله نمایندگی میشد، گسترهی وسیعی از مخاطبان را به خود جذب کرده بود. سوسیالیستها نیرویی آشکار و سازمانیافته در فدراسیون کارگران آمریکا (AFL) بودند و در انتخابات 1912 نزدیک به یک سوم آرا را به نفع کاندیدای خود کسب کردند. در سطح محلی و ایالتی نیز شمار زیادی از سوسیالیستها صاحب مقام بودند و حزب مدیریت چندین شهرداری را بر عهده داشت. علیرغم آزار و اذیت گستردهای که جنگ جهانی اول به همراه داشت، در طول جنگ و اوایل دهه 1920 چپ آمریکا شاهد رشد و فعالیت مجدد بود. با وجود انشعاب حزب سوسیالیست در اوایل دهه 1920، جنبش کارگری به شدت به سمت چپ گرایش یافت و تلاشی جدی برای ساخت حزبی جدید بر پایه اتحادیهها به وجود آمد. اعضای حزب سوسیالیست و احزاب جدیدی که به کمینترن (کمونیست بینالملل) پیوسته بودند، نقشهای مهم و تأثیرگذاری در این جنبش کارگری دوباره زنده شده ایفا کردند.
برای چند سال، در اواخر دهه 1920، به نظر میرسید که این احیا دچار تزلزل شده است. اما رکود بزرگ و فروپاشی اعتماد به سیستم سرمایهداری، حتی در میان وظیقهخوران آن، این وضعیت را تغییر داد. در سال 1932، در میانه این رادیکالیزه شدن گسترده، هال دریپر به جنبش سوسیالیستی پیوست. البته، به عنوان فرزند کارگران مهاجر صنعت پوشاک، این اقدام رسمی اولین ورود واقعی او به دنیای جنبشهای سوسیالیستی و کارگری نبود.
از سال 1932 تا زمان مرگش در 1990، هال دریپر یک مارکسیست پرکار وفعال سوسیالیست بود. او یکی از معدود افرادی بود که از آن دوران، این سنت سوسیالیستی آمریکایی که تقریباً از بین رفته است، حفظ و گسترش داد. جنگ جهانی دوم و جنگ سرد مانند یک انحراف زمانی و مکانی سیاسی بودند و تنها افراد یا گرایشهای سیاسی معدودی از آن به سلامت عبور کردند. این مسئله در سطح جهانی نیز برای جنبش سوسیالیستی صادق است، اما خسارت در ایالات متحده بیشتر بود. دریپر یکی از معدود افرادی بود که به جای رها کردن جنبش از روی یأس و انکار گذشته سیاسی خود، با ترکیبی از تحقیقات دقیق و خشم شدید که نشان از سنت مارکسیسم است، آنچه در حال رخ دادن بود را تحلیل کرد. در دهه 1950، دورانی که چپ آمریکا دچار فروپاشی و سرخوردگی عمومی شده بود، دریپر هفتهنامه اقدام کارگری را ویرایش میکرد، مجلهای سیاسی که به دلیل رد بیقید و شرط پذیرش عام آمریکایی، نه تنها در ایالات متحده بلکه در اروپا نیز خوانندگان زیادی داشت؛ اما این مخالفت او متکی بر پذیرش آن شکل دیگر از یأس – یعنی دفاع بندگیآمیز از «سوسیالیسم واقعا موجود» به عنوان تنها جایگزین – نبود.
البته، مخالفت با «مزخرفات واقعا موجود» هر دو طرف جنگ سرد بدون بازنگری در تاریخ جنبش ممکن نبود. اثر اصلی دریپر در این زمینه، چهار جلدی نظریه انقلاب کارل مارکس است. آثار گردآوری شده در اینجا[منظور آرشیو مارکسیستها در اینترنت] شامل نسخههای خطی است که یا منتشر نشدهاند یا دسترسی به آنها دشوار است و جنبههایی از دوران فعالیت و نویسندگی دریپر را برجسته میکنند که در نظریه انقلاب کارل مارکس (KMTR) نیامدهاند.
این یک حقیقت کلی است که هدف «نیو دیل» فرانکلین دلانو روزولت نه جایگزینی سیستم سرمایهداری، بلکه نجات آن چیزی بود که میشد از خرابههای رکود بزرگ حفظ کرد. او این هدف را با ارائه امتیازاتی که مجبور به ارائه آنها بود و با استفاده از آنها برای خلع سلاح و تضعیف یک جنبش انقلابی بالقوه از پایین محقق کرد. روزولت بهخوبی در این کار موفق شد. حتی امروز، وقتی لیبرالها و محافظهکاران هر دو به برچیدن دولت رفاهی که او ایجاد کرده بود متعهد هستند، حتی جمهوریخواهان نیز به این «رئیسجمهور بزرگ» ادای احترام میکنند و از منظر طبقاتی خود، به درستی چنین میکنند. با این حال، مهمتر از تأثیر فوری اصلاحات روزولت در کاهش نارضایتی عمومی، فایده بلندمدت آن بود. انقلاب نمایشی روزولت، جنبش واقعی سوسیالیستی مخالف که در بالا توضیح داده شد را نابود کرد. حتی تاریخنگاران و تحلیلگرانی که معمولاً با تایید، به نقش روزولت در نجات سرمایهداری اشاره میکنند، به جنبشی که او در حال نجات دادن سرمایهداری از آن بود، توجه چندانی نمیکنند. مقاله دریپر درباره جنبش دانشجویی دهه ۳۰ میلادی، مقدمه کوتاه و خوبی بر سیاستهای واقعی این دوره است و در واقع مقدمه خوبی بر آنچه دریپر نمایندگی میکرد نیز میباشد.
ارنست هابرکرن، ۱۹۹۸