به یاد خیزش آبان 1398/علی برومند
16-11-2020
بخش دیدگاهها و نقدها
1020 بار خواندە شدە است
به یاد خیزش آبان 1398
موقعیت جنبش کارگری ازخیزش 1396،آبان 1398 تا کنون
ما دوباره با خواست نان، کار، آزادی ادارهی شورایی وارد خیابانها خواهیم شد
جنبش کارگری ایران در مبارزات چند سال گذشتهی خود و بهخصوص درسه سال گذشته( دی ماه 1396 تا کنون) پله به پله به جناحهای مختلف سرمایهداری و حاکمان مرتجع اسلامی نشان داد که قدرت اصلی و اساسی و تعیین کنندهی انقلاب آتی جامعهی کارگران و مزد بگیران اند، از سویی با عمل انقلابی خود ثابت کرد که فقط و فقط خود طبقهی کارگرو مزدبگیرانند که سیستم سرمایهداری درایران را میتواند نابود کنند و خود را رها کرده و در ادامه جدال با سرمایهداری حاکم همهی انسانها را از بربریت سرمایه نجات دهند. هدف و جدال طبقهی کارگر و مزد بگیران تنها نابودی هیئت حاکمه نیست، بلکه هدفش نابودی کل سیستم سرمایهداری در ایران است.
با به میدان آمدن بخشی از جنبش کارگری در دی ماه سال 96 دولت سرمایهداری، احزاب وسازمانهای چپ و سندیکاچیها غافلگیر شدند و در روند مبارزات خود به همه ثابت کردند که تجربهی شوراهای کارگری سال 57 را از یاد نبرده اند و در پلههای بعدی مبارزات خود، این تجارب را برای روبیدن و پاکسازی حاکمان اسلامی و سیستم سرمایهداری در ایران به کار خواهند گرفت. هرچند نباید از قلم انداخت، که اکثر احزاب، سازمانها و افراد چپ سنتی مبارزات خیابانی طبقهی کارگر و خانوادههایشان را در مقابل رژیم درنده و نئولیبرال اسلامی ، مبارزات صنفی صرف و یا معترضان اقتصادی نامیدند. البته دلیلش هم روشن بود، زیرا جنبش کارگران و مزد بگیران،احزاب، سازمانها و سندیکاها را دور زد و غافل گیرشان کرد و نشان داد که آنها هیچ نقشی در تصمیم گیری این جنبش ندارند و نخواهد داشت. اما دیدگاه محافظهکارانه برخی از جریانهای چپ تا آنجا پیش میرود، که وقتی خودش منفعل است نتیجهی انفعالش را به گردن مبارزات "اکونومیستی" جنبش کارگری و نبود مبارزات سیاسی درون این جنبش میبیند. بخش زیادی از جریان چپ، مبارزات سیاسی اقتصادی کارگران و مزد بگیران را از سال 1396 تا کنون به پایین ترین سطح تنزل میدهند و نمیتوانند و یا نمیخواهند باور کنند که وقتی پایینیها اعتصاب میکنند و با زن و بچه به خیابانها میآیند، وقتی کارگران و مزد بگیران در چندین شهر حتی کوتاهمدت قوانین سرمایهداری را به هم میزنند و کنترل خیابانها را به دست میگیرند این یک برآمد سیاسی اقتصادی کارگران است و هیئت حاکمه و سیستم سرمایهداری را نشانه گرفته است و یک خیزش صرفاً اقتصادی نیست. دردی ماه سال 1396 اعتراضات مردم، کارگران و مزد بگیران در اکثر شهرهای بزرگ ایران برعلیه رژیم سرمایهداری جمهوری اسلامی گسترش پیدا کرد. اعتراضات از مشهد و شهرهای بزرگ استان خراسان آغاز شد. شعارها با«نه به گرانی» علیه فساد اقتصادی و سیاسی حاکمان، علیه بیکاری، شعارهایی علیه ولایت فقیه و علیه خامنه ای را همراه داشت. اعتراضات در کوتاه مدت به 160 شهر گسترش یافت و در بیش از 42 شهر با پلیس سرکوبگر حافظ سرمایه درگیر شد؛که بنا به آمار خود رژیم 60 دفتر امام جمعه تخریب وبه آتش کشیده شد. آتش زدن بانکها، ساختمانهای دولتی و حمله به نیروهای سرکوبگر و ایستگاههای پلیس و .. درگیریهای خیابانی و 54 نفر کشته و 5000 نفر دستگیر شدند( البته کشته شدگان و مجروحین و .. بیشتر از این آمار بوده که رژیم اعلام کرده است). در سال 1396 و 1398 اعتراضات سراسر کشور را دربرگرفت. در حد فاصل این دو سال اعتراضات، اعتصابات و تظاهراتهای زیادی مانند هفت تپه، هپکو، کامیون داران، بازنشستهها و اعتراضات دختران خیابان انقلاب، زمینه ای برای خیزش سراسری آبان 1398 شد. خیزش و اعتراضات سراسری در پی سه برابر شدن قیمت بنزین اوج گرفت. درفاصل روزهای 25 تا 29 آبان، 29 استان و 500 نقطهی کشور با سرکوبگران رژیم درگیر شدند و به گفتهی رژیم دروغگو 130 نفر کشته شده اند ولی آمار کشته شدگان بیش از اینها بوده است . چنانکه خبرگزاری رویترز در 23 دسامبر 2019 تعداد کشته شدگان را 1500 نفر اعلام کرد و چندین هزار نفر از معترضان دستگیر، زندانی و تعداد زیادی زخمی شدند. جدا از این خیزش سراسری، در طول سال 1398 بیش از 1250 اعتراض و اعتصاب کارگری، 98 مورد اعتراض دانشجویی و 300 مورد اعتراضات عمومی مردم رخ داده است. در صورتی که در سال 97 بیش از 1700 اعتراض و اعتصاب رخ داد. البته لازم به توضیح است که کاهش اعتراضات کارگری 98 نسبت به سال 97، سرکوب شدید از سوی نیروهای سرکوبگر رژیم سرمایه، ترور قاسم سلیمانی و شیوع بیماری کرونا در اواخر سال تاثیر گذار بوده. در سال 98 تجمع روی ریل راه آهن، بستن جادهها و بستن در ورودی محل کار مجموعاً 13 مورد. راهپیمایی در سطح شهر 9 مورد،اقدام و تجمع مشترک و همزمان 25 مورد، اعتراض و تظاهرات خیابانی همراه خانوادهها 11 مورد.
به باور من، دادهها، آمارها و مبارزات جنبش کارگری این را بیان میکند، که طبقهی کارگر و مزدبگیران ایران در حال یک گذر از اعتصابات و اعتراضات درون کارخانهها و مؤسسات به خارج از کارخانه و هدف گرفتن دولت سرمایهداری در سطح خیابانهاست، این نوع گذار خود را در جنبشهای مختلف جهانی از جمله جنبش مزد بگیران آبان ماه 1398 در ایران نشان داد، که دیگر این طبقه اعتماد کم و بیشی که به احزاب و سازمانهای چپ سنتی داشته اند اساساً از دست داده است و با جنبش خود انگیخته اما آگاه خود،این احزاب را دور زده و در چهار گوشهی جهان وارد نبرد کارخانه ای و خیابانی با سرمایه داران محلی و جهانی شده است( مثال: جنبش وال استریت در آمریکا، جلیقه زردها در فرانسه).هرچند موقتاً شیوع کرونا تاثیر منفی بر روی جنبش کارگری خواهد گذاشت و مدتی جنبش مزدبگیران را گیج خواهد کرد ودر جنبش کنونی مبارزات اتحادیهها وسندیکاها را به حاشیه خواهد راند. همچنین جنبش کنونی روزنههایی را با خود به همراه دارد و میتواند در برجسته کردن و ضروری ساختن جنبش شوراهای ضد سرمایهداری نقش مهمی داشته باشد.
اما جامعهی ما در چه وضعیتی قرار دارد؟ بررسی زیر براساس نارضایتیها، اعتراضات، اعتصابات کارگران و مزد بگیران و تظاهراتهای خیابانی است. بررسی من بعنوان یک رهنمود و یا فرم ایدئولوژیکی نیست، بلکه یک بررسی و تجزیه و تحلیل است که حدوداً بر بستر یک وضعیت عینی تکیه دارد ولی با وجود این هرآنچه را که من در مطلب حاضر مینویسم یک چارچوبهی ایدئولوژیکی ندارد و نیست، بلکه به صورت پیشنهاد برای مبارزات نظری و عملی به جنبش مزد بگیران بخصوص جنبش مزد بگیران ایران است. بالاخره ما کارگران( وقتی از ما کارگران صحبت میکنم،منظورم کمونیستها، سوسیالیستهایی هم هست که جنبش کارگری در کوران مبارزات خود تربیتشان کرده است) میتوانیم نتیجه آموزشهای تاریخی خودمان را برای پیشبرد و خروج از وضعیت کنونی برای جنبش کارگری به بحث و جدل نظری گذاشته و به عنوان پیشنهاد عملی اعلام کنیم و سراسر جامعه را با ایجاد شوراهای سراسری ضد سرمایهداری خود هدایت کرده و کثافات هیئت حاکمهی اسلامی و سیستم سرمایهداری را به زباله دانی تاریخ بریزیم.
اعتصاب و تظاهرات خیابانی در آذرآب و هپکو در سال 1396، تظاهرات در شهرهای مختلف و مبارزات پیاپی کارگران هفت تپه و فولاد اهواز در برآمد مبارزاتی خود نشان میدهند که وضعیت موجود مبارزهی طبقاتی کارگران و مزد بگیران وارد فاز بالاتری از مبارزهی ضد سرمایهداری شده و به مرور روندی صعودی را طی میکند. در این وضعیت اکثر نیروهای چب و آنهایی که خود را فعالین کارگری معرفی میکردند، غرق افکار و اعمال رفرمیستی چپ و راست شده بودند و شعار سندیکالیستی مثل ایجاد سندیکا و اتحادیه سراسری را برای کارگران و مزد بگیران تبلیغ و ترویج میکردند، اما پنهان نماند که ما(منظور از ما، مبارزان و فعالین جنبش شوراهای ضد سرمایهداری است) در همهی مطالب و نوشتههایمان در مقابل شعار و تبلیغ و ترویج رفرمیستها، به شعار ایجاد شوراهای انقلابی ضد سرمایهداری کارگران به منظور تسخیر و هدایت کارخانهها ومؤسسات دولتی و غیردولتی و به زیر فرمان درآوردن و هدایت ابزار و وسایل تولیدی یدی وابزارو وسائل تولیدی فکری باور داشتیم و باور داریم.
ولی رفرمیستهای چپ و راست در پشتک وارو زدن استادند و توانا. این گروه در هر شرایطی بدون اینکه از تجارب انسانها درس بگیرند، با یادگیری تئوری بلبل زبانی، بیشتر برای مغشوش کردن واقعیات درون جامعه آمادگی پیدا میکنند و آگاه به تصمیم سریع به تغییر موضع در شرایط بقول خودشان مناسب برای بهره برداری کاذب از جنبش کارگری و همچنین آمادگی برای رنگ عوض کردن و طبق معمول نان را به نرخ روز خوردن و همرنگ جماعت شدن را پیشه خود میکنند. اما برخی از این احزاب و سازمانها در انقلاب شکست خوردهی 57 از هم صدا شدن با عوعو ضد انسانی خمینی دریغ نکردند و اکنون هم با هم صدایی با حاکمان سیاسی و اقتصادی رژیم کنونی به عوعو "ضد امپریالیستی" ادامه میدهند و پیشنهاد همکاری و سرکوب انقلابیون را میدهند. نباید فراموش کرد، که ضد انقلابیونی مثل حزب توده، فداِئیان اکثریت، بخشی از سه جهانیها و بخشی از تروتسکیستها، بخشی از مائوئیستها و استالینیستها کما کان دارای تاکتیک گذشته میباشند و آماده گی تکرار اشتباهات گذشته شان را دارا میباشند. نتیجه اینکه ما باید بسیار هوشیار باشیم. ما باید چهارچشم وچهارگوش مواظب این گونه احزاب و سازمانهایی که از تبار ایدئولوژی استالینیستها و مائوئیستها یا وابستگان فکری شوروی دیروزی و نامبردگان بالا هستند، باشیم.
اما برآمد جنبش مبارزاتی طبقهی کارگر و مزد بگیران هفت تپه و فولاد اهواز امکان داد که نیروهای رفرمیست بدون انتقاد از مواضع و شعار کارگران آن را تبلیغ کنند. بهرحال مبارزان هفت تپه در روند مبارزات ضد سرمایهداری به این رسیدند که تلاشهای مکررشان برای به دست آوردن مطالباتشان با مدیران کارخانه چه دولتی و چه خصوصی نتیجهی آن چنانی نداشته است. بر بستر این وضعیت کارگران و مزدبگیران هفت تپه از طریق ایجاد شوراهای کارگری و خود مدیریتی، خواهان به دست گرفتن سرنوشت خود بودند؛هر چند هنوز این خواسته مسئله کارگران و مزد بگیران میباشد. درواقع این مطالبه میتواند به شعار سراسری کارگران و مزدبگیران تبدیل شود. بهر حال شعار کار، نان، آزادی، ادارهی شورایی باعث چرخش 180 درجهی سندیکالیستها و اتحادیه چیها و در کل اپورتونیستهای چپ و راست شد ه است.
بعد از اعلام ادارهی شورایی شرکت هفت تپه از سوی کارگران و مزد بگیران این شرکت، بدون استثنا اکثر جریانات چپ رنگ عوض کردند و شعار ادارهی شورایی را به شعارهای خود تبدیل کردند بدون اینکه توضیح مشخصی از شکل و محتوای ادارهی شورایی بدهند.
امروزه جریانهای چپ چه در گفتگوهای پالتالکی و چه در نشریهها و سخنرانیهایشان بی محتواترین وبی شکل ترین تعریفها را از شوراهای کارگری برای طبقهی کارگر و مزدبگیران نوشته و تعریف کرده و در آینده هم هم چنان تعریف خواهند کرد.
اما وقتی کارگران و مزدبگیران در چندین شهر، چندین کارخانه و چندین مؤسسه به اعتصاب و اعتراض روی میآورند، و وقتی کارگران هفت تپه با خانوادههای خود در خیابانهای شوش تظاهرات میکنند و برای به دست آوردن مطالبات به حق خود در مقابل فرمانداری شوش به اعتراض میپردازند و وقتی که هفت تپه ایها بیش از 100 روز به اعتصاب ادامه میدهند و نام پایتخت اعتصاب جهانی را بدست میآورند، و وقتی کارگران هپکو به دلیل دروغ و نارو زدن دولت و حاکمیت سیاسی دوباره به اعتصاب و اعتراض خیابانی روی میآورند و با همکاری کارگران آذرآب، اتوبانها و ریل راه آهن اراک را به تصرف خود درمیآورند و با نیروهای مسلح سپاه درگیر میشوند، آیا این یک مبارزهی صنفی و یا یک اعتراض اقتصادی است؟ آیا میشود درگیری خیابانی کارگران هپکو و آذرآب با نیروهای سرکوبگر رژیم را در اراک " معترضین اقتصادی" نام نهاد؟ آیا تجربهی همکاران هفت تپه را میشود اعتراضات صنفی دانست؟ چپ خود میداند که به حاشیه رفته است و بدنه اش روز به روز در حال ریزش است. متاسفانه چپ موجود به چنان خمودگی دچارشده است، که توانایی دیدن بجز خود را ندارد. چپ موجود نمیتواند بفهمد که برآمد جنبش کارگری بخصوص از دی ماه 96 نشانهی این است، که کارگران ، مزدبگیران و مردم معترض دیگر نمیخواهند مثل گذشته زندگی کنند، دیگر نمیخواهند قول و قرارهای دروغین را باور کنند، دیگر به حاکمیت اهمیتی نمیدهند، دیگر سیستم سرمایهداری چه خصوصی و چه دولتی را نمیخواهند بپذیرند و دیگر .... و دیگر بربستراین روند است که حاکمیت برای سرکوب جنبش کارگری متحد میشوند ولی طولی نمیکشد که حاکمیت ترک برداشته و در روند مبارزهی ضد سرمایهداری کارگران و مزدبگیران،اختلافات ارتجاعی درون رژیم شدت بیشتر و بیشتری را خواهد گرفت و این روند تا جایی پیش خواهد رفت که دولت، حاکمیت سیاسی و احزاب عاجز از حل این وضعیت بحرانی میشوند و تنها رویکرد برای حل بحران در جامعه، حاکمیت سیاسی و اقتصادی کارگران و مزدبگیران خواهد شد. و این امر مهم فقط به وسیلهی ایجاد سراسری شوراهای کارگری ضد سرمایهداری کارگران و مزد بگیران عملی است. باید توجه کرد که شورشهایی که از سوی بخشی از جنبش کارگری در سال 96 شروع شد و در سال 98 با شدت و توان بیشتری ادامهیافت، نشان میدهد که جنبش کارگری در نبرد طبقاتی به خود اتکا دارد و نه به حزبی، سازمانی و یا اتحادیه ای.
نتیجه گیری: وضعیت و موقعیت کنونی جنبش کارگری نشان میدهد، که برآمد جنبش کارگران و مزدبگیران توهمها را نسبت به جناحهای رژیم درهم شكسته است و ظاهراً به عقب نشسته است، و ما با پلههای تعرضی تر طبقهی کارگر مواجه خواهیم بود.
زنده باد تداوم انقلابی مبارزات کارگران و مزدبگیران
زنده باد شوراهای سراسری ضد سرمایهداری کارگران و مزد بگیران
24 آبان 1399
نوامبر2020
علی برومند