اداره شورایی جامعه/مراد عظیمی
13-10-2020
بخش زنده باد شوراها
1639 بار خواندە شدە است
بە اشتراک بگذارید :
اداره شورائی جامعه
شما مردم، جوانان، زنان، مردان با سردادن شعار خامنه ای قاتل است، ولايتش باطل است،اصولگرا، اصلاح طلب ديگر تمام ماجرا، اسلام را پله کردند مردم را ذله کردند، پليس برو دزدو بگير، خامنه ای قاتل است ولايتش باطل است، میجنگيم، میميريم، ايران را پس میگيريم ووو در ترجمانش عليه 40 سال روابط بهره کشی سرمايه داری با ساختار سياسی ديکتاتوری مذهب شيعه با ساواما خلف تکامل يافته ساواک، عليه اختناق، سانسور، قتل، اعدام، شکنجه، زندان، سنگ سار، بريدن دست، شلاق زدن در ملا عام، زنان را نصف مردان شناختن، با به رسميت شناختن تبعيض جنسی، ترويج تن فروشی به نام صيغه، ازدواج دختر بچهها، کودکان خيابانی، عليه دزدی و چپاولگری ، گرانی، فقر، بيکاری گسترده، دستمزدهای زير خط فقر، قراردادهای سفيد امضا، قراردادهای موقت، به تعويق انداختن و ملاخورکردن دستمزد کارگران و حقوق بازنشستگان، لگدمال کردن حق بيان، نوشتن، تشکل، اعتصاب، حق آزادی فرهنگ وهنر، تبعيض عليه باورهای مذاهب اقليت، سنی، تصوف، يارساران، بهائی، مسيحی، يهودی و زرتشتی و تبارهای اقليت آذری ، کرد، عرب، بلوچ، لر، ترکمن ،در يک کلام عليه استثمار سرمايهداری، عليه بی عدالتی و زير پاگذاشتن حقوق دموکراتيک قيام کردهايد.
1-مقولهی دولت
دولت ساختاری اجتماعی ساختگی، ولی ملت يک هستی واقعی است. دولت ملی پديدهایست که در قرن نوزدهم با عروج طبقهی سرمايهدار، يا بورژوازی اروپا، بقدرت پديدار شد. بنابر اين دولت-ملت زادهی مدرنيته سرمايه داری است. ملت-دموکراتيک بديل دولت-ملت است. دولت سرمايهداری برای بقا و تحکيم سيادتش بايد بر ملت يا جامعه حکومت کند. ملت برای رهائی اش از سلطه دولت سرمايه بايد نفس دولت را نفی کرده، بجای دولت-ملت بديل ملت-دموکراتيک را سامان دهد. به سخن ديگر، مردم ايران با رعايت حقوق برابر برای باورمندان مذاهب، شيعه، سنی، تصوف، يارسايان، مسيحی، يهودی، زرتشتی و ناباوران مذهبی و تبارهای فارس، ترک، کرد، عرب، بلوچ، ترکمن، لر، با سامان دادن شوراهای محلات، مناطق و شهرها به شيوه دموکراتيک از پائين و مستقيم در فدراسيونهای دموکرتيک جوامع ايران را اداره کنند.
2- حکومتهای سرمايهداری
تمام حکومتهای دموکراتيک از بالا، ديکتاتوریهای سکولار، ديکتاتوریهای مذهبی،ازجمله حکومت ديکتاتوری ايدئولوژی مذهب شيعه، حکومتهای نيمه دموکراتيک ازبالا ونيمه مذهبی، ساختارهای قدرت سياسی طبقات سرمايه دار برای استثمار طبقات کارگر و زحمتکشان را شکل میدهند. در ابرامپرياليسم آمريکا با دموکراسی از بالا سهم %99 مردم آمريکا از دموکراسی محدود به اين بوده است که هر 4 سال يک روز پای صندوقهای رای رفته و اين يا آن انگل صاحب ميليونها و ميلياردرها را انتخاب کنند تا آنها را برای 4 سال استثمار کنند. دراعتراضات وال استريت-بازار بورس نيويورک- در سال 2011، بدرستی معترضين شعار دادند ما نماينده %99 مردم هستيم، نه %1 بلکه اظهار میشود % ا/0 بيش از %50 ثروت جامعه را تصاحب کرده اند. بی دليل نيست که در ثروتمندترين ابرامپرياليسم آمريکا بيش از %40 مردم زير فقر زندگی میکنند و غيره. در ديکتاتوری مذهبی ايران نيز يک اقليت انگل نازل ثروت جامعه را میچاپند. اگر در زمان ديکتاتوری شاه سابق آشنائی با و يا رشوه دادن به يکی از اعضای ساواک، دستگاه امنيتی، امتيازی را کسب می کرد، امروز به جای اعضای ساواک، برای تامين منظوری به آخوندها رشوه دهند. اگر در زمان ديکتاتوری شاه، قدرتمندان انگل کراوات و پاپيون زده سوار ليموزين میشدند و شمال شهر تهران عيش و عشرت میکردند، امروز انگل آخوندها و انگل پيراهن پوشهای مدل آخوندی با ته ريش سوار ليموزين میشوند و در شمال شهر تهران خوش گذرانی میکنند.
3- قيام
قيام فرخنده شما در راستای نبردهای خيابانی نياز به تشکل و سازمان يابی و رهبری نوينی دارد. اما، سازماندهان و رهبران اين قيام شما مردم هستيد. قيام شما نيروهای سرکوبگر رژيم را به خيابانها کشانده و فضای مناسب برای سازمان يابی در محلات کارگری پديدار گرديده است. گرچه، از دير باز در دموکراسیهای از بالا شوراهای محلات ايجاد شده اند، ولی، اين نهادها مستقل نبوده و با پيروی از سياست گذاری از بالای دولت مرکزی فعاليت میکنند. همچنين، در اواخر جنگ جهانی اول، درسال 1917، در روسيه شوراهای کارگری سرکشيدند. اين شورا ها زير رهبری احزاب منشويک، اس آرها ، يا سوسياليستهای انقلابی، و بلشويکها بودند. لنين با کاربرد راهکارهائی موفق گرديد اکثريت شوراهای کارگری را به سوی حزب بلشويک جذب کند. در پيآمد انقلاب اکتبر، نه شوراها، بلکه لنين و حزب بلشويک به نام شوراها حکومت سرمايه داری دولتی را تاسيس نمودند... به نتيجه، لنين و حزب بلشويک تجربه مفيدی از جنبش شورائی کارگران روسيه به نسلهای آينده به ارمغان نگذاشتند.
4- محلات کارگری
اکثريت غالب جمعيت مردم ايران را طبقه کارگر و خانوادههايشان تشکيل میدهند. طبقه کارگر در محلات کارگری زندگی میکنند. بنا براين محلات کارگری در فراز و فرود جامعه نقش محوری دارند.
5-شورای محله
1-5 خصلتهای شورای محله
يکم، شورای محله تشکلی دموکراتيک از پائين و تجلی اراده مستقيم مردم محله است. دوم، ش م نهادی خودمديرت، يا به سخن ديگر، ش م برنامه و اهدافش را خود طرح کرده و بمورد اجرا میگذارد. سوم، جنبش ش م تلاش میکند همه ساکنان محله زنان، مردان، جوانان دختر وپسر تا افراد سالخورده را با رعايت برابری باورهای مذهبی و تباری ساکنين محله در جنبش شورای محله شرکت کنند. چهارم، ش م دونفر هماهنگ کننده، يک نفر زن و يک نفر مرد انتخاب میکند. پنجم، شورا برای راهبرد عرصههای گوناگون محله، کميسيونهای گوناگون و نمايندههائی برای شورای ناحيه با رای مستقيم و علنی انتخاب میکند. ششم، حداقل %40 اعضای کميسيونها و نمايندگان را زنان شامل میشوند. هفتم، اعضای کميسيونهای گوناگون و نمايندهها به ش م پاسخگو بوده و به محض تخلف از تصميمات شورا برکنارخواهند شد. هشتم، در اولين فرصت، شورای محله آغازين برای تشکيل شورای محله همسايه تلاش خواهد نمود.
2-5حيات محله
محلات کارگری از مجموعه ای از مشکلات رنج میبرند. مردسالاری، برتری مرد و تحقير زن يا تبعيض جنسی. بيکاری. نياز به مهد کودک، زمين بازی کودکان. رختشوخانه عمومی، سالن عمومی محله، برای خدمات گوناگون، مانند تشکيل جلسات شورا، کلاسهای آموزشی و غيره، کتابخانه با کامپيوتر و غيره. تاسيس تعاونی محله وغيره. بهر درجه ای که فعاليتهای بالا تحقق بيابند، به همان اندازه دموکراسی در جامعه پراتيک خواهد شد. جامعه از سه فضای محلات کارگری، موسسات توليدی-خدماتی و فضای بين ايندو تشکيل میشود.در سنت چپ دو قرن گذشته، تشکلات مرد سالار عمدتا عطف توجه شان به فضای کارگران کارگاههای توليدی محدود میشده است، و قرار بود در فردای انقلاب دموکراسی به تودهها ارمغان آورده میشد، که نشد.
وظائف و کنشهائی که برای شورای محله بيان گرديد، مشروط براين است که هم چنان قلب قيام طپيد و خيزشهای خيابانی روزبروز قوامتر تداوم يابد. با سامان يابی شورای محلات، توان مبارزان ميدانهای خيابانی افزون شده و از دل قيام رهبران با هوش و خردمند و شجاع قد برکشند.
ممکن است موازنه قدرت به نفع رژيم بچرخد. در آنصورت، هنوز رژيم ديکتاتوری قادرنيست کاملا محلات کارگری را زير کنترل خود درآورد. چرا که، درون خانههای کارگری مکانی برای آموزش و تحصيل آگاهی بيرون از کنترل رژيم باقی میماند. به درجه ای که آگاهی در مدارس کوچک منازل جوانه بزند، محلات کارگری خواهند توانست حل يک يا چند مشکل بالا را از همين شوراهای شهری و دهات مطالبه کنند*. محلات کارگری در دل رژيم ديکتاتوری با کار پيوسته و صبورانه ارزشهای دموکريتک را آموزش خواهند گرفت. در دهه 1340 جرياناتی با کار در درون منازل تعداد زيادی هوادار و کادر به سازمانهايشان جلب کردند*
6-شوراهای ناحيه و شهر
اعضای شورای ناحيه و شهر به ترتيب از نمايندگان ش م و ش ن تشکيل میشوند. موافق با اصول ناظر بر ش م، نمايندگان و اعضای کميسيونهای ش ن و ش ش به اين شوراها پاسخگو بوده و در صورت تخطی از وظايف محوله برکنار خواهند شد. شوراها هم سازمانده مبارزه و هم چشمه ظهور رهبران جنبش اند.
7- شوراهای موسسات توليدی-خدماتی
بموازات تلاش برای سامان دادن شورای محلات، در موسسات توليدی-خدماتی شوراهای کارگری تشکيل گرديده و فرايند توليدی و خدماتی را اداره خواهند کرد.
8- اداره جامعه
حاکميت تمام سرمايه داریها و از جمله ديکتاتوری مذهبی ايران بر ساختار دولت -ملت، یا به سخن ديگر سلطه دولت برجامعه يا ملت استوار گرديده است. ملت-دموکراتيک ساختار سلطه گر دولت-ملت را نفی میکند. ساختار ملت-دموکراتيک توليد اجتماعی برای تامين نيازهای آحاد ملت را سامان میدهد. ايران کشوری با تکثر مذهبی و تباری است. ساختار ملت-دموکراتيک برابری تمام ساکنان ايران با تنوع مذهبی و گونههای تباری، فارس، ترک، کرد، عرب و بلوچ را به رسميت میشناسد. همچنين، ملت-دموکراتيک تشکيل خودمختاری-دموکراتيک يا خودمديرتی- دموکراتيک اقليتها را ضامن جاری شدن دموکراسی از پائين و مستقيم تلقی میکند. به تاسی از اصول ملت-دموکراتيک، خودمختاریهای دموکرتيک حقوق دموکراتيک تمام شهروندان ساکن خود را تامين میکنند. بالاخره، برافراشتن پرچم خواست سامان يابی شورائی و ساختار ملت-دموکراتيک تقلاهای رژیم و قدرتهای امپرياليستی و جريانات طرفدارشان برای منحرف کردن و اعمال نفوذ در جنبش مردم ايران را خنثی میکند.
پی نوشته، متن بالا، تا حدی متن تکميل شده پيشين است. اين مطلب با نيت ارائه يک چشم اندازنوين نوشته شده است، وطرحی موجز از ساختار ملت-دموکراتيک را بيان میکند. کنفدراليسم دموکراتيک شمال سوريه اولين نمونه ای است که از سال 2012ساختارهای ملت-دموکراتيک را تجربه میکند، و منبعی غنی برای جنبش اجتماعی مردم ايران است.
* من در دو نو شته پيشين، رهائی جامعه شرط رهائی طبقه کارگر، نمونههائی آورده ام که در درون همين شوراهای شهر و دهات، زنان شجاعی توانستند اقداماتی برای بهبود شهرهای کوچک انجام دهند. مضاف بر اين، در موارد چندی اهالی شهرها عليه اعمال نفوذ قدرت محلی در انتخابات شورای شهر اقدام به تظاهرات نموده و حتی به درگيری با نيروهای سرکوبگر(برای نمونه در شهر مريوان) شدند و زير فشار اعتراضات عقب نشينیهائی را به رژيم تحميل کردند. متاسفانه، ديگاه جنبشی چپ دو قرن گذشته براين باور است که شوراها فقط در شرائط انقلابی ظهور میکنند، و هر دخالت مثبت و راديکال در شوراهای موجود را را رد میکند، و تفاوتی بين تحميل رفرم در راستای افق تحول بنيادين جامعه و رفرم برای رفرم را نمیشناسد.
مراد عظيمی
04/01/2018