یادداشتی از زندانی سیاسی سعید ماسوری در شروع بیست و چهارمین سالگرد حبس
06-02-2024
بخش گزارشها
147 بار خواندە شدە است
یادداشتی از زندانی سیاسی سعید ماسوری در شروع بیست و چهارمین سالگرد حبس
خبرگزاری هرانا – سعید ماسوری، زندانی سیاسی، با آغاز بیست و چهارمین سال زندانی خود، پیامی تأملبرانگیز منتشر کرد. وی در این پیام به تجربههای دردناک خود در زندان و وضعیت زندانیان سیاسی دیگر اشاره کرده است. آقای ماسوری همچنین بیست و سومین سال حبس خود را سالی خونین توصیف کرد و گفت که “هنوز گرمای نفس و نجوای را که در همین کشتارگاه قزلحصار به مسلخ بردند را بر گونه های خود احساس میکنم”.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سعید ماسوری، از قدیمی ترین زندانیان سیاسی ایران با نوشتن نامه ای به مناسبت ورود به بیست و چهارمین سال حبس خود، به اعدامهای اخیر در زندان قزلحصار اشاره کرده و نام زندانیانی مثل محسن شکاری و محمدمهدی کرمی را میبرد که اخیرا اعدام شدهاند. وی فضای حاکم بر زندان را به قبرستان انسانیت تشبیه کرده و از تجربه دردناک دیدن همبندیهای خود که برای اعدام برده میشوند، صحبت میکند.
متن نامه سعید ماسوری به این شرح است:
“ای عاشقان ای عاشقان امروز مائیم و شما
در پشت انبوه دیوارها و آنگاه سیمهای خاردار و باز دیوار و سیم خاردار، سلول مجرد و دیوارهای تقریباً به هم چسبیده آن، حفره ایی به نام پنجره و آنگاه من بیست و چهارمین سال زندان را آغاز میکنم.
همچون فرزند مریم که صلیبش را بر دوش میکشد، ۲۴ سال است که سنگینی دیوارهای قطور و میله های آن را تحمل میکنم. فضای خفقانآور آن را لحظه به لحظه زندگی کرده ام و همیشه به خود میگفتم که:
ما رخ ز شکر افروخته با موج و بحر آموخته زان سان که ماهی را بود، دریا و طوفان جانفزا
ولی بیست و سومین سال به گونه ایی دیگر بود. سالی خونین و شاید خونینترین سالهای این ۲۳ ساله. چرا که هنوز گرمای نفس و نجوای عزیزانی مثل زندانیان سیاسی محسن شکاری، محمدمهدی کرمی، سیدحسین حسینی، خدانور لجه ای، میلاد زهره وند و یا قاسم آبسته، ایوب کریمی و داوود عبداللهی (آسو) را که در همین کشتارگاه قزلحصار به مسلخ بردند را بر گونه های خود احساس میکنم.
گویی که صدای فریاد آنها را که هم از پشت همین دیوارهای کناریمان میشنوم… و انبوه دیگر هم که در صف کشتار و قتل عام قرار دارند. مثل خسرو بشارت، انور خضری، فرهاد سلیمی، کامران شیخه، مجاهد کورکور و رضا رسایی و …
چرا که ماران روئیده بر دوش این ضحاک هنوز از خون و مغز جوانانمان سیر نگشته و تازه خدای جنایت و کشتار و نه خداوند مهربانی و رحمت، دستورات این جنایت ها را بر زبان آن ضحاک جاری گردانده.
زندان به تنهایی می تواند قبرستان انسان و انسانیت باشد و آنگاه که مأموران کشتار و اعدام هر روز یکی را از کنارت، برای اعدام با دستبند و زنجیر به انفرادی میبرند و آخرین نگاهش بر تو قفل میشود و هیچ کاری از دستت برنمیآید…هر لحظه و پس از او حلق آویز و اعدام شده ایی و من تمام این یکسال را لحظه به لحظه با آنها اعدام شده ام. ولی به راستی تا کی… و تا به کجا…؟
قطعا تا به جایی که قطره قطره آزادیهای گرفته شده از مردممان را پس بگیریم و این البته بهایی بس خونین است که هر لحظه پرداخته و قرار است بیش از آن را هم بپردازیم. شاید این سرنوشت عاشقان آزادی و ایران باشد.
ولی خطاب به همه آزادگان و عاشقان ایران می گویم: ای عاشقان ای عاشقان امروز مائیم و شما افتاده در غرق آبه ایی، تا خود که داند آشنا
ما را از این دریای خون نمی توانند بترسانند و به خاطر عظمت و بزرگی آن عشق، در کانون این دریای خون هم به قول مولوی آشنا کردن (شنا کردن) خواهیم پرداخت تا ساحل آزادی و عدالت و برابری.
زندانی سیاسی سعید ماسوری دی ۱۴۰۲”
دکتر سعید ماسوری متولد ۱۳۴۴ است. وی به منظور ادامه تحصیل در کشور نروژ به سر میبرد تا اینکه در اردیبهشتماه سال ۱۳۸۰ به خانواده ایشان اطلاع دادند که سعید در حین بازگشت به ایران توسط ماموران وزارت اطلاعات در شهرستان دزفول دستگیر شد. او در تاریخ ۱۹ دیماه ۱۳۷۹ به اتهام عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران در شهرستان دزفول بازداشت شد؛ هر چند باید اشاره کرد که در اردیبهشت سال بعد به خانواده وی بازداشت او اطلاع داده شد. ایشان از زمان دستگیری مدت ۱۴ ماه را در یکی از سلولهای انفرادی اداره اطلاعات اهواز سپری کرد و پس از آن به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد.
این زندانی سیاسی نهایتا در سال ۱۳۸۱ در دادگاه انقلاب تهران با اتهام محاربه به اعدام محکوم شد ولی در نهایت حکم وی به حبس ابد تقلیل پیدا کرد.
آقای ماسوری از زمان بازداشت تا این لحظه بدون هیچگونه مرخصی در اماکن مختلفی از جمله بازداشتگاه اداره اطلاعات اهواز، زندان اوین و زندان رجایی شهر کرج حبس خود را سپری کرده است. این زندانی سیاسی در طی ۲۰ سال تحمل حبس، بارها و در مواجهه با اقدامات غیرقانونی مسئولان زندانها و نیروهای امنیتی اعتصاب غذا کرد و سابقه آسیبدیدگی جسمی و محرومیت از مراقب پزشکی در زندان را نیز دارد.