آیا تغییر ابزار وسایل تولید میتواند در روابط و مناسبات کار و سرمایه تاثیر گذار باشد؟(قسمت اول)/علی برومند
04-12-2020
بخش دیدگاهها و نقدها
999 بار خواندە شدە است
آیا تغییر ابزار وسایل تولید میتواند در روابط و مناسبات کار و سرمایه تاثیر گذار باشد؟
علی برومند
فناوری دیجیتال به عنوان ابزار و وسایل تولید در دست چه طبقه ایست؟
هرچند در قرن 18 مثل اکنون هم 1 درصد جمعیت موجود آن زمان را قشر بالای جامعه یعنی ثروتمندان تشکیل میداده اند. آنها مالک مهمترین منابع اقتصادی و ثروت جامعه بودند. آنها مثل امروز بر زندگی روزمره و تفسیر قوانین تسلط داشتند و خود از پرداخت هرگونه مالیات بکلی معاف بودند و یا به گونه ای پرداخت مالیات را دور میزدند و 99 درصد مابقی مستقیم یا غیر مستقیم برای 1 درصد ثروتمند کار میکردند. واما تقسیم ثروت موجود جامعه و تقسیم موقعیت و مقام اجتماعی بصورت ارثی و نسبت خونی از نسلی به نسل دیگر واگذار میشد و نسل دهقان، دهقان باقی میماند و نسل فئودال مالک ثروت جامعه میشد.
همچنین با شروع قرن 21 مالک مهمترین منابع اقتصادی در کنار زمینهای کشاورزی و املاک و مستغلات، کارخانههای صنعتی و دانش فناوری دیجیتال در دست 1 درصد جمعیت سرمایه داران متمرکز شده است، منابع اقتصادی و سرمایهی انباشت شده براساس قوانین قرن 18 به صورت ارثی و داشتن نسبت خونی از نسلی به نسل دیگر واگذار میشود کارگرزاده کارگر باقی میماند و نسل سرمایه دار سرمایه دار باقی خواهند ماند. در واقع ثروتی که از کار اضافی کارگر مزدبگیر بصورت ثروت و یا انباشت موجود است در دست 1 درصد جامعه متمرکز میشود و باعث کشمکش طبقاتی بین اقلیت ناچیزی که ابزارووسایل تولید را در اختیار دارند بوجود میآید. باید تاکید کرد که بدون مبارزهی طبقاتی برای سرنگونی سیستم سرمایه داری، سرمایه داری میتواند در رقابت با رقیبان خود و پایین آوردن دستمزد و حقوق مزدبگیران از یک سو وبا استفاده از فناوری جدید کارها را بسیار ساده کند و تخصص را در دست قشر بسیار کمی از کارگران فنی متمرکز سازد. که بر بستر تغییرات نوین در فرایند تولید تقسیم اجتماعی کار گسترش خواهد یافت واز خود بیگانگی انسانهای کارکن عمق بیشتری پیدا خواهد کرد.
کارل مارکس و فردریش انگلس در ایدئولوژی آلمانی در رابطه با از خود بیگانه شدن انسانهای کارکن چنین نگاشته اند:- "و بالاخره، تقسیم کار اولین مثال از این حقیقت را بدست میدهد که مادامی که انسان در یک جامعه دارای رشد طبیعی باقی میماند، یعنی مادامیکه بین نفع خاص و نفع عام فاصله ای وجود دارد، بنابراین مادامیکه فعالیت نه به صورت داوطلبانه بلکه به طور طبیعی تقسیم میشود، رفتار خود انسان به صورت قدرت بیگانه ای مخالف با او در میآید، که به جای اینکه در کنترل او باشد او را برده میسازد. زیرا به مجرد اینکه تقسیم کار موجودیت پیدا میکند، هر انسان از یک حوزهی فعالیت خاص و استثنائی که بر او تحمیل میشود و گریز از آن امکان پذیر نیست برخوردار میگردد. او یک شکارچی، یا یک ماهیگیر، یا چوپان، یا یک نقد بنویس است و اگر نمی خواهد وسایل معاش خود را از دست بدهد، باید چنان باقی بماند، حال آنکه در جامعهی کمونیستی که در آن هیچکس دارای حوزهی خاصی نیست و میتواند در هر رشته ای که بخواهد موفق میشود، جامعه تولید همگانی را تنظیم میکند و بدین گونه برایم امکان پذیر میسازد که امروز کاری و فردا کار دیگر را انجام دهم،صبح شکار کنم، بعد از ظهر به ماهیگیری بپردازم و عصر به دامداری و چون دارای ذهن نیز هستم پس از شام نقد بنویسم، و اینها همه بدون اینکه هیچگاه شکارچی، ماهیگیر، چوپانی یا نقد بنویسی بشوم"( صفحه 35 و 36 آرشیو مارکس و انگلس وب سایت آزادی بیان)
اما ورود فناوری دیجیتال به عنوان ابزار و وسایل تولید چه تغییراتی در روابط و مناسبات کاروسرمایه را دامن میزند.
بکارگیری فناوری بطور وسیع عمومن باعث تولید انبوه کالا میشود، باعث از بین رفتن خیلی از مشاغل فنی میشود و نقش محوری را که کارگران متخصص و فنی در قرن بیستم داشتند بسیار کمرنگ میکند و اساسن این نقش را به ماشینهای خودکار و بخش بسیار کمی از کارگران فنی محول میکند و از سویی به بخش کارگران خدماتی چه در کارخانههای تولیدی و چه در مؤسسات میافزاید. همچنین سطح استاندارد و کیفیت زندگی کارگران و مزد بگیران را پایین میآورد، فردگرایی در جامعه به اوج خود میرسد و از خودبیگانگی وسعت و گسترش بیشتری پیدا میکند. بیکاریهای پنهان( مثلن اگر کارگر و یا روزمزدی در روز یک ساعت کارکند از آمار بیکاران خارج میشود) بیشتر شده و مشاغل ساده شده با دستمزدهای زیر خط فقر گسترش مییابد( به ادارهی پست و کارگران خدمه در کشورهای صنعتی و نیمه صنعتی توجه کنید و همچنین با قول آمازون، گوگل، فیسبوک و...توجه شود) بکارگیری فناوری دیجیتال اکثر کارهای دستی و سخت را از بین میبرد و کارهای بسیار ساده را جایگزین میکند. همانطوری بکارگیری فناوری در صنعت کشاورزی باعث کاهش کشاورزان شد و آنها را یا روانهی کارخانهها کرد و یا به خیل بیکاران فرستاد. بر بستر این تغییرات حجم تولید محصولات کشاورزی افزایش بیشتری یافت. فناوری و صنعت اطلاعات و بازاریابی، فناوری ارتباطات و انتقال محصولات از نقطه ای به نقطهی دیگر. انتقال محصولات از کشوری به کشور دیگر سرعت بسزایی گرفت. در قرن گذشته محصولات مورد نیاز مردم به سختی وبا قیمت بالایی تهیه میشد. بعنوان مثال: امروزه روز لبنیات و گوشت، میوه جات و... موردنیازکشورهای اروپایی از آرژانتین، پرو، شیلی، آمریکای شمالی ، آفریقا، آسیا روزانه وارد و صادر میشود. امروزه شما میتوانید از طریق ابزارهای مجازی نیازهای روزمرهی خود را بدون اینکه از خانه خارج شوید سفارش دهید. تاثیر ابزارهای نوین چه خود کار و چه دیجیتال توانست گرههای حل نشدهی دوران کلاسیک را برای سیستم سرمایه داری بخشن باز کند، اما گرههای نوینی را در جهان فناوری دیجیتال بوجود آورد و این گرهها به قرار زیر است:
طولی نکشید که شتاب گرایش نزولی نرخ سود سرمایه داران جهانی را مجبور کرد که هر چه در چنته دارند به بازار ارائه کنند و فناوری ای که سالها از ترس خیل بیکاری و دامن زدن به فقر در صندوق خانههای فکری و انبارهایشان حبس شده بودند را به نام فن آوری دیجیتال و صنعت 4.0 با تبلیغات وسیع برای دلخوش کردن مردم در جامعه جا بیندازند، هرچند این صنعت از زمان گسترش اینترنت و آیفون Iphone در جوامع مختلف گسترش و ریشه دوانده است. سرمایه داری جهانی از ورود صنعت و فناوری خلاق، هوشمند و هدفمند را انقلاب صنعتی 4.0 نام مینهادهاند.
مسئلهی مهم دیگری که سالها است سرمایه داران را رنج و عذاب میدهد این است که کالای تولید شده مستقیمن بدست مصرف کننده نمی رسید و به وسیلهی واسطهها ی فنی وغیر فنی بسیار دست به دست میگردید تا به دست مصرف کننده برسد و این دست به دست شدن هزینه دار ویا انتقال کالای تولید شده از نقطهی شروع تولید کالا یعنی نقطهی الف تا به دست مشتری برسد و مصرف شود یعنی نقطه ب یا آخرین گردش کالا، زمان زیادی طی میشد تا به دست مشتری یا مصرف کننده برسد و این روند برای سرمایه دار هزینه بردار است. لازم به توضیح است، که هرچه زمان گردش و انتقال کالا از مرحلهی تولید تا مرحلهی مصرف از نظر زمانی بیشتر طول بکشد تا به دست مشتری برسد، به همان نسبت ارزش اضافی یا سود به دلیل هزینههای مرتبط تقسیم میشود و ارزش اضافی کمتری عاید سرمایه دار یا تولید کنندهی کالا میشود. مشکل این است که در فرآیند تولید کالا، چه تولید کار مولد و چه تولید کار نامولد در کارخانهها از شروع مراحل اولیهی تولید یا شروع فرآیند تولید، تا زمانی که آماده برای فروش در مقابل خریدار قرار میگیرد و به مصرف میرسد، همچنین در فرایند تولید کالای درون کارخانه ای و یا مؤسسات، مراحل زمانی انتقال قطعه و یا قطعات از دستگاهی به دستگاه دیگر را طی میکند. به عنوان مثال : مثلاً سر سیلندر یک موتور یا یک خودرویی را، که به شکل مواد خام و یا پردازش نشده وارد کارخانه میشود و برای تغییر شکل و یا پردازش این کالا تا مرحلهی مصرف را در نظر داشته باشید، پردازش میتواند چنین شروع شود: قطعه بوسیلهی دستگاههای مختلف مثل دستگاه تراش، دستگاه فرز، دستگاه بورقون یا مته زنی، دستگاه رزوه زنی، سنگ زنی و ..... دستگاههای دیگر پردازش میشود. مثلن قطعهی مورد نظر تا زمانیکه به عنوان کالای مصرفی به دست مشتری برسد، یک دوران یا زمان گردشی انتقال برای پردازش از مرحلهی مواد خام تا مرحلهی پردازش آن به کالا برای مصرف تغییر پیدا میکند، که این روند را زمان گردش یا مراحل زمان انتقال قطعه درون کارخانه ای، که به وسیلهی کارگران خدماتی انتقال مییابند مینامیم و درمسیر تبدیل کالا به پول است، که این روند هم برای سرمایه دار هزینه داراست واز ارزش اضافه ویا ساعات کار اضافه ای که به کارگر تولید کننده پرداخت نکرده است جبران میشود. تا اینجا کالا هنوز از کارخانه خارج نشده و یا صادر نشده است. مرحلهی بعدی صدور کالا از کارخانه و از طریق واسطهها به بازار داخلی و خارجی برای ارائه به مشتری یا خریدار شروع میشود، که این هم یک روند انتقالی یا گردش را به وسیلهی واسطهها، وسایل نقلیه همراه دارد، که بازهم برای سرمایه دار هزینه بردار است. روشن است که از مرحلهی شروع تولید کالا یعنی از نقطهی الف – زمان انتقال و یا گردش قطعهی مورد نظر ما تا مرحله ای که بدست مشتری یا خریدار یعنی آخر خط یا تا نقطهی ب برسد، زمان میبرد.همانطوری که در فوق ذکر شد، هزینهی زمان گردشی که کالا به پول تبدیل میشود، از ارزش اضافی کاسته میشود.
تلاش سرمایه داران برای جبران زمانهای از دست رفته یا کوتاهتر کردن فاصلهی زمانی بین تبدیل کالا به پول
لازم به توضیح است که سرمایه داران برای رفع و جبران این گونه از هزینهها و توانایی رقابت با سرمایه داران دیگر، بیکار نمی نشیند وبرای رفع هزینههای نامبرده با سرمایه گذاری در بخش تحقیقات، بازاریابی، ارتباطات، اطلاعات .. توسعه و گسترش فناوری دیجیتال و با مدرنیزه کردن ابزار و وسایل تولید، زمان گردش یا انتقال و فاصله زمانی بین تولید کالا را تا مصرف کالا کوتاهتر کنند. حقیقت این است که در کوتاه مدت بخشی از هزینههای سرمایه داران کاسته و جبران میشود، ولی باید دانست که هر اقدامی که به مدرنیزه شدن ابزارو وسایل تولید میانجامد، با از بین رفتن هزاران جایگاه کاری، بیکارسازی و خیل معترضین در جامعه روبرو خواهند شد، از سویی رقابت سرمایه داران برای اینکه بتوانند سود بیشتری ببرد، باعث مدرنیزه شدن ماشین آلات شده و تولید کالا انبوهتر خواهد شد، با این وجود سرمایه دار وارد یک دایره ای میشود که با وجود همهی اقداماتش برای رهایی از گرایش نزولی نرخ سود، باز هم موفق نشده و دوباره وارد دایرهی شیطانی رقابت با سرمایه داران دیگر شده و بحران سرمایه بروز میکند و مبارزهی طبقاتی هم دامنه دارتر میشود. از سوی دیگر با مدرنیزه شدن ابزار و وسایل تولید، کارها سادهتر میشود و کارگران ومزدبگیران بیشتر به خدمهی ماشینها درآمده و با دستمزد کمتری اجیر میشوند .
با گسترش کار خانگی از طریق دیجیتال، بخش زیادی از وقت و ساعات خصوصی مزدبگیران را به تصاحب خود درمی آورد. نباید از نظر دور کرد، که سرمایه دار بر بستر این وضعیت خواهد توانست قراردادهای فردی و موقتی را گسترش داده و قرارداد دائم را تا میتواند کاهش دهد. از این طریق سرمایه دار تواناییهای لازم را خواهد داشت، که دستمزد کارگران را تا خط فقر پایین نگه دارد. با پایین آمدن دستمزدها و بیکارسازیهایی که ظاهراً مسئولش مدرنیزه شدن دستگاههاست، قدرت خرید کارگران و مزد بگیران در جهان پایین خواهد آمد و بخش زیادی از کالاهایی که بشکل انبوه به وسیله خود کارگران و مزدبگیران تولید شده به مصرف نمی رسد، یعنی به سرمایه تبدیل نمی شود وسرمایه دچار بحران میشود. این وضعیت هم بخشی از بحران سردرگمی است، که سیستم سرمایه داری به سادگی توانایی خروج از آن را ندارد و نخواهد داشت. بر دوش این چنین وضعیتی است که فاز و یا فاصلهی زمانی بحرانهای سرمایه داری کوتاهتر شده و در فازهای کوتاه مدت دچار بحرانهای مداوم خواهند شد. بحران کنونی سرمایه داری، حتی تحلیل کنندگان رفرمیست را هم به این درک رسانده که با شعار 20 ساعت کار در هفته آنچنان مخالفتی نداشته باشند، امروزه در اکثر کشورهای صنعتی بحث درونی اتحادیههای کارگری بر سر 30 -20 ساعت کار در هفته است. همین بحث و مطالبه بحرانهای آیندهی نزدیک سرمایه داری را برنامه ریزی خواهد کرد. اما باید مطمئن بود که کارگران ومزدبگیران بدون مبارزه جانانه با سرمایه داران، 20 یا 30 ساعت کار درهفته وتامین هزینهی زندگی و استاندارد زندگی مناسب را دریافت نخواهند کرد.
تاثیر فناوری دیجیتال(رقمی) بر زندگی سیاسی و اقتصادی طبقهی کارگر و مزد بگیران ضد سرمایه
با ورود فناوری دیجیتال به مناسبات و روابط تولیدی در جامعه، دست یابی مزدبگیران را به آگاهی ریشه ایتر و همچنین پی بردن به رابطهی کار و سرمایه را مشکلتر و پیچیدهتر خواهد کرد. هرچند ما هم اکنون با این نوع پیچیدگی روبه رو هستیم. کارگری که در گذشته ارزش کار خود را هنگام تولید میتوانست درک کند و در این روند به آگاهی دست یابد، اکنون با ورود و تاثیر فناوری دیجیتال بر ابزار و وسایل تولید، اکثر کارگران به خدمه و کار چاق کن دستگاهها تبدیل شده و تبدیل خواهند شد و ارزش واقعی کار خود را به زحمت میتوانند درک کنند، زیرا نقش آفرینی خود را در فرآیند تولید به سختی میتوانند دریابند. (من حدود دوسال پیش مطلبی در این رابطه و فرایند تولید محل کار و کارخانهی خودمان نوشته ام)
فناوری دیجیتال چیست؟
به هرروی فناوری دیجیتال یا انقلاب صنعتی چهارم (4.0) عبارت است از مجهز کردن دستگاهها و صنایع موجود به نرم افزار و سخت افزارهای هوشمندی که ترکیبی از سیستمهای فیزیکی – اینترنتی، یا اینترنت اجسام و اشیاء و اینترنت سیستمهای مرتبط و زنجیره ای در تولید و فرآیند تولید و تصمیم گیری به صورت مستقل در داخل یک سیستم فیزیکی- اینترنتی به نام G5 میباشد که از آن بنام تکنولوژی تحرک و یا متحرک آینده یاد میشود.
تحقیقات مؤسسههای مختلف به خصوص مؤسسهی مک کینزی نشان داده است که بیشترین سود خالص کارخانه جات و شرکتها با صرفه جویی در هزینه تولیدی و نحوهی توزیع و ارتباط گیری با فروشندگان فرآوردههای تولیدی بدست میآید. بر اساس تحقیقات سال 2018 با ورود فناوری دیجیتال به بازار اقتصاد و تاثیرش بر صنایع مختلفی که مورد بررسی قرار گرفته اند، نشان میدهد که میانگین درآمد خالصی که تا پنج سال آینده از فروش فرآوردههای دیجیتالی بدست میآید بیش از 20 درصد نسبت به درآمد امروزی است و درآمد خالصی که از کاهش هزینهها بدست میآید بیشتراست و میانگین آن 36 در صد است.
تغییر و تحول در فناوری دیجیتال چگونه کسب و کار را مدیریت میکند؟
این فناوری به چهار شکل ارزش کسب و کار را مدیریت میکند: 1 -ارتباطات و اتصال توسعه یافته 2- اتوماتیزه کردن کارهای دستی 3- توسعه و رشد تصمیم گیری 4 - نوآوری محصول یا خدمات. ابزارهایی مانند تحلیل دادههای بزرگ، کاربردها، سیستمهای گردش کار و پایگاههای ابری، اغلب توسط سازمانهای گزینش بخصوص در بخشهای فروش و بازاریابی است.
بعد از تولید فرآوردههای کالایی، بازاریابی و فروش فرآوردهها کسب بیشترمزیت از سرمایه گذاریهای دیجیتال را ایجاد میکند. در روند رویکردهای دادهای بزرگ برای افزایش مشتری و تنظیم قیمت گذاری در آن واحد و یا فقط در همین لحظه یا زمان ( Just in Time) مورد استفاده قرار میگیرد. قرار براین است که صنعت و فناوری دیجیتال جای صنایع تولید انبوه را که همیشه بصورت تولید کور و عرضهی بدون توجه به مصرف و تقاضا را گرفته و رل بازی را عوض کند، یعنی برای رفع بحران مداوم کنونی سرمایه داری، اول متقاضی را بازاریابی کند و در حد بازاریابی و تقاضا و مصرف محصول وارد بازار کرده و بدون از دست دادن وقت، محصول یا کالا بدست مشتری یا خریدار برسد. بدین مفهوم که تا جایی که ممکن است از زمان گردش و یا دست بدست شدن کالاها بوسیلهی واسطهها بکاهد و از سویی انبارکردن کالاها را به صفر نزدیک کند. همچنین برای این که هزینههایی را مثل انبارهای عریض و طویل، سالنهای بزرگ مونتاژ با تسمه نقالههای عریض و طویل، و تخفیف تجمع مزد بگیران تولید کننده را در زیر یک سقف و ...، با تیمی کردن کار مزد بگیران بخش خدماتی کارخانهها و موسسات واز بین بردن اتاقکهای محل کار آنها ( طبق معمول تا چند سال پیش، کارمندان و کارکنان یک شرکت یا مؤسسه هر یک برای خود اتاقی به عنوان دفتر کار داشتند و قبل ازورود به این دفاتر حتمن میبایستی در بزنید وبا اجازه وارد دفتر کار آنها شوید. امروز به ندرت میشنوید کسی از دفتر کارش بگوید.اگر توجه کرده باشیم عموماً از میز کارشان صحبت میکنند تا دفتر کارشان، همچنین یکی از ابزارهایی که اکنون مفصلاً در موردش بحث میشود و در خیلی از موارد عملی شده است، کار در خانه است و کار نرم افزاری است و از طریق نرم افزارها و سخت افزارهایی( مثل لپ تاپ، آی پد و وسایل انتقال کارفکری) .زیرا با مدرنیزه و دیجیتال کردن جایگاههای کاری هم صرفه جویی در فضا یا دفترهای کاری وهم چرخشی کردن مسئولیتها، کلی هزینههای تولیدی را پایین میآورند و این فرایند کوتاه مدت تاثیر در گرایش نزولی نرخ سود سرمایه را خواهد داشت. در پایان قرن بیستم و اوایل قرن بیست ویکم، در آلمان بخشهای مختلف کارخانهها، شرکتها وموسسات به تیمها یا یونیتها تقسیم و تغییر یافتند و اعضای هر تیم که اساسن بیشتر از سه نفر بودند زیر یک سقف کار میکنند.با دیجیتالی شدن جایگاه کاری و سادهتر کردن کارها این کارکنان میبایست همه تا حد امکان بتوانند به صورت چرخشی کارهای محول شده به این تیم را انجام دهند.البته اشتباه نشود کارهای چرخشی داوطلبانه نیست و از سوی مسئول تیم تعیین میشود و شامل قانون هیرارشی بورژوازی است. چرخشی بودن کار روزانهی اعضای تیم برای کارفرما این سود را دارد که اگر کسی مریض شد وقفه یا اختلالی در روند تولید و کارها به وجود نیاید و همچنین تا مقطعی مانع کم کاریها و اعتراضات خواهد شد. باید توجه داشت که در این مورد کارها و تولیداتی که میبایست در یک ساعت یا یک روز و یا یک هفته تمام شود به تیم محول میشود ونه به فرد. و ایجاد این تیمها سودش برای کارفرما این است، که اعضای تیم خود به اهرم کنترل کنندهی خود تیم تبدیل میشود.
فناوری دیجیتال قرار است فاصله زمان بین تولید تا مصرف را به حد اقل برسانند
درگذشته صنایع و مؤسسات آنچنان به بازاریابی و مشتری اهمیتی نمی دادند، و همیشه مشتری یا خریدار میبایست به دنبال کالا بدود. یکی از اهداف فناوری دیجیتال این است، که به وسیلهی ابزارها و اهرمهای هوشمند به بازاریابی مدرن و هدفمند بپردازد. بازاریابی حاکم در مناسبات امروزی از نظر روانی چنان مصرف کننده را در محاصرهی خود دارد، که مصرف کننده، بیش از آن چیزی را که نیاز دارد میخرد و به مصرف میرساند( در کشورهای مختلف شیوه و روش خاص خود را در جذب خریدار و مشتری دارند. مثلن در آلمان اکثر فروشگاههای زنجیره ای مواد غذایی، بوتیکها،فروشگاههای پوشاک و... دارای کارتهای الکترونیکی جمع آوری امتیاز به خریداران یا مشتریها ارائه و عرضه میکنند، که بتوانند خریدار را برای همیشه به سوی خود جذب و از او خریدار دائمی بسازند. که در این زمینه تا حدودی موفق هم هستند وبا صندوق پستیهای الکترونیکی که از مشتری خود دارند میتوانند با ارائه کالاهای مختلف خود مشتریان را روانکاوی کرده و اذهان آنها را برای خرید و مصرف کالای بیشتری آماده کنند. یعنی فناوری دیجیتال توانسته خریدار و مصرف کننده را در هر لحظه در دسترس فروشندههای کالاهای مختلف داشته باشد و برعکس.
ما امروز با فناوری دیجیتال شرکتها، مؤسسات و تامین کنندگان کالای مصرف کنندگان مختلفی رو به رو هستیم ، که از طریق پست الکترونیکی سفارشات مصرف کنندگان را مثل لباس، کفش و لوازم خانگی و غیره را تامین کرده و امکانات را در بازاریابی چنان ساده نموده اند که خرید و یا پس دادن کالای مورد نظر تضمین شده است، که سفارش دهندهی لباس، کفش، وسایل خانه و آشپزخانه و ... در صورت ناراضی بودن، میتواند کالای سفارشی را با هزینه و مسئولیت فروشنده از طریق پست پس بفرستید.
مرسدس و انقلاب صنعتی چهارم 4.0
سیستم حمل و نقل هوشمند
مرسدس از کامیونهای هوشمند تا هواپیماهای بدون سرنشین، فناوری جدید و فرصتهای موجود به منظور طراحی رباتیک، یادگیری ماشین و هوش مصنوعی را به کار گرفته است. کامیونهای هوشمند مرسدس بنز 2025، اولین کامیون خودمختار در جهان است، که چشم انداز صنعت حمل و نقل در آیندهی نه چندان دور را نشان میدهد. بدون شک تغییری اساسی در وظایف رانندگان کامیون بوجود خواهد آمد. خودرو هوشمند و خودکار مرسدس بنز f015 شبیه یک اطاق نشیمن لوکس است و دیگر در حمل و نقل مسافران احتیاجی به راننده ندارد. مرسدس بنز با اولین افتتاح جهانی فناوری دیجیتال(globalen Digital Delivery Hubs) در پرتغال- شهر لیسبون و اسرائیل- شهر تل آویو، اولین و مهمترین قدم برای دگرگونی فناوری دیجیتال را پایه ریزی کرده است. دبی میخواهد اولین کشور جهان باشد که ارائه خدمات تاکسی پروازی را در دسترس قرار دهد و تا سال 2030 قصد جابجایی 25% مسافرین را با استفاده از وسیلهی نقلیه خودکار جابجا کند. اما هواپیمای بدون سرنشین Volocopter توسط شرکت دایملر ساخته شده است. اخیرا دایملر Daimler شصت در صد از سهام Hailo را که با My Taxi ادغام شده است و همچنین شرکت لیزینگ اتلون را خریده است. Volkswagen, Toyota GM( جنرال موتورز، تویوتا و فولکس واگن) در حرکتی مشابه، به ترتیب در uber,Gott, lyft سرمایه گذاری کرده اند.
سیستم حمل و نقل هوشمند
دیجیتالی کردن زیر ساخت حمل و نقلها نه تنها ظرفیتها، بهره وری انرژی و کارایی حاملین حمل و نقل را بالا میبرد، بلکه هزینههای حمل و نقل و عملیاتی آنها را کاهش میدهد. و از سوی دیگر افزایش قابلیت اطمینان و ایمنی ترافیک را به طرز چشم گیری فراهم میآورد. ادامه دارد
علی برومند 14 آذر 1399