منافع ملی: معنا، مؤلفهها و روشها
14-08-2024
بخش دیدگاهها و نقدها
212 بار خواندە شدە است
منافع ملی: معنا، مؤلفهها و روشها
مفهوم منافع ملی
برگردان:نادر کار
مفهوم «منافع ملی» یکی از مفاهیم کلیدی در روابط بینالملل است. همه کشورها همواره در تلاش برای تحقق یا تأمین اهداف منافع ملی خود هستند. سیاست خارجی هر کشور بر اساس منافع ملی آن کشور تدوین میشود و همیشه به دنبال تأمین این اهداف است. این یک حق پذیرفتهشده جهانی برای هر کشور است که منافع ملی خود را تأمین کند. یک کشور همیشه سعی میکند اقدامات خود را بر اساس منافع ملی خود توجیه کند. رفتار یک کشور همواره تحت تأثیر و هدایت منافع ملی آن کشور است. از این رو، ضروری است که معنای منافع ملی و محتوای آن را بدانیم.
«معنای منافع ملی بقای کشور است—حفاظت از هویت فیزیکی، سیاسی و فرهنگی در برابر تجاوزهای سایر کشورهای دیگر.» — مورگنتا
معنای منافع ملی
منافع ملی یک اصطلاح مبهم است که بسته به زمینهای که در آن استفاده میشود، معانی مختلفی دارد. دولتمردان و سیاستگذاران همیشه از این اصطلاح به شکلی استفاده کردهاند که به نفع خود و برای توجیه اقدامات کشورهایشان باشد. هیتلر سیاستهای توسعهطلبانه خود را به نام «منافع ملی آلمان» توجیه کرد.
رؤسای جمهور ایالات متحده همیشه تصمیمات خود برای توسعه تسلیحات مخربتر را به نام «منافع ملی ایالات متحده» توجیه کردهاند. ساخت پایگاه هستهای قوی در دیگو گارسیا توسط ایالات متحده به منظور مقابله با چالش اتحاد جماهیر شوروی سابق و حفاظت از منافع آمریکا در اقیانوس هند توجیه شد. در سالهای ۱۹۷۹-۱۹۸۹، اتحاد جماهیر شوروی مداخله خود در افغانستان را به نام «منافع ملی شوروی» توجیه کرد.
چین در مناقشات مرزی خود با هند و اتحاد جماهیر شوروی تلاشهای خود را برای تأمین منافع ملی چین توجیه کرد. اکنون کشورهای عضو دائم شورای امنیت (P-5) درباره منع گسترش سلاحها و کنترل تسلیحات، از دیدگاه منافع ملی همه کشورها صحبت میکنند.
تمام این مثالها و بسیاری موارد دیگر میتواند نشان دهد که مفهوم منافع ملی تا چه اندازه مبهم است. این ابهام فرآیند تدوین یک تعریف پذیرفتهشده جهانی از منافع ملی را با مشکل مواجه میکند. با این حال، چندین دانشمند تلاش کردهاند تا منافع ملی را تعریف کنند.
تعریف منافع ملی:
- منافع ملی به معنای: «هدف عمومی، بلندمدت و مستمر که دولت، ملت و حکومت آن را به عنوان هدف خود میبیند.» — چارلز لرچ و عبدال
- منافع ملی یعنی: «آنچه یک کشور احساس میکند برای امنیت و رفاه آن ضروری است ... منافع ملی اهداف عمومی و مستمری را منعکس میکند که یک ملت برای آنها عمل میکند.» — مؤسسه بروکینگز
- «منافع ملی، آن چیزی است که دولتها به دنبال حفظ یا تحقق آن در روابط خود با یکدیگر هستند. به معنای تمایلات دولتهای مستقل است.» — ورنون ون دایک
- «معنای منافع ملی بقا است—حفاظت از هویت فیزیکی، سیاسی و فرهنگی در برابر تجاوزهای سایر کشورهای دیگر.» — مورگنتا
- منافع ملی یعنی: «ارزشها، خواستهها و منافعی که دولتها به دنبال حفظ یا تحقق آنها در روابط خود با یکدیگر هستند.» — ورنون ون دایک
منافع ملی را میتوان به عنوان ادعاها، اهداف، خواستهها و منافعی تعریف کرد که یک کشور همیشه در روابط خود با سایر کشورها تلاش میکند تا آنها را حفظ، محافظت، دفاع و تأمین کند.
مؤلفههای منافع ملی:
در توصیف منافع ملی که کشورها به دنبال تأمین آن هستند، معمولاً دو دستهبندی کلی وجود دارد:
(A) مؤلفههای ضروری یا حیاتی منافع ملی
(B) مؤلفههای متغیر یا غیرحیاتی منافع ملی
(A) مؤلفههای ضروری یا حیاتی: طبق نظر مورگنتا، مؤلفههای حیاتی منافع ملی که سیاست خارجی به دنبال تأمین آنهاست، شامل بقا یا هویت میشود. او هویت را به سه بخش تقسیم میکند: هویت فیزیکی، هویت سیاسی، و هویت فرهنگی.
هویت فیزیکی شامل هویت سرزمینی است. هویت سیاسی به معنای نظام سیاسی-اقتصادی است و هویت فرهنگی به ارزشهای تاریخی اشاره دارد که یک کشور آنها را به عنوان بخشی از میراث فرهنگی خود حفظ میکند. اینها به عنوان مؤلفههای حیاتی شناخته میشوند زیرا برای بقا و استمرار کشور ضروری هستند و به راحتی قابل شناسایی و بررسی میباشند. یک کشور حتی ممکن است برای تأمین یا حفاظت از منافع حیاتی خود تصمیم به جنگ بگیرد.
یک کشور همیشه تصمیمات سیاست خارجی خود را با هدف تأمین و تقویت امنیت خود تدوین میکند. تلاشهایی که در حال حاضر برای تأمین صلح و امنیت بینالمللی انجام میشود، به این دلیل است که امنیت هر کشور به طور جداییناپذیری با صلح و امنیت بینالمللی مرتبط است. بنابراین، امنیت یک مؤلفه حیاتی از منافع ملی است. هر کشور همیشه سعی میکند منافع حیاتی خود را حتی به وسیله جنگ تأمین کند.
(B) مؤلفههای غیراساسی یا متغیر منافع ملی: مؤلفههای غیراساسی، بخشهایی از منافع ملی هستند که یا توسط شرایط یا بر اساس نیاز به تأمین مؤلفههای حیاتی تعیین میشوند. این مؤلفهها تحت تأثیر عواملی مانند تصمیمگیرندگان، افکار عمومی، سیاستهای حزبی، منافع گروهی و رسوم سیاسی و اخلاقی قرار میگیرند.
«این منافع متغیر، آرزوهایی هستند که کشورها تمایل دارند به تحقق برسند، اما برای آنها حاضر به جنگ نیستند. در حالی که منافع حیاتی میتوانند به عنوان اهداف اصلی در نظر گرفته شوند، منافع ثانویه ممکن است به عنوان اهداف سیاست خارجی تلقی شوند».
این اهداف توسط وی.وی. دایک فهرست شدهاند و شامل: رفاه، صلح، ایدئولوژی، عدالت، پرستیژ، توسعه و قدرت هستند. هرچند هر کشور این اهداف را به شکلی که با منافع خود در شرایط متغیر سازگار باشد، تعریف میکند، اما این اهداف را میتوان به طور کلی به عنوان هدف های مشترک بین تقریباً همه کشورها توصیف کرد. بنابراین، منافع ملی که یک کشور به دنبال تأمین آن است، به طور کلی میتواند به این دو دسته تقسیم شود.
طبقهبندی منافع ملی:
برای بررسی دقیقتر منافع ملی که یک کشور به دنبال تأمین آن است، توماس دبلیو. رابینسون یک طبقهبندی ششگانه از منافع ارائه میدهد که کشورها سعی در تأمین آن دارند.
- منافع اولیه: اینها منافع اساسی هستند که هیچ کشوری نمیتواند در مورد آنها مصالحه کند. این موارد شامل حفظ هویت فیزیکی، سیاسی و فرهنگی در برابر تجاوزات احتمالی دیگر کشورهاست. یک کشور باید این منافع را به هر قیمتی حفظ کند.
- منافع ثانویه:این موارد اهمیت کمتری نسبت به منافع اصلی دارند. منافع ثانویه برای بقای دولت بهطور قابل توجهی حیاتی هستند. این شامل حفاظت از شهروندان در خارج و اطمینان از مصونیتهای دیپلماتیک برای کارکنان دیپلماتیک میشود.
- منافع دائمی:
این منافع به منافع بلندمدت و نسبتاً ثابت یک کشور اشاره دارد. این منافع بهآرامی تغییر میکنند. بهعنوان مثال، علاقه ایالات متحده به حفظ حوزههای نفوذ خود و حفظ آزادی ناوبری در تمامی اقیانوسها نمونههایی از این منافع هستند.
- منافع متغیر:
این منافع، منافع یک کشور هستند که در شرایط خاص بهعنوان منافع حیاتی برای خیر عمومی ملی در نظر گرفته میشوند. به این معنا، این منافع میتوانند از منافع اولیه و دائمی متفاوت باشند. منافع متغیر عمدتاً توسط "جریانهای متقاطع شخصیتها، افکار عمومی، منافع بخشی، سیاستهای حزبی و آداب و رسوم سیاسی و اخلاقی" تعیین میشوند.
- منافع عمومی:
منافع عمومی یک کشور به شرایط مثبتی اشاره دارد که برای تعداد زیادی از کشورها یا در چندین زمینه مشخص مثل اقتصادی، تجاری، روابط دیپلماتیک و غیره اعمال میشود. حفظ صلح بینالمللی منافع عمومی تمامی کشورهاست. مشابه همین موضوع در مورد خلع سلاح و کنترل تسلیحات صادق است.
- منافع خاص:
این منافع نتایج منطقی منافع عمومی هستند و بر اساس زمان و مکان تعریف میشوند. تأمین حقوق اقتصادی کشورهای جهان سوم از طریق ایجاد نظم اقتصادی نوین بینالمللی، یک منفعت خاص برای هند و سایر کشورهای در حال توسعه است.
منافع بینالمللی:
علاوه بر این شش دسته از منافع ملی، تی. دبلیو. رابینسون همچنین به سه نوع منافع بینالمللی اشاره میکند—منافع مشابه، منافع مکمل و منافع متضاد.
دسته اول شامل آن منافع میشود که میان تعداد زیادی از کشورها مشترک هستند؛ دسته دوم به منافعی اشاره دارد که اگرچه مشابه نیستند، میتوانند اساس توافق بر سر برخی مسائل خاص را تشکیل دهند؛ و دسته سوم شامل منافعی است که نه مکمل هستند و نه مشابه.
با این حال، این طبقهبندی نه مطلق است و نه کامل. منافع مکمل میتوانند با گذشت زمان به منافع مشابه تبدیل شوند و منافع متضاد میتوانند به منافع مکمل تبدیل شوند. مطالعه منافع ملی یک کشور شامل بررسی تمامی این مؤلفههای حیاتی و غیرحیاتی از منافع ملی است. طرح طبقهبندی ششگانه ارائهشده توسط تی. دبلیو. رابینسون میتواند به ما کمک زیادی برای تحلیل منافع ملی تمامی کشورها بکند. چنین مطالعهای میتواند به ما کمک کند تا رفتار کشورها را در روابط بینالملل بررسی کنیم.
روشهای تأمین منافع ملی:
تأمین اهداف و مقاصد منافع ملی، حق و وظیفهی اساسی هر کشور است. کشورها همواره در تلاش هستند تا منافع ملی خود را تأمین کنند و در این راه از چندین روش استفاده میکنند.
پنج روش یا ابزار معروف که معمولاً یک کشور برای تأمین منافع ملی خود در روابط بینالملل به کار میگیرد عبارتند از:
1. دیپلماسی به عنوان وسیلهای برای تأمین منافع ملی:
دیپلماسی یک وسیلهی پذیرفتهشدهی جهانی برای تأمین منافع ملی است. از طریق دیپلماسی، سیاست خارجی یک کشور به دیگر کشورها منتقل میشود. دیپلماسی در تلاش است تا اهداف منافع ملی را تأمین کند. دیپلماتها با تصمیمگیرندگان و دیپلماتهای دیگر کشورها ارتباط برقرار کرده و برای دستیابی به اهداف و مقاصد ملی کشورشان مذاکره میکنند.
هنر دیپلماسی شامل ارائهی اهداف و مقاصد منافع ملی به گونهای است که بتواند دیگران را متقاعد کند که این اهداف بهعنوان مطالبات مشروع و بحق کشور قابل قبول هستند. دیپلماتها از اقناع و تهدید، پاداشها و تهدید به محرومیت از پاداشها به عنوان وسیلهای برای اعمال قدرت و تأمین اهداف منافع ملی استفاده میکنند، همانطور که در سیاست خارجی کشور تعریف شده است.
مذاکرات دیپلماتیک مؤثرترین وسیله برای حل منازعات و برای تطبیق منافع متعارض کشورها است. از طریق بدهبستانهای متقابل، تطبیق و آشتی، دیپلماسی سعی دارد تا به اهداف و مقاصد مورد نظر منافع ملی دست یابد.
بهعنوان ابزاری برای تأمین منافع ملی، دیپلماسی یک وسیلهی جهانی شناختهشده و پرکاربردترین وسیله است. مورگنتاو دیپلماسی را بهعنوان اصلیترین وسیله میداند. با این حال، همه اهداف و مقاصد منافع ملی نمیتوانند از طریق دیپلماسی تأمین شوند.
۲. تبلیغات:
روش دوم مهم برای تأمین منافع ملی تبلیغات است. تبلیغات هنر فروشندگی است. این هنر متقاعد کردن دیگران دربارهی مشروعیت اهداف و مقاصد یا نتایجی است که قصد دستیابی به آنها وجود دارد. تبلیغات شامل تلاش برای تأثیرگذاری بر روی کشورها به منظور نشان دادن ضرورت دستیابی به اهدافی است که یک کشور میخواهد به آنها برسد.
«تبلیغات یک تلاش سیستماتیک برای تأثیرگذاری بر افکار، احساسات و اقدامات یک گروه معین برای یک هدف عمومی خاص است.» — فرانکل
تبلیغات بهطور مستقیم به مردم دیگر کشورها معطوف میشود و هدف آن همیشه تأمین منافع شخصی—منافعی که بهطور انحصاری تحت تأثیر منافع ملی تبلیغاتکننده است—است.
پیشرفتهای انقلابی در وسایل ارتباط جمعی (اینترنت) در زمانهای اخیر دامنهی تبلیغات را بهعنوان وسیلهای برای تأمین حمایت از اهداف منافع ملی گسترش داده است.
۳. وسایل اقتصادی:
کشورهای ثروتمند و پیشرفته از کمکهای اقتصادی و وامها بهعنوان وسیلهای برای تأمین منافع خود در روابط بینالملل استفاده میکنند. وجود فاصلهی بسیار زیاد بین کشورهای ثروتمند و فقیر فرصت بزرگی برای کشورهای ثروتمند فراهم میآورد تا منافع خود را در برابر کشورهای فقیر ترویج کنند.
وابستگی کشورهای فقیر و کمتوسعه به کشورهای ثروتمند و پیشرفته برای واردات کالاهای صنعتی، فناوری، کمکهای خارجی، تسلیحات و فروش مواد خام، موجب تقویت نقش ابزارهای اقتصادی در سیاست خارجی شده است. در این عصر جهانیشدن، انجام روابط اقتصادی بینالمللی بهعنوان وسیلهای کلیدی برای تأمین منافع ملی مطرح شده است.
۴. اتحادها و معاهدات:
اتحادها و معاهدات توسط دو یا چند کشور برای تأمین منافع مشترک خود به امضا میرسند. این ابزار عمدتاً برای تأمین منافع مشابه و تکمیلی استفاده میشود. با این حال، حتی منافع متضاد نیز میتواند به اتحادها و معاهدات با کشورهای همفکر علیه رقبای مشترک یا مخالفان منجر شود.
اتحادها و معاهدات الزامات قانونی برای اعضای اتحادها یا امضاکنندگان معاهدات به وجود میآورند تا برای ترویج منافع مشترک توافقشده کار کنند. اتحادها ممکن است برای خدمت به یک نفع خاص یا برای تأمین تعدادی از منافع مشترک منعقد شوند. ماهیت یک اتحاد به ماهیت نفع که قصد تأمین آن وجود دارد، بستگی دارد.
بر این اساس، اتحادها یا نظامی هستند یا اقتصادی. نیاز به تأمین امنیت کشورهای دموکراتیک سرمایهداری در برابر تهدید گسترش "خطر کمونیستی" منجر به ایجاد اتحادهای نظامی مانند ناتو، SEATO، CENTO، ANZUS و غیره شد. بهطور مشابه، نیاز به مقابله با تهدیدات علیه سوسیالیسم منجر به تشکیل پیمان ورشو میان کشورهای کمونیست گردید.
نیاز به بازسازی اقتصادی اروپا پس از جنگ جهانی دوم منجر به تأسیس بازار مشترک اروپا (اکنون اتحادیه اروپا) و چندین سازمان اقتصادی دیگر شد. نیازهای منافع ملی هند در سال ۱۹۷۱ منجر به انعقاد معاهده صلح، دوستی و همکاری با اتحاد جماهیر شوروی(سابق) شد. به این ترتیب، اتحادها و معاهدات ابزارهای محبوبی برای تأمین منافع ملی هستند.
۵. وسایل قهری:
نقش قدرت در روابط بینالملل واقعیتی شناختهشده است. یک قانون نانوشته در تعاملات بینالمللی این است که کشورها میتوانند از زور برای تأمین منافع ملی خود استفاده کنند. حقوق بینالملل همچنین وسایل قهری که به مرز جنگ نمیرسند را بهعنوان روشهایی که کشورها میتوانند برای رسیدن به اهداف و مقاصد خود از آنها استفاده کنند، شناسایی میکند. مداخلات، عدمتعامل، تحریمها، بایکوتها، اقدامات تلافیجویانه، انتقامجویی، قطع روابط و بیوسایدهای biocides مسالمتآمیز از جمله وسایل قهری محبوبی هستند که یک کشور میتواند برای وادار کردن دیگران به پذیرش یک رفتار خاص یا خودداری از مسیری که بهعنوان زیانآور توسط کشور استفادهکننده از وسایل قهری تلقی میشود، استفاده کند.
جنگ و تهاجم بهعنوان وسایل غیرقانونی اعلام شدهاند، با این حال این روشها همچنان توسط کشورها در روابط بینالمللی بهکار گرفته میشوند. امروز، کشورها بهطور کامل اهمیت وسایل مسالمتآمیز حل اختلاف مانند مذاکره و دیپلماسی را بهعنوان روشهای ایدهآل برای ترویج منافع ملی خود درک میکنند. با این حال، در عین حال، کشورها همچنان از وسایل قهری، هرگاه آنها را مفید و لازم بدانند، استفاده میکنند. قدرت نظامی هنوز بهعنوان بخشی عمده از قدرت ملی تلقی میشود و اغلب توسط یک کشور برای تأمین اهداف و مقاصد مورد نظر خود استفاده میگردد.
استفاده از قدرت نظامی علیه تروریسم بینالمللی اکنون بهطور جهانی بهعنوان روشی طبیعی و عادلانه برای مبارزه با این تهدید پذیرفته شده است. امروز، افکار عمومی جهانی استفاده از جنگ و سایر وسایل قهری را برای از بین بردن تروریسم بینالمللی میپذیرد.
تمام این روشها توسط تمامی کشورها برای تأمین منافع ملی خود بهکار میروند. کشورها حق و وظیفه دارند که منافع ملی خود را تأمین کنند و آزادی دارند تا وسایل لازم برای این منظور را انتخاب کنند. آنها میتوانند از وسایل مسالمتآمیز یا قهری، هرگاه که بخواهند یا ضروری بدانند، استفاده کنند.
با این حال، در جهت منافع صلح، امنیت و رفاه بینالمللی، انتظار میرود که کشورها از استفاده از وسایل قهری، بهویژه جنگ و تهاجم، خودداری کنند. آنها باید بر روی وسایل مسالمتآمیز برای حل اختلافات و تأمین منافع خود تکیه کنند.
هنگام تدوین اهداف و مقاصد منافع ملی، تمام کشورها باید تلاشهای صادقانهای برای همخوانی آنها با منافع بینالمللی صلح، امنیت، حفاظت از محیط زیست، حقوق بشر و توسعه پایدار انجام دهند.
همزیستی مسالمتآمیز، حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات و همکاری هدفمند برای توسعه از جمله منافع مشترک و عمومی تمامی کشورها هستند. بهاینترتیب، همراه با ترویج منافع ملی خود، کشورها باید تلاش کنند تا منافع مشترک را در جهت منافع کلی جامعه بینالمللی حفظ و ارتقا دهند.
تمام این موارد ضرورت آن را ایجاب میکند که هر کشور سیاست خارجی خود را بر اساس منافع ملیاش، همانطور که تفسیر و تعریف شدهاند و هماهنگ با منافع مشترک بشریت است، تدوین و روابط خود را با دیگر کشورها مدیریت کند. هدف سیاست خارجی تأمین اهداف تعریفشده منافع ملی با استفاده از قدرت ملی است.
منبع:
National Interest: Meaning, Components and Methods (yourarticlelibrary.com)