دموکراسی کارگران/آنتونیو گرامشی
07-10-2024
بخش زنده باد شوراها
116 بار خواندە شدە است
آنتونیو گرامشی
دموکراسی کارگران
منبع: L'Ordine Nuovo، ۲۱ ژوئن ۱۹۱۹؛
برگردان:کاوه دادگری
یک مشکل آزاردهنده هر سوسیالیستی را که حس زندهای از مسئولیت تاریخی که بر طبقه کارگر و حزبی که نماینده آگاهی انتقادی و کارکردی مأموریت این طبقه است، در بر دارد، تحت تاثیر قرار میدهد.
چگونه میتوان نیروهای اجتماعی عظیمی را که جنگ آزاد کرده است کنترل کرد؟ چگونه میتوان آنها را تحت نظم درآورد و به شکلی سیاسی تبدیل کرد که در خود فضیلتی داشته باشد که به طور طبیعی توسعه یابد، به طور مستمر خود را یکپارچه کند، تا آنجا که به چارچوب دولت سوسیالیستی تبدیل شود که در آن دیکتاتوری پرولتاریا تجسم یابد. چگونه میتوان حال را به آینده پیوند داد، نیازهای فوری کنونی را برآورده کرد و در عین حال به شکلی مفید برای خلق و "پیشبینی" آینده کار کرد؟
این مقاله قصد دارد محرکی برای تفکر و کار باشد؛ هدف آن دعوت از بهترین و آگاهترین کارگران است تا تأمل کنند و هر کس در حوزه صلاحیت و عمل خود برای حل این مشکل همکاری کند و توجه رفقا و انجمنها را جلب کند. تنها از طریق کار مشترک و متحد در زمینه روشنگری، متقاعدسازی و آموزش متقابل است که عمل سازنده و ملموس متولد میشود.
دولت سوسیالیستی به صورت بالقوه در نهادهای زندگی اجتماعی که ویژگی طبقه کارگر استثمارشده هستند، از پیش وجود دارد. مرتبط کردن این نهادها با یکدیگر، هماهنگ کردن آنها و تحت یک نظم سلسلهمراتبی از صلاحیتها و قدرتها قرار دادن آنها، تمرکز قوی آنها در عین حفظ استقلال و انعطافپذیری ضروری، به معنای ایجاد از هم آکنون یک دموکراسی واقعی کارگران است، که در مقابل حضور مؤثر و فعال دولت بورژوایی قرار میگیرد و آماده است تا دولت بورژوایی را در تمام وظایف اساسی مدیریت و کنترل دارایی ملی، جایگزین کند.
جنبش کارگری امروز توسط حزب سوسیالیست و کنفدراسیون کار هدایت میشود؛ اما اعمال قدرت اجتماعی حزب سوسیالیست و کنفدراسیون برای توده اصلی کارگران بهطور غیرمستقیم، از طریق شخصیت و شور و شوق، با فشار اقتدارگرایانه، و بنابراین به دلیل پایداری صورت میگیرد. دامنه اعتبار حزب هر روز گسترش مییابد، به طبقات کارگری که تا پیش از این نادیده گرفته شده بودند میرسد، رضایت و میل به کار کردن برای آمدن کمونیسم را در گروهها و افرادی که تاکنون از مبارزه سیاسی غایب بودند القا میکند. ضروری است که به این نیروهای نامنظم و آشفته شکل سیاسی و نظم دائمی بدهیم، آنها را جذب، سازماندهی و توانمند کنیم، تا از طبقه پرولتری و نیمهپرولتری یک جامعه سازمانیافته بسازیم که خود را آموزش میدهد، تجربیات خود را به دست میآورد و آگاهی مسئولانهای از وظایفی که به طبقات رسیده به قدرت دولتی تعلق میگیرد، کسب میکند.
حزب سوسیالیست و اتحادیههای کارگری نمیتوانند به سرعت تمام طبقه کارگر را جذب کنند؛ این امر تنها از طریق کار سالها و دههها امکانپذیر است. این نهادها فوراً با دولت پرولتری یکی نمیشوند؛ در جمهوریهای کمونیستی، در واقع، آنها همچنان مستقل از دولت عمل میکنند: به عنوان نهادهایی که یا پیشرفت (حزب) را پیش میبرند یا کنترل و تحقق نسبی (اتحادیهها) را انجام میدهند. حزب باید بهعنوان ارگان آموزش کمونیستی، کانون ایمان و مخزن آموزهها باقی بماند، و قدرت برتری باشد که نیروهای سازمانیافته و منظم طبقه کارگر و دهقانان را هماهنگ و به نقطه اوج میرساند. دقیقاً برای توسعه سفت و سخت این وظیفه، حزب نمیتواند درهای خود را به روی هجوم اعضای جدید که با مسئولیتپذیری و انضباط آشنا نیستند، باز کند.
اما زندگی اجتماعی طبقه کارگر سرشار از نهادهای مختلف است و در فعالیتهای متعددی متجلی میشود. دقیقاً این نهادها و این فعالیتها باید توسعه یابند، سازماندهی شوند و در یک سیستم گسترده و بهطور انعطافپذیری هماهنگ که کل طبقه کارگر را جذب و منضبط کند، به هم متصل شوند.
کارگاهها با کمیسیونهای داخلی خود، محافل سوسیالیستی و جوامع دهقانی، مراکز زندگی پرولتری هستند که باید بهطور مستقیم در آنها کار کرد.
کمیسیونهای داخلی ارگانهای دموکراسی کارگران هستند که باید از محدودیتهای تحمیل شده توسط صاحبان[سرمایه دار] آزاد شوند و در آنها باید زندگی و انرژی جدید دمیده شود. امروز، این کمیسیونها قدرت سرمایهدار در کارخانه را محدود کرده و وظایف داوری و انضباط را انجام میدهند. آنها باید فردا توسعهیافته و غنیشده، ارگانهای قدرت پرولتری باشند که سرمایهدار را در تمام وظایف مفید او در هدایت و مدیریت جایگزین شوند.
کارگران باید از هماکنون به انتخاب مجامع وسیع نمایندگان که از میان بهترین و آگاهترین رفقا انتخاب شدهاند، بر اساس شعار: «همه قدرت در کارگاه به کمیته کارگاه» و دیگری «همه قدرت دولتی به شوراهای کارگران و دهقانان» بپردازند.
یک میدان وسیع تبلیغات انقلابی ملموس برای کمونیستها که در حزب و محافل ناحیهای سازمان یافتهاند باز خواهد شد. محافل، با هماهنگی با بخشهای شهری، باید سرشماری از نیروهای کار منطقه انجام دهند و به محل شورای ناحیهای نمایندگان کارگاهها تبدیل شوند، گرهای که انرژیهای پرولتری منطقه را به هم پیوند میدهد و متمرکز میکند. سیستمهای انتخاباتی میتوانند با توجه به اندازه کارگاهها متفاوت باشند؛ اما هدف باید این باشد که برای هر ۱۵ کارگر یک نماینده بر اساس دستهبندیهای شغلی انتخاب شود (همانطور که در کارگاههای انگلیسی انجام میشود) و از طریق انتخابات تدریجی، به یک کمیته نمایندگان کارخانه که شامل نمایندگان تمام نیروی کار (کارگران یدی، کارمندان، تکنسینها) باشد، دست یابند. کمیته ناحیهای همچنین باید نمایندگانی از سایر دستههای کارگران ساکن در منطقه را شامل شود: خدمات پذیرایی، حملونقل، تراموا، راهآهن، نظافت، کارمندان، خوداشتغالها، فروشگاهداران و غیره.
کمیته ناحیهای باید نماینده کل طبقه کارگر ساکن در ناحیه باشد، مشروع و مقتدر، قادر به اعمال انضباط، دارای قدرت تفویض شده و با توانایی صدور دستور توقف کامل تمام کارها در کل منطقه.
کمیتههای ناحیهای در کمیسیونهای شهری گسترش مییابند و توسط حزب سوسیالیست و فدراسیونهای اتحادیهای کنترل و منضبط میشوند.
چنین سیستمی از دموکراسی کارگری (یکپارچه با سازمانهای معادل دهقانی) به تودهها شکل و انضباط میبخشد، یک مدرسه عالی برای تجربه سیاسی و اداری ایجاد میکند، تودهها را تا آخرین نفر گردهم میآورد و آنها را به مقاومت و پشتکار عادت میدهد، به آنها میآموزد که خود را بهعنوان ارتشی در میدان ببینند که اگر نخواهد نابود و به بردگی کشیده شود، نیازمند همبستگی قوی است. هر کارخانه یک یا چند هنگ از این ارتش را تشکیل میدهد، با سرگروهان، با خدمات ارتباطی، با افسران و ستاد فرماندهی خود، قدرتهای تفویضشده برای انتخابات آزاد، بدون تحمیل اقتدارگرایانه. از طریق تجمعات برگزارشده درون کارگاه، و با کار بیوقفه تبلیغ و متقاعدسازی توسط آگاهترین عناصر، یک تحول اساسی در روانشناسی کارگران رخ میدهد، تودهها را بهتر آماده و توانمند برای اعمال قدرت میکند و آگاهی از وظایف و حقوق رفقا و کارگران را پخش میکند، که بهطور ملموس و مؤثر از تجربه زنده تاریخی تولید شده است.
ما قبلاً گفتهایم: این یادداشتهای سریع تنها برای تحریک فکر و عمل ارائه شدهاند. هر جنبهای از مشکل شایستهی بحث گسترده و عمیق، روشنگریها و تکمیلهای فرعی و هماهنگ است. اما راهحل کامل و ملموس مشکلات زندگی سوسیالیستی تنها از طریق عمل کمونیستی قابل ارائه است: بحث مشترک که آگاهیها را با همدلی تغییر میدهد، آنها را متحد میکند و با شور و اشتیاق کاری پر میکند. گفتن حقیقت، رسیدن به حقیقت بهطور مشترک، یک عمل کمونیستی و انقلابی است. فرمول «دیکتاتوری پرولتاریا» باید از یک فرمول صرفاً لفظی و بهانهای برای فورانهای انقلابی خارج شود. کسی که خواهان اهداف است، باید خواهان ابزارها نیز باشد. دیکتاتوری پرولتاریا آغاز یک دولت جدید، اساساً پرولتری است که تجربههای نهادی طبقه تحتستم را با هم ترکیب میکند، جایی که زندگی اجتماعی طبقه کارگر و دهقان به یک سیستم گسترده و بهخوبی سازمانیافته تبدیل میشود. این دولت از پیش برنامهریزی نمیشود: کمونیستهای بلشویک روسیه هشت ماه برای ترویج و عینیسازی شعار «تمام قدرت به شوراها» کار کردهاند و شوراها از سال ۱۹۰۵ برای کارگران روسیه شناخته شده بودند. کمونیستها باید از تجربه روسیه درس بگیرند و زمان و تلاش خود را حفظ کنند: کار بازسازی نیازمند زمان و تلاش بسیاری خواهد بود، که هر روز و هر عمل باید به آن اختصاص داده شود.
آرشیو گرامشی